سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

ازدواج و دروغ

ضمن عرض سلام و خسته نباشید من26 ساله مهندس کارمند و فرزند اول خانواده هستم. 7 ماه است که به عقد مردی در آمده ام که33 ساله تکنسین وکارمند (شاغل در اصفهان) و فرزند آخر خانواده است. البته ایشان 2 سال قبل هم به خواستگاری من آمده بود. ضمنا همشهری و از نظری خانوادگی مشکلی نداریم. متاسفانه بدلیل فشارهای خانواده و جامعه تن به ازدواج دادم. و به او در مورد نحوه پوشش و نماز خواندن و ارتباطاتم دروغ گفتم و بدبختانه او متوجه این مسئله شد. ضمنا بسیار حساس، دهن بین، عصبی و بدزبان است و با مادر و خواهر خود هم اینگونه برخورد می کند. کلا تعادل روحی ندارد 2 بار تحصیل و یکبار کارش را رها کرده. ولی در عین حال می دانم که دوستم دارد و پسر پاکی است. باور کنید من تمام سعی خود را برای جلب رضایت و آرام کردن او بکار می برم ولی او نه تنها از من که از زمین و زمان بهانه میگیرد. سر همه چی... با توجه به طولانی شدن مدت عقد (بدلیل طی مراحل انتقالی من به اصفهان) خیلی مشکل داریم. باور کنید از موبایل و دعواهای تلفنی متنفر و خسته شده ام. آیا ادامه رابطه با او صحیح است؟ آیا باید تصمیم اساسی بگیرم؟ وگرنه چکار کنم که او مرا بعنوان دوست خود قبول کند و بپذیرد؟ همچنین او ناتوانی جنسی د ارد خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید.

خواهر گرامی از اینکه با ما تماس گرفتید و مشکل خودتان را مطرح کرده اید خرسندیم. هر چند ممکن است با اندکی اکراه تن به ازدواج داده اید ولی بحمد لله و طبق اظهار نظر خودتان، همسرتان شما را دوست دارد و شما نیز به وی علاقه مند هستید.

طبیعی است که در ابتدای ازدواج بخاطر اینکه هنوز نتوانسته اید به خوبی از ذوق و سلیقه و آداب و رسوم شخصی و خانوادگی همدیگر اطلاع پیدا کنید. دچار برخی تنش ها شده اید ولی اگر  اندکی تحمل کنید و دوران عقد به اتمام برسد و زندگی مشترک را آغاز کنید به نظر می رسد بسیاری از آن کدورت ها از بین خواهد رفت زیرا علاقه دو طرفه که ریشه حل تمام مشکلات هست، بین شما وجود دارد «و ز محبت خارها گل می شود» طولانی شدن دوران عقد نیز ممکن است به برخی مشکلات دامن بزند که امید است با حل مشکل انتقال هر چه سریع تر زمینه های تشکیل زندگی مشترک فراهم شود.

ولی رمز موفقیت تان در اعتماد به طرف مقابل، حفظ زبان، گذشت و داشتن صداقت و حسن نیت و امید به حل مشکل است.

چه بسا سرآغاز برخی مشکلات، برخوردهای اولیه خودتان باشد که در نامه مرقوم داشته اید ولی می توان با کمی تدبیر و اندکی تواضع و کوتاه آمدن در گفت و گوها و جر و بحث های دو طرفه صلح و صفا و صمیمت را در روابط تان حکم فرما کنید. بنابراین انتظاراتتان را کاهش دهید و ادب و احترام همسرتان را نیز بیش از گذشته حفظ کنید و به امید حل مشکل و ایجاد روابط صمیمانه و دوستان گام به جلو بردارید و از همین الان تصمیم بگیرید هرگز در برابر او بلند صحبت نکنید و اگر او هم تندی کرد، شما آرام سخن بگوئید. و در اولین فرصت هدیه ای تهیه کنید و به او تقدیم کنید و به وی بگوئید از امرزو به بعد می خواهیم آرام صحبت کنیم و به عنوان دو دوست در کنار همدیگر قرار گرفته و پایه زندگی مشترک با صفای خود را پی ریزی کنیم و این را با تمام غروری که دارید بشکنید و به وی بگوئید هر چند تا کنون به شما تندی کرده و یا پرخاشگرانه با همدیگر صحبت می کردید و این امر شدنی است، مطمئنا او نیز در مقابل تواضع و فروتنی شما، متواضع خواهد شد.

ناتوانی جنسی وی نیز با مراجعه به پزشکان متخصص چه بسا قابل حل باشد و شاید هم کم توانی جنسی باشد و شما آن را ناتوانی جنسی معرفی کرده اید. به هر حال اطلاعات بیشتری در این زمینه لازم است. زیرا این مسأله نیازمند مشورت و گفتگوی بیشتری است. آیا قابل درمان هست یا نه؟ شما چقدر به این مسأله اهمیت می دهید؟ حساسیت خانواده شما نسبت به این موضوع چقدر است؟ همسرتان چه نگرشی به این موضوع دارد و ... سؤالات دیگری که باید روشن باشد تا بتوان در این باره اظهار نظر کرد.

به هر حال برای اینکه نکات و مطالب بیشتری درباره روابط تان با همسرتان خدمتتان ارائه کنیم توجهتان را به 40 نکته ای که ضمیمه نامه می شود جلب می کنیم امید است با مطالعه و به کار بستن آن نکات، زندگی تان تحولی پیدا کند و با دوستی و صمیمیت بیشتری ادامه دهید. ضمنا گر خواستید می توانید در مکاتبات بعدی ما را در جریان بگذارید.

 

40 نکته برای شما و همه زوج‏های دانشجو!

چرا ازدواج‏ها و پیوندها به جدایی می‏انجامد؟

چرا پیوندهای عاشقانه بعد از ازدواج گسسته می‏شود و فرو می‏پاشد؟

چرا بعضی از زوج‏ها با یکدیگر همدلی و همفکری دارند و برخی ندارند؟

چرا زنان و شوهرانی که باهم تفاهم دارند، پس از مدتی به عدم تفاهم می‏رسند؟

چگونه می‏شود زنان و شوهرانی که مدعی بودند نمی‏توانند با یکدیگر زندگی کنند، پس از چندی توانسته‏اند به خوبی با هم زندگی کنند؟

چرا اکثر روان‏شناسان راه اصلی حل و فصل مسائل زناشویی را رسیدن به تفاهم و برقراری ارتباط انسانی ذکر می‏کنند و از سویی، برخی از مردم راه اصلی حل و فصل مسائل زناشویی را عشق ورزیدن ذکر کرده‏اند؟ حال آن که باید دانست عشق شرط لازم است، اما به تنهایی کافی نیست. خواهشمندم راهنمایی‏ام کنید!

 

atregoleyas@gmail.com