سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

طلاق و مهریه سنگین

لطفاً نظر اسلام را در مورد خانواده‌ای که خانم خانه منزل راترک می‌کند و

شوهر به علت مهریه سنگین نمی‌تواند وی را طلاق دهد، بیان کنید؟

اصل در زندگی زناشوئی‌، از نظر قرآن‌، معاشرت به شایستگی و رفتار انسانی در محیط جامعه کوچک خانواده است‌; قرآن می‌فرماید: "و عاشروهن‌ّ بالمعروف‌; (نسأ، 19) با آنان به طور شایسته رفتار کنید." و همین رفتار شایسته است که آرامش و مودّت و رحمت مورد نظر قرآن را، در خانواده به ارمغان می‌آورد.(ر.ک‌: (روم‌، 21).) به طور اجمال‌، علت ناسازگاری‌ها را باید در "عدم رعایت حقوق‌" و تکالیف دو همسر نسبت به یکدیگر دانست و راه حل آن را در "شناخت‌" و "رعایت‌" حقوق زناشویی است‌.

ادامه مطلب...

عدم توجه به عقاید زن

اگر در خانواده ای سرپرست خانواده عقاید زن را نپذیرد، حکم چیست؟

شما منظورتان را از اینکه سرپرست خانواده‌، عقاید زن را نمی پذیرد بیان نکردید که چه عقایدی است. آیا عقاید دینی و اصول دین است مثل توحید و امامت و معاد و ... ویا منظورتان از عقاید ضروریات دین مثل حجاب، نماز،‌حج،امر به معروف و... ویا منظورتان از عقاید امور اجتماعی و عرف اجتماع است، مثل برگزاری مجالس به عرف وسنت خانواده و شهر و... امور شخصی و یا عقایدی است که مورد پسند خودتان است مثل طرز لباس پوشیدن به سبکی که خودتان می‌پسندید و...

و بنابراین ماتکلیف زن و برعکس مرد را در صورتی که طرف مقابل عقاید هم را نپذیرند در هر یک از موارد بالا که بیان کردیم توضیح می دهیم و اگر عقیده بخصوصی است که مورد توافق سرپرست خانواده نیست دوباره سؤال کنید تا پاسخ کافی داده شود.

ادامه مطلب...

نامزدی و عدم علاقه به همسر

دانشجویی 29 ساله هستم که 9 ماه است با دختر خانمی 23 ساله و خانه دار با تحصیلات دوم راهنمایی عقد بستیم. ایشان را قبلاً نمی‏شناختم؛ ولی به واسطه معرفی فردی، آشنا شدیم وازدواج کردیم. متأسفانه از روز اول عقد احساس کردم که هیچ گونه علاقه به او ندارم و از ظاهر، گفتار، کردار و شخصیت ایشان خوشم نمی‏آید. به همین خاطر از او کناره‏گیری می‏نمایم و روابط ما خیلی سرد شده است؛ البته خانمم این طور نیست و گرم می‏گیرد؛ ولی من تمایلی به ادامه این وصلت ندارم. این مسأله باعث رنجش و ناراحتی روحی من و نامزدم و خانواده شده است و ادامه این وضعیت برایمان مشکل است. می‏خواستم کارشناس ما را راهنمایی کند؛ زیرا مایل به رابطه رفت و آمد، صحبت، میهمانی و... با او نیستم و دوست ندارم این ازدواج سر بگیرد. عده‏ای می‏گویند: اگر زودتر ازدواج کنید و وارد زندگی شوید، خوب می‏شوید و عده‏ای دیگر می‏گویند که نباید وارد زندگی مشترک شوید تا مشکل حل شود. دائم به جدایی فکر می‏کنم. لطف کنید مرا راهنمایی نمایید. ؟

دانشجوی گرامی! سؤال شما ما را بر آن داشت که به بیان یکی از مسائل مهم روحی انسان که تقریباً مورد اتفاق بیش‏تر روان‏شناسان، انسان‏شناسان و دانشمندان علوم رفتاری است، بپردازیم و آن این که انسان و شخصیت او و به تبع آن رفتارهای او در صحنه‏های گوناگون همواره در حال تغییر است؛ به عبارت دیگر انسان موجودی تأثیرپذیر است و از عوامل گوناگون محیطی و وراثتی تأثیر می‏پذیرد و مبنای همه صاحب‏نظران تعلیم و تربیت، همین اصل تأثیرپذیری و به تبع آن، تغییرپذیری انسان است. این تغییرات اگر هماهنگ با فطرت انسان و در قالب معیارهای ارزشی و هنجارهای دینی باشد، موجب تکامل و تعالی انسان می‏شود و اگر تحت تأثیر آفت‏های درونی و بیرونی قرار گیرد، باعث یک حرکت قهقرایی و انحطاط شخصیت و به دنبال آن، بروز رفتارهای ناهنجار می‏شود. در این جا متناسب با سؤال شما دانشجوی محترم، به یکی از آفت هایی که سیر تکاملی انسان را تهدید می‏کند، اشاره می‏کنیم؛ سپس به پاسخ‏گویی سؤال شما می‏پردازیم. هر انسانی دارای یک سلسله نیازهاست و شکوفایی او در ارضای صحیح و به موقع این نیازهاست. یکی از این نیازها، نیاز به جنس مخالف است که در دوران نوجوانی و جوانی به اوج خود می‏رسد و در قالب ازدواج تحقق پیدا می‏کند. یکی از آفت هایی که در این دوره، انسان را تهدید می‏کند، نوسانات روحی و روانی است که جوانان به آن مبتلا می‏شوند و باعث ایجاد تردید در آن‏ها می‏شود و به دنبال این دگرگونی، گزیش‏ها و انتخاب‏هایی را که برای تأمین نیازهای خود انجام داده‏اند، دچار آسیب می‏کند؛ به عبارت دیگر همواره در این اندیشه است که آیا من درست انتخاب کرده‏ام؟!

ادامه مطلب...

عاشق یه فوتبالیست خیلی مطرح

به نام خدا سلام ، خسته نباشید حقیقت اینه که از یه چیزی دارم می میرم ولی روم نمی شه رو در روی کسی بهش بگم به همین خاطر تصمیم گرفتم با شما صحبت کنم ، خیلی وقته شاید 4 سال باشه که این اتفاق برام افتاده . یعنی شاید ریشه ی اصلش توی عوالم و فکرهای دوران کودکیم و نوجوانیم باشد . شاید این حالت مرض گونه ی عشقه. الآن چند ساله که عاشق یه فوتبالیست خیلی مطرح ایران شدم و تمام فکر و ذهنم در تمام این دوران فقط او بوده اول خیلی کم و در حد تفریح بود ولی بعد مجنون شدم مجنون اونقدر مجنون که حاضر شدم خودمو یکی دیگه تصور کنم با یه خونواده ی دیگه با یه فرهنگ و با شهر دیگر یعنی یه جورایی نزدیک می شدم ( البته رؤیایی ) . اون فوتبالیست تمام زندگیم شده بود حالا ازدواج کردم با خود گفتم ازدواج کنم از فکرش بیرون می یام ولی نه ، انگار نه انگار . شوهرمو خیلی دوست دارم حتی الآن وقتی پای تلفن یا خونه با شوهرم که خیلی دوستش دارم صحبت می کنم دلم می لرزه می دونین من انگار دو تا عشقو تو دلم جمع کردم ، البته یه چیزی رو بگم من قبل از ازدواج خیلی شوهرمو می خواستم ولی حالا چون ازش دورم از همون اول خواستم که فقط به تنها عشق زندگیم فکر کنم ولی وقتی دیدم غم غربت و دلتنگی امانم نمی ده بازم رفتم درباره ی اون پسره ی فوتبالیست فکر کردم . حالا چند وقتی هست که فهمیدم اون پسره یکی از بدترین و بی بند و بارترین فوتبالیست هاست ولی از اون روز تا حالا احساس بدی دارم شاید براتون مسخره باشه ولی باورم نمی شه ، احساس می کنم شکست خوردم توی زندگیم ، خنده داره نه ، می دونم ، آره خیلی خنده داره ولی از دیوونگی دیگه زندگی برام غیر قابل تحمل شده هم از اون پسره و از همه ی پسرا غیر از داداشم و شوهرم بدم می یاد و هم یه جورایی هنوزم پسره را دوستش دارم وقتی پوستراشو می بینم دلم می لرزه حتی وقتی اسم شهرشو می شنوم دلم می لرزه حتی اگه کسی اسمش یا فامیلش مثل اون باشه باز همین اتفاق می افته و حسابی به هم ریخته ام . راهنمائیم کنید و البته با ذکر این نکته که سعی کنید منو درک کنید و مثل روانشناس های دیگه نگید مریضی ، فکرشو نکن ، یه راه دیگه جلوی پاهام بذارید حاضرم هر وقت خواستید در جواب مکاتبتون مکاتبه کنم و از شما کمک بخوام اطلاعات ریزتری هم بدم ولی خواهش می کنم و امید دارم بعد از خدا به شما . یه چیزی رو بگم از تون خواهش می کنم اگر خواستید توی یه جمعی که مثلاً با آدمای مثل من برخوردید از من و صحبت من حرف نزنید. با رمز عشق کور نیست ! شایدم باشه

قبل از هر چیز ازدواج شما را تبریک عرض می کنیم و امیدواریم گام مثبتی در رفع نیازهای شما و عاملی برای رها شدن از آن افکار مزاحم و خیالی. البته باید توجه داشته باشید بدلیل طولانی بودن آن عشق خیالی و کاذب (از دوران جوانی تا الان) مدتی باید تلاش کنید تا ذهن و دل خود را از ان تخیلات پاک کنید مطمئن باشید اگر همت و پشتکار داشته بر این مشکل غلبه پیدا کنید سعی کنید راهکارهایی که خدمت تان عرض می کنیم دقیقا بکار گیرد.

ا_هرگونه چیزی مانند عکس فوتبالیستها حتی فوتبالیستهای دیگر که ترد شماست یا در اتاق مطالعه شما یا پشت جلد کتابها یتان است, همه را از بین ببرید بگونه ای که هیچ آثاری از آن فرد ترد شما نباشد

2_ سعی کنید برای مدتی حداقل شش ماه مسابقات فوتبال و خبرهای مربوط به فوتبال را کاملا رها کنید

3_ارتباط عاطفی خود را با شوهرتان بیشتر کنید و بیشتر با او در تماس باشید.

4_به خود تلقین کنید که بهترین همسر را دارید و همه انرژی عاطفی خود را در زندگی خانوادگی خودتان هزینه کنید.

5_ لیستی از کلمات زشت و بد معنی مثل دزد, ظاله, لعنتی,بی آبرو, حیله گر و مکار و خیانت کار و نامرد, بی شخصیت و لاابالی و ... را در یک صفحه کاغذ یادداشت کنید و هر وقت فکر او به شما هجوم آورد این کلمات بد را مرور کنید ویک شخصیت صد در صد منفی و مورد تنفر از او درست کنید.

6_به تصویر او اصلا نگاه نکنید

7_هنگام تنهایی حتما خودتان به کاری مثل مطالعه مشغول کنید که بفکر شما خطور نکند.

8_قبل از خواب و هنگام قرار گرفتن در بستر خواب آیاتی از قران را که حفظ هستید مثل سوره کوچک قران آنقدر بخوانید تا خوابتان ببرد.

9_خود را با واقعیت های زندگی مواجه سازید و از عالم خیال و رویا خود را خارج کنید شرایط سنی شما بگونه ای است که دیگر نبایدخیالاتی باشید و با این حالت باید مقابله کنید و الا دچار مشکل خواهید شد.

10_به امور معنوی مانند نماز, دعا و قرائت قران اهتمام بیشتری بورزید.

11_ ایمان خود را تقویت کنید و عشق خود را به معشوق واقعی که دارای همه خوبیها و کمالات است متوجه کنید و به خود بگویید سایر عشق ها همه مجازی و زود گذر و بد فرجام است بقول شاعر

عشق ها کز پی رنگی بود   عشق نبود عاقبت ننگی بود.

راهکارهای فوق را برای 5 هفته متوالی بصورت جدی بکار گیرید سپس نتیجه آنرا برای ما هر چه سریعتر ارسال کنید تا در مکاتبه بعدی بیشتر با هم صحبت کنیم و راهکارهای بهتری و بیشتری را متناسب با وضعیت روحی شما خدمت تان عرض کنیم موفق باشید.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com


سرد مزاجی

با سلام من زن دارم ولی زنم با من به سردی رفتار می کند توان مالی من خوب است و برای این که به فساد کشیده نشوم آیا می توانم زن دیگری که این مشکل را ندارد بگیرم ؟ مسلما زن فعلی من از آوردن زن دیگری ناراحت می شود و نیز نمی دانم چطور با سردی او رفتار کنم ؟ چون به نظر من این یک رفتار شخصیتی است؟آیا باید به دادگاه صالحه مراجعه کنم ؟آیا در این حالت آبروی او را نبرده ام؟از طرفی او را دوست دارم.

چه خوب بود مرادتان را از سردی رفتار همسرتان روشن تر بیان می کردید. آیا سردمزاجی وی در عمل زناشویی است یا در روابط عاطفی؟

علاوه بر این باید روشن گردد که آیا دلی یا عوامل این سردی در رفتار وی چیست و نمونه هایی از آن را در سؤالتان ذکر کنید در آن صورت خواهد بود که خواهیم توانست دقیق تر و کاملتر به آن پاسخ دهیم. در عین حال ما در این پاسخ فرض را بر آن قرار می دهیم که روابط خانوادگی و عاطفی دچار مشکل هستید که می توان با راهکارهای پیشنهادی ما، مسأله را حل کنید بخصوص که فرمودید وی را دوست دارم، همین موضوع به خوبی می تواند زندگی مشترکتان را رونق ونشاط بیشتری بخشد و نیازی به مراجعه به دادگاه نباشد.

قبل از مراجعه به دادگاه به مشاوره حضوری بروید تا کم و کیف و ریشه سردی رفتار روشن شود و علل آن خشکانده شود و شادی و نشاط به زندگی تان برگردد. زمانی باید به دادگاه مراجعه کرد که از طریق های عادی نظیر همین مشاوره کتبی یا مشاوره حضوری با متخصصان در امر خانواده نتوان به یک نتیجه مطلوب رسید بنابراین در صورت تمایل با تفصیل بیشتر و ذکر نمونه هایی از سردی رفتار همسرتان برای ما یا برای یک مشاور به طور حضوری، موضوع را دنبال کنید تا نه نیازی باشد که ازدواج مجدد کنید و نه نیازی به مراجعه به دادگاه باشد.

ادامه مطلب...

40 نکته برای تحول در زندگی

40 نکته برای تحول در زندگی

40 نکته برای شما و همه زوج‏های دانشجو!

چرا ازدواج‏ها و پیوندها به جدایی می‏انجامد؟

چرا پیوندهای عاشقانه بعد از ازدواج گسسته می‏شود و فرو می‏پاشد؟

چرا بعضی از زوج‏ها با یکدیگر همدلی و همفکری دارند و برخی ندارند؟

چرا زنان و شوهرانی که باهم تفاهم دارند، پس از مدتی به عدم تفاهم می‏رسند؟

چگونه می‏شود زنان و شوهرانی که مدعی بودند نمی‏توانند با یکدیگر زندگی کنند، پس از چندی توانسته‏اند به خوبی با هم زندگی کنند؟

چرا اکثر روان‏شناسان راه اصلی حل و فصل مسائل زناشویی را رسیدن به تفاهم و برقراری ارتباط انسانی ذکر می‏کنند و از سویی، برخی از مردم راه اصلی حل و فصل مسائل زناشویی را عشق ورزیدن ذکر کرده‏اند؟ حال آن که باید دانست عشق شرط لازم است، اما به تنهایی کافی نیست. خواهشمندم راهنمایی‏ام کنید!

دوست عزیز 40 نکته زیر می‏تواند پاسخی برای شما و همه زوج‏های جوان و نیز کسانی که در مرحله تصمیم‏گیری برای ازدواج یا در آستانه ازدواج قرار دارند، مفید و مؤثر باشد:

1 . با مطالعه کتب مربوط به انتخاب همسر، آیین همسرداری، چگونگی ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه‏های آموزش خانواده دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید .

2 . با همدلی، همفکری، همکاری و مشورت با یکدیگر درباره مسائل مختلف میان اعضای خانواده روابط سالم پدید آورید .

3 . هر یک از زوجین دیگری را نزدیک‏ترین و محرم‏ترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامی و پشتیبان خود تلقی کند .

4 . با یادگیری مهارت‏های ارتباطی نظیر فعالانه به حرف‏های یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعی و مشورت کردن روابط خود را بهبود بخشید .

5 . بکوشید، باایجاد کانونی گرم و صمیمی، تمام اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر مسؤولیت رسیدن به تفاهم را پذیرا شوند .

تا که از جانب معشوق نباشد کششی   کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

6 . هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم، به جای سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایی مساله و یافتن راه حل آن بپردازید و در صورت لزوم کمک و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب کنید .

7 . برای رسیدن به ا منیت روانی وعاطفی در روابط زناشویی داشتن صداقت، پذیرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهید .

8 . در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندی مخرب و پیشرونده تبدیل نشود .

9 . به هر طریق ممکن رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه و تایید قرار دهید; به گونه‏ای که همسرتان بفهمد برایش ارزش قائل هستید .

10 . تشویق و تایید و بیان نکات مثبت‏به طور آشکار یا در جمع باشد و تذکر نکات منفی و انتقاد به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد .

11 . برای خصوصیات و نیازمندی‏های یکدیگر ارزش قائل شوید و در روابط کلامی، عاطفی، اقدام‏ها و تصمیم‏گیری‏ها به افکار و خواسته‏های همسرتان توجه کنید .

12 . اگر رفتار خاصی برای شما مبهم است، ساده‏ترین راه این است که از همسرتان هدف و علت آن رفتار را بپرسید و با روش مسالمت‏آمیز، صمیمانه و خوش بینانه موضوع را روشن کنید .

13 . خشونت همسرتان را با خشونت پاسخ ندهید . خشونت را با سکوت پاسخ گویید و در موقعیتی مناسب درباره مساله مورد نظر به بحث و گفت و گو بپردازید .

14 . بکوشید در سراسر زندگی، به خصوص در روابط بین خود و همسرتان، به جای هر گونه پیش‏داوری یا مشاهده اشکالات و ضعف‏ها نقاط مثبت و قوت را ببینید; به عبارت دیگر، به جای توجه به نیمه خالی لیوان به نیمه پر آن توجه کنید .

15 . سعی کنید در برنامه ریزی برای فعالیت‏های اجتماعی، اوقات فراغت، دید و بازدیدهای خانوادگی و نظایر آن به مشورت کردن با یکدیگر بپردازید و از یک جانبه نگری بپرهیزید .

16 . در هر فرصتی که پیش می‏آید، با همسر و اعضای خانواده‏تان ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کنید . شایان ذکر است زن‏ها از صحبت کردن با همسرشان بیش‏تر لذت می‏برند . بنابراین، مردان باید فعالانه به سخنان همسرانشان گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند .

17 . اگر هر یک از زوجین در شرایط خاصی نمی‏تواند به سخنان همسرش گوش کند، باید صادقانه و صمیمانه این موضوع را به وی انتقال دهد، و تقاضا کند صحبت کردن درباره آن موضوع را به فرصتی دیگر واگذارد .

18 . هر از چند گاهی زوجین در فضایی محرمانه، محبت‏آمیز و صمیمانه به ارزیابی رفتار و روابط یکدیگر بپردازند و از یکدیگر بپرسند، چه باید کرد تا روابطمان بهتر و بانشاط تر شود؟

19 . همیشه، در رویارویی با مسائل و مشکلات خانوادگی، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیت‏خود و شناخت انتظارات متقابل به حل و فصل اختلافات روی آورید .

20 . در روز یا در هفته زمان مشخصی را برای گفت و گو درباره مسائل و مشکلات و به اصطلاح درد دل کردن با همسرتان اختصاص دهید .

21 . از داشتن نگرش‏های آرمان گرایانه و شاعرانه در مساله ازدواج و روابط زناشویی و نیز انتظارات غیر واقع بینانه اجتناب کنید .

22 . ارتباط زوجین باید از هر گونه سوء ظن و حدس نادرست وغیر واقع بینانه دور باشد . اگر موضوع و مساله‏ای ذهن یکی از زوجین را به خود مشغول کرده است، باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح کند و درستی و نادرستی اش را با همسرش مورد بررسی قرار دهد .

23 . هر یک از زوجین باید زمینه‏های بروز سوء تفاهم‏ها و سوء ظن‏ها را از بین ببرد و از رفتارهایی که موجب بروز سوء تفاهم و سوء ظن می‏شود، خودداری کند .

24 . هر یک از زوجین باید بکوشد با روان‏شناسی همسرش آشنا شود تا بداند زن یا مرد به چه اموری بها می‏دهد و نظام ارزشی‏اش چگونه است; برای مثال معمولا زن به وابسته بودن، کسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت می‏دهد و مردان می‏خواهند مستقل و خود مختار باشند و آزادی عمل را دارای ارزش می‏دانند .

25 . زن و شوهر از مسخره کردن یکدیگر و گفتن سخنان طعنه‏آمیز و دو پهلو جدا پرهیز کنند .

26 . از رفتارهایی نظیر متلک، تحقیر، سرزنش و به رخ کشیدن یکدیگر که موجب افزایش مقاومت‏های روانی در طرف مقابل است، جدا باید پرهیز شود .

27 . در سراسر زندگی، از جمله در زندگی خانوادگی، بکوشید به نقاط مثبت، موهبت و نعمت هایی که در اختیار دارید بیندیشید نه به اموری که در اختیار ندارید .

28 . از خطاهای یکدیگر سریعا بگذرید و خطاهای همدیگر را تحمل کنید .

29 . بایادآوری برخی ایام مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیه‏هایی هر چند کوچک (مثل یک شاخه گل) به طور نمادین یا سمبلیک عشق و علاقه خود را به همسرتان اعلام کنید .

30 . خود را در برابر همسرتان آراسته و پاکیزه و جالب توجه نگه دارید از پریشانی و وضع نامرتب بپرهیزید .

31 . در انتخاب دوست و برقراری روابط دوستانه و معاشرت‏های خانوادگی با زوج‏های دیگر دقت کنید و این امور را با توافق یکدیگر انجام دهید .

32 . از هر گونه رفتاری که به مرد سالاری یا زن سالاری می‏انجامد، پرهیز کنید .

33 . خطای یکدیگر را در حضور دیگران، فرزاندن، آشنایان، والدین یکدیگر و . . . بازگو نکنید .

34 . هرگز همسرتان را با زن یا مرد دیگر مقایسه نکنید .

35 . از رفتارهای مطلوب همسرتان تشکر کرده، او را تشویق کنید و انگیزه تکرار آن رفتار را بیش‏تر سازید .

36 . از تصمیم‏های نادرست و غیر منطقی و کلی‏گویی‏های منفی و شکل‏گیری افکار منفی درباره همسرتان شدیدا پرهیز کنید .

37 . حتی‏المقدور به قول‏هایی که به همسرتان داده‏اید عمل کنید تا به سلب اعتماد و احساس فریب خوردگی نینجامد .

38 . از نسبت دادن القاب و زدن برچسب‏های ناگوار و نامطلوب مانند بدقول، زرنگ، شلخته، کله‏شق، یک دنده، لجباز و خودخواه به یکدیگر پرهیز کنید .

39 . در مواردی که غمگینی و افسردگی و یا عصبانیت زن یا شوهر شدت می‏یابد و احتمال اختلال در کار سیستم عصبی یا غدد درون‏ریز به ویژه غده تیروئید وجود دارد، در نخستین فرصت‏به پزشک متخصص مراجعه کنید تا از عادی بودن ترشح غدد از جمله غده تیروئید مطمئن شوید .

40 . برای داشتن یک زندگی با نشاط و موفق خوب بیندیشید، وقت‏بگذارید، احساس مسؤولیت کنید، موانع ارتباط سالم را از میان بردارید و به عوامل ایجاد کننده روابط سالم توجه کنید .

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com

 


ازدواج و دروغ

ضمن عرض سلام و خسته نباشید من26 ساله مهندس کارمند و فرزند اول خانواده هستم. 7 ماه است که به عقد مردی در آمده ام که33 ساله تکنسین وکارمند (شاغل در اصفهان) و فرزند آخر خانواده است. البته ایشان 2 سال قبل هم به خواستگاری من آمده بود. ضمنا همشهری و از نظری خانوادگی مشکلی نداریم. متاسفانه بدلیل فشارهای خانواده و جامعه تن به ازدواج دادم. و به او در مورد نحوه پوشش و نماز خواندن و ارتباطاتم دروغ گفتم و بدبختانه او متوجه این مسئله شد. ضمنا بسیار حساس، دهن بین، عصبی و بدزبان است و با مادر و خواهر خود هم اینگونه برخورد می کند. کلا تعادل روحی ندارد 2 بار تحصیل و یکبار کارش را رها کرده. ولی در عین حال می دانم که دوستم دارد و پسر پاکی است. باور کنید من تمام سعی خود را برای جلب رضایت و آرام کردن او بکار می برم ولی او نه تنها از من که از زمین و زمان بهانه میگیرد. سر همه چی... با توجه به طولانی شدن مدت عقد (بدلیل طی مراحل انتقالی من به اصفهان) خیلی مشکل داریم. باور کنید از موبایل و دعواهای تلفنی متنفر و خسته شده ام. آیا ادامه رابطه با او صحیح است؟ آیا باید تصمیم اساسی بگیرم؟ وگرنه چکار کنم که او مرا بعنوان دوست خود قبول کند و بپذیرد؟ همچنین او ناتوانی جنسی د ارد خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید.

خواهر گرامی از اینکه با ما تماس گرفتید و مشکل خودتان را مطرح کرده اید خرسندیم. هر چند ممکن است با اندکی اکراه تن به ازدواج داده اید ولی بحمد لله و طبق اظهار نظر خودتان، همسرتان شما را دوست دارد و شما نیز به وی علاقه مند هستید.

طبیعی است که در ابتدای ازدواج بخاطر اینکه هنوز نتوانسته اید به خوبی از ذوق و سلیقه و آداب و رسوم شخصی و خانوادگی همدیگر اطلاع پیدا کنید. دچار برخی تنش ها شده اید ولی اگر  اندکی تحمل کنید و دوران عقد به اتمام برسد و زندگی مشترک را آغاز کنید به نظر می رسد بسیاری از آن کدورت ها از بین خواهد رفت زیرا علاقه دو طرفه که ریشه حل تمام مشکلات هست، بین شما وجود دارد «و ز محبت خارها گل می شود» طولانی شدن دوران عقد نیز ممکن است به برخی مشکلات دامن بزند که امید است با حل مشکل انتقال هر چه سریع تر زمینه های تشکیل زندگی مشترک فراهم شود.

ولی رمز موفقیت تان در اعتماد به طرف مقابل، حفظ زبان، گذشت و داشتن صداقت و حسن نیت و امید به حل مشکل است.

چه بسا سرآغاز برخی مشکلات، برخوردهای اولیه خودتان باشد که در نامه مرقوم داشته اید ولی می توان با کمی تدبیر و اندکی تواضع و کوتاه آمدن در گفت و گوها و جر و بحث های دو طرفه صلح و صفا و صمیمت را در روابط تان حکم فرما کنید. بنابراین انتظاراتتان را کاهش دهید و ادب و احترام همسرتان را نیز بیش از گذشته حفظ کنید و به امید حل مشکل و ایجاد روابط صمیمانه و دوستان گام به جلو بردارید و از همین الان تصمیم بگیرید هرگز در برابر او بلند صحبت نکنید و اگر او هم تندی کرد، شما آرام سخن بگوئید. و در اولین فرصت هدیه ای تهیه کنید و به او تقدیم کنید و به وی بگوئید از امرزو به بعد می خواهیم آرام صحبت کنیم و به عنوان دو دوست در کنار همدیگر قرار گرفته و پایه زندگی مشترک با صفای خود را پی ریزی کنیم و این را با تمام غروری که دارید بشکنید و به وی بگوئید هر چند تا کنون به شما تندی کرده و یا پرخاشگرانه با همدیگر صحبت می کردید و این امر شدنی است، مطمئنا او نیز در مقابل تواضع و فروتنی شما، متواضع خواهد شد.

ناتوانی جنسی وی نیز با مراجعه به پزشکان متخصص چه بسا قابل حل باشد و شاید هم کم توانی جنسی باشد و شما آن را ناتوانی جنسی معرفی کرده اید. به هر حال اطلاعات بیشتری در این زمینه لازم است. زیرا این مسأله نیازمند مشورت و گفتگوی بیشتری است. آیا قابل درمان هست یا نه؟ شما چقدر به این مسأله اهمیت می دهید؟ حساسیت خانواده شما نسبت به این موضوع چقدر است؟ همسرتان چه نگرشی به این موضوع دارد و ... سؤالات دیگری که باید روشن باشد تا بتوان در این باره اظهار نظر کرد.

به هر حال برای اینکه نکات و مطالب بیشتری درباره روابط تان با همسرتان خدمتتان ارائه کنیم توجهتان را به 40 نکته ای که ضمیمه نامه می شود جلب می کنیم امید است با مطالعه و به کار بستن آن نکات، زندگی تان تحولی پیدا کند و با دوستی و صمیمیت بیشتری ادامه دهید. ضمنا گر خواستید می توانید در مکاتبات بعدی ما را در جریان بگذارید.

 

40 نکته برای شما و همه زوج‏های دانشجو!

چرا ازدواج‏ها و پیوندها به جدایی می‏انجامد؟

چرا پیوندهای عاشقانه بعد از ازدواج گسسته می‏شود و فرو می‏پاشد؟

چرا بعضی از زوج‏ها با یکدیگر همدلی و همفکری دارند و برخی ندارند؟

چرا زنان و شوهرانی که باهم تفاهم دارند، پس از مدتی به عدم تفاهم می‏رسند؟

چگونه می‏شود زنان و شوهرانی که مدعی بودند نمی‏توانند با یکدیگر زندگی کنند، پس از چندی توانسته‏اند به خوبی با هم زندگی کنند؟

چرا اکثر روان‏شناسان راه اصلی حل و فصل مسائل زناشویی را رسیدن به تفاهم و برقراری ارتباط انسانی ذکر می‏کنند و از سویی، برخی از مردم راه اصلی حل و فصل مسائل زناشویی را عشق ورزیدن ذکر کرده‏اند؟ حال آن که باید دانست عشق شرط لازم است، اما به تنهایی کافی نیست. خواهشمندم راهنمایی‏ام کنید!

 

atregoleyas@gmail.com

 


عکس و فیلم مستهجن

1-آیا من می توانم با نشان دادن عکس ویا فیلم احساسات وی را بر انگیزم ودر این مورد بیشتر اگاهی یابد وآیا این بعدا عوارضی سویی نخواهد داشت؟ 2-از چه راهی می توانم مستقیما مسئله خویش را به وی بگویم می ترسم با باز گویی این مسائل نا راحت شده مشکل مرا را دو چندان نماید؟ 3-همسر بنده طوری که خودشان اظهار می دارندبا جنس مخالف اصلا راحت نیستند وهیچ احساسی در این مورد ندارند چگونه اعتماد او را به خود جلب نمایم 4-از زمان عقد مان نزدیک 9 ماه می گذرد تا به حال حتی من موهای سر او را نیز ندیده ام وموقعی که به پیش من می آیدبا مانتو وبا روسری است یکبار خواستم دستش را بگیرم خیلی نا راحت شد ومن از کاری که کرده بودم پشیمان شدم چه کار باید بکنم تا نسبت به بنده احساس راحتی کرده ومرا این قدر نرنجاند؟ چه گونه می توانم مادر وبرادرهایش را راضی کنم تا با وی به مسا فرت کوتاه مدت برویم لازم به ذکر است که همسر بنده در زمان کودکی پدر ش را از دست داده ومادرش سرپرستی او را به عهده گرفته وتنها دختر خا نواده است .. متشکرم

 1. اولا مشکل اینچنینی (مشکل ارتباط با جنس مخالف) ناگهانی بوجود نیامده تا بصورت ناگهانی و در یک مدت کوتاه برطرف شود چه بسا مشکلات ارتباطی ریشه چندین ساله داشته باشد و از دوران کودکی به تدریج در افراد بوجود آمده باشد. برطرف کردن آنها نیز نیاز به زمان دارد لذا در حل مشکل نباید عجله کرد.

2. برخی از مشکلات تا ریشه یابی نشود امکان حل او وجود ندارد.

3. همانطور که خودتان فرموده اید همسر شما از دوران کودکی پدر را از دست داده و این می تواند منشأ مشکل ایشان باشد. همچنین ممکن است شرایط خانوادگی ایشان نیز به گونه ای بوده است که برخی از مهارتهای ارتباطی را نیاموخته است.

4. تجربه ناخوشایند از مردها مثلا از زنهای دیگر شنیده که مردها افراد خشن، زورگو و چنین و چنان هستند لذا تصور خوشایند و مثبتی از مردها ندارد.

5. خجالت و کمرویی نیز می تواند نقش داشته باشد.

6. مشکلات جسمانی مانند عدم ترشح هورمون های خاصی که تمایل به جنس مخالف را در فرد بوجود می آورد.

بنابراین باید علل مشکل را به صورت دقیق بررسی نمود چنین کار از دو راه امکان پذیر است.

الف. شما همراه با همسرتان به مشاور خانواده مراجعه کنید و از نزدیک مشکلات خود را با مشاور در میان بگذارید.

ب. همسر شما خودشان به ما نامه بنویسند و مشکلاتشان را با ما در میان بگذارد تا راهکارهای مناسب ارائه شود.

* اما اینکه فرمودید آیا می شود نوار، فیلم یا عکس هایی را به او نشان دهم شاید مشکل حل شود، به نظر می آید برای حل مشکلات نباید از طریق راههای غیرمشروع وارد شد. زیرا عوارض سوئی دارد مضافا بر اینکه اگر این وسایل حرام باشد مرتکب گناه نیز شده اید لذا استفاده از آنها توصیه نمی شود.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com 


خانه مادر یا مادر زن

با سلام اینجانب مدت 3 سال است که ازدواج کرده ام.پدر و مادر بنده و همسر اینجانب در شهرستان زنجان زندگی می کنند.ما هر چند هفته یکبار به دیدن ایشان به شهرستان می رویم.یکی از مشکلات بنده با همسرم این است که هنگام ورود به زنجان ابتدا به منزل چه کسی برویم ؟آیا اول به منزل پدر و مادر خودم برویم و از آنجا به منزل پدر و مادر همسرم برویم یا برعکس.همسر بنده اصرار دارد که ابتدا به منزل پدر و مادر ایشان برویم.با توجه به اینکه بنده می دانم اگر ابتدا به منزل پدر و مادر همسرم بروم پدر و مادر خودم مکدر شده و ممکن است باعث ناراحتی آنها بشود.می خواستم بدانم در این شرایط تکلیف بنده چیست؟و چگونه باید رفتار کنم تا دچار خلاف شرع نشوم؟

از حسن اعتماد شما به این نهاد فرهنگی خرسندیم و امیدواریم جوابهای ما مفید واقع گردد. بنظر می آید آنچه را بعنوان مشکل مطرح کردید مشکل جدی نباشد و اگر شما و همسران اهل منطق هستید که انشاالله اینچین است به راحتی می توانید مسأله را حل کرد . قبل از اینکه راه حلهایی را پیشنهاد کنیم توجه شما را به یک نکته مهم جلب میکنیم و ان اینکه اگر شما در همین اوایل زندگی بخواهید سر این مسایل کوچک با یکدیگر دچار مشگل شوید و حاضر نباشید با هم کنار بیایید قطعا در مسایل مهمتر زندگی مانند تربیت فرزند دچار مشکل جدی خواهید شد.

چه اینکه اگر درمورد تربیت فرزند خود ( فرزند فعلی یا فرزندی که در آینده نصیب شما می شود) بخواهید هر کدام یک شیوهء تربیتی خاصی را اتخاذ کنید فرزند شما دچار تعارضات خطرناکی می شود و قطعا دچار اختلال رفتاری و روانی خواهد شد ویکی دیگر از آثار سوء این اختلافات می تواند منجر به کاهش مهر و محت شما نسبت به یکدیگر شود و کانون گرم خانوادگی شما را سرد کند و به عواطف شما آسیب وارد کند بنابراین سعی کنید آنچه باعث اختلاف می شود را کنار  بگذارید و نقاط مشترکی که میان شما وجود دارد را تقویت کنید هر چه روابط شما صمیمی تر ، و از نظر عاطفی بهتر باشد زندگی شما گرم تر و و با صفاتر خواهد شد و محصولات زندگی شما نیز که فززندان شما خواهند بود از سلامت جسمانی و روانی بهتر ی برخوردار خوانهد بود و بطور کلی یک خانوادهء پربار، ارزشمند و موفقی را خواهید داشت . اما آنچه که شما به عنوان مشکل مطرح کردید باید عرض کنیم این مسئله یک مسئلهء کاملا طبیعی است یعنی اگر همسرتان دوست دارد اول به خانوادهء والدین او بروید یک امر طبیعی است و اگر شما نیز تمایل دارید اول به خانه پدر و مادر بگذارید خودتان بروید یک امر طبیعی حل عاقلانهء این مسئله اینست که با همه قرار بگذارید که یکبار اول به خانوادهء همسرتان  بروید دفعهء بعد که دوباره به دیدن والدینتان می آیید به خانوادهء والدین شما بروید و این مسئله را می توانید با والدین تان نیز در میان بگذارید و بگوئید ما با یکدیگر قرار گذاشتیم که یکبار اول به والدین همسرم سربزنیم و بعد به شما و بار دیگر بر عکس اول به شما سر بزنیم و بعد به والدین ایشان . نکتهء دیگر اینکه در اولین بار که می خواهید این برنامه را اجرا کنید قرعه بزنید قرعه به نام هر کدام در آمد از همان جا شروع کنید. بنابراین هر کدام از شما چیزی بیشتر از این را بخواهید یعنی بگوید حتما اول باید به والدین من سر بزنیم و بعدبه والدین دیگری . این یک  توقع بیجا و انحصار طلبانه است که مشکلات جدی را می تواند برای زندگی شما بوجود آورد که قبلا به برخی از آنها اشاره نمودیم .

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com

 


ازدواج و علاقه به تنهایی

بسمه تعالی با عرض سلام خدمت شما دانشجو هستم و 18 سال سن دارم . از کودکی و به خصوص در سنین نوجوانی علاقه شدیدی به تنهایی داشتم و دوست نداشتم کسی پا به خلوت تنهایی من بگذارد . در تابستان 1380 یعنی زمانی که سال دوم دبیرستان را تمام کرده بودم پسر عمویم به خواستگاری من آمد ولی من در این رابطه به او چیزی نگفتم و پس از انجام آزمایش سال بعد با هم عقد کردیم.و هیچ کس از اقوام به غیر از خانواده دو طرف از عقد مطلع نبودند. در طی یک سال که عقد کردیم من در شهرستان و ایشان در تهران زندگی می کردند ( به دلیل مدرسه من ) پس از آنکه در دانشگاه پذیرفته شدم به تهران آمدم .( به اصرار او همه رشته هایم را در دانشگاه های تهران انتخاب کردم.) هم اکنون پس از گذشت یک سال از عقد و اطلاع کلیه اقوام هنوز هم همان احساس دوست داشتن تنهایی را دارم و عشق و علاقه لازم برای زندگی مشترک از سوی من ایجاد نشده است در حالی که از طرف او به من اظهار محبت فراوان شده است . لطفا مرا راهنمایی کنید.

از اینکه مشکل خود را با ما در میان گذاشتید خرسندیم، امیدواریم پاسخ های ما مفید واقع گردد. انسان حالات روحی و روانی گوناگونی را در طول و گستره زندگی تجربه می کند این حالات روحی اگر موجب اختلال در عملکرد و زندگی اجتماعی و شغلی و همچنین روابط بین فردی او نشود فی نفسه می تواند حالات خوبی باشد مثلا فردی علیرغم اینکه از اجتماع گریزان نیست و از حضور در اجتماع هیچگونه ترس و اضطرابی ندارد ولی بدلیل اینکه به تحقیق و مطالعه و تفکر در مسائل بیشتر علاقه دارد ممکن است بیشتر وقت خود را در تنهایی بگذارند چنین فردی به دلیل نوع کار و حرفه ای که برگزیده است بتدریج عادت به تنهایی کند و کمتر در جمع شرکت کند و تنها بودن رفتار غالب او شود چنین فردی از نظر  روانی مشکلی ندارد و هیچ جای نگرانی نیست اما اگر این رفتار غالب با نشانه های دیگری همراه بود مانند اینکه حتی در شرایط عادی که می تواند وارد اجتماع شود از اجتماع گریزان است، و در روابط بین فردی نیز مشکل دارد بگونه ای که اصلا هیچ دوستی ندارد یا تعداد دوستان او خیلی اندک هستند و هیچ انگیزه ای نیز به گسترش روابط خود با دیگران ندارد علاوه بر این افکار منفی دائما نسبت به خودش در ذهنش وجود دارد و از نظر عاطفی بگونه ای است که خیلی خونسرد است و کسی را دوست ندارد و به کسی محبت نمی ورزد و اصلا دوست داشتن دیگران برای او معنا و مفهومی ندارد و همچنین از نظر وضعیت خواب یا خیلی پرخواب است و یا خیلی کم خواب، اشتهای او نیز به غذا خیلی متعادل نیست یا خیلی کم اشتها و یا خیلی پراشتها است و بیش از معمول غذا می خورد. اگر این علائم نیز همراه آن بود حاکی از نوعی مشکل روانی است که باید با مراجعه به روانپزشک یا روان شناس بالینی و مشاور به درمان آن پرداخت و خوشبختانه این حالت به خوبی درمان پاسخ می دهد و با رعایت دستورات مشاور و دروان درمانی مناسب یا استفاده از دارو و در صورتیکه نیاز باشد، می توان تغییرات مناسب را در حالات خود ایجاد کرد. بنظر می آید عمل کردن به راهکارهای زیر در حل مشکل شما بسیار مفید باشد.

ادامه مطلب...