سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

رضا امیرخانی و کتابهایش

باسمه تعالی

چندروز پیش در روزنامه شرق مطلبی نوشته بود درمورد نویسنده توانای کشورمان جناب آقای رضا امیرخانی وتعدادی از کتابهای ایشان را نام برده و معرفی کرده بود در مسافرت هم که بودیم یکی ازدوستان مجدداً یکی دیگر از کتابهای ایشان به نام داستان سیستان را معرفی کرد به کتابفروشی سر زدم و این کتاب را گرفتم ، داستان زیبا و جذابی دارد و در حقیقت در نوع خود بی نظیر است. داستان همراهی نویسنده با ره بر در سفر 10 روزه ایشان به استان سیستان و بلوچستان است . در گوشه گوشه این کتاب داستان رفتارو منش عمومی رهبر انقلاب و سلوک فرزندانش بامردم مطرح شده است مطلبی که ممکن است برای خیلی از افراد تازه و جالب و آموزنده باشد. اگر چه این کتاب در سالهای قبل منتشر شده است  و ممکن است دوستان این کتاب را مطالعه کرده باشند من خواندن این کتاب و کتابهای دیگر ایشان را به همه دوستان و عزیزان توصیه می کنم. کتابهای دیگر ایشان عبارتند از ناصر ارمنی، من او ، از به و......  

atregoleyas@gmail.com

www.atregoleyas.com

 


یادداشتهای یک طلبه/تنهای تنها

 بعضی وقتها آدمها دلشون می گیره واحساس تنهایی می کنند

 از اینکه چرا دیگرون اونها رو درک نمی کنن یا چرا بعضی ها اونقدر خودشون رو میگیرن که یادشون میره که کی بودن و کی هستن

 یاد این شعر فروغ افتادم

 پاسخ

 بر روی ما نگاه خدا خنده میزند

هرچند ره به ساحل لطفش نبرده ایم

زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش

پنهان زدیدگان خدا می نخورده ایم

*********

پیشانی ار زداغ گناهی سیه شود

بهتر زداغ مهر نماز از سر ریا

نام خدا نبردن از آن به که زیر لب

بهر فریب خلق بگویی خدا خدا

**********

ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع

بر رویمان ببست به شادی در بهشت

او می گشاید ...... او که به لطف و صفای خویش

گوئی که خاک طینت ما را زغم سرشت

********

طوفان خنده ما را زلب نشست

کوهیم و در میانه دریا نشسته ایم

چون سینه جای گوهر یکتای راستیست

زین رو به موج حادثه تنها نشسته ایم

*******

مائیم ......... ما که طعنه زاهد شنیده ایم

مائیم ......... ما که جامه تقوی دریده ایم

زیرا درون جامه به جز پیکر فریب

زین هادیان راه حقیقت ندیده ایم

آن آتشی که در دل ما شعله می کشد

گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود

دیگر به ما که سوخته ایم از شرار عشق

نام گناهکاره رسوا نداده بود

بگذار تا به طعنه بگویند مردمان

در گوش هم حایت عشق مدام ما

« هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما»

کاری ندارم که فروغ کی بوده و چیکار کرده اما این حرفش به دل من نشست

 

علی (ع) هم می فرمایند:

نگاه کنید چه می گوید

نگاه نکنید که می گوید

 خداوند در قرآن می فرمایند

 الذین یستمعون القول فتبعون احسنه اولئک....


زیارت نامه

صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا

003

010

008

15

019

سلامی با تمام وجود خدمت همه دوستانی که به ایشان عشق می ورزم و افتخار میکنم

وهمه شما عزیزان را دعا میکنم

به خاطر اهانت به حرم عسکریین حوزه دو سه روز تعطیل شده بود ، از طرفی یه پولی از یه جایی دست ما رسیده بود که باهاش بریم مشهد، یعنی اونقدر با خانمم پیش حضرت معصومه (س) رفتیم و جلز و ولز و خواهش و تمنا کردیم تا بالاخره بی بی سفارش ما رو به برادرش کرد. وگرنه پارسال تا پای اتوبوس هم رفتیم راهمون نداد که نداد. خانومم اولین بارش بود که می خواست به پابوس امام رضا(ع) بره شور و نشاط خاصی داشت. من هم که تا حالاسوار قطار نشده بودم رفتم و یک کوپه درجه 2 اعلای معمولی گرفتم تا با اون راحت بریم مشهد . بلیطمون برای ساعت ده شب بود . عصر یکشنبه رفتیم حرم حضرت معصومه (س) زیارتی کردیم و راهی میدون 72 تن شدیم در میدون 72تن کمی معطل شدیم دعوا بر سر مسافرو ... یه زنی رو هم وسط میدون ماشین زده بود و کسی نبود کمکش کنه پلیسها هم وایساده بودن فرصت خوبی بود تا راننده ها مسافر جمع کنند.

خلاصه به هر جون کندنی بود ما راهی تهران شدیم. در ایستگاه راه آهن سری به میدون شوش زدیم و شیرینی خریدیم. که قبلاً براتون نوشتم. ساعت 10سوار قطار شدیم وسیله خوبی برای مسافرت است .  ساعت ده صبح به مشهد رسیدیم ناخودآگاه این اشعار به ذهنم رسید.

اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند                      ای به قربان تو آقا که حج فقرایی         به فاطمیه شیرازیها رفتیم و اتاق گرفتیم. بعد هم سری به اس عزیز آبادانی صاحب گرمابه نوروزی زدیم و غسل زیارت و یا د گذشته ها کردیم از دوستان و  ....                             سر ظهر به حرم رفتیم و جای همه شما سبز یک زیارت ناب ، بعد از چهارسال دلی از عزا درآوردم.  ظهر هم حاج خانم را بردم دیزی فروشی ویه دیزی خوب باهم زدیم و حالش رو بردیم.این چندروز برناممون اینطوری بود که صبح ساعت 4 می رفتیم زیارت ساعت  7 می اومدیم . میخوابیدیم تاظهر  ، ظهر میرفتیم حرم نماز و زیارت ، ی اومدیم میخوابیدیم تامغرب ، مغرب میرفتیم حرم تا ساعت 9 . در این حیث و بیث من گاهی وقتی زیر آبی می رفتم و سری به کافی نت می زدم و وبلاگم رو چک می کردم .  البته دور از چشم         حاج خانم تا اینکه دستم رو شد. یه روز ظهر هم خدا انشاء الله نصیب همه تان کند رفتیم مهمانسرای حرم و مهمان آستان با صفای کوی دوست بودیم. جای شما سبز ، غذای حرم امام رضا (ع) بهترین غذای دنیاست . پای سفره گفتم خدایا ما داریم نون و نمکتو می خوریم کمکمون کن نمکدون نشکنیم. هر روز بعد از نماز با دوستان خوبی آشنا می شدم جوانان پاک سرشتی که به احترام لباسم بر سر من منت میگذاشتند و با بیان سؤالاتشون منو شرمنده احسان و محبت خودشون می کردن . اکثر دوستان در مورد مسأله نماز مسافر و کیفیت اون مشکل داشتند و این تقصیر ما و اونهاست که ما دین رو سخت کردیم و اونها هم دنبالش نرفتن ،یکی میگفت چرا نباید نمازمون را کامل بخونیم ،یاد حدیثی از حضرت رسول (ص) افتادم در کتاب خصال صدوق که فرموده اند (نماز مسافر هدیه خداست به مؤمنین و اگر کسی غیر اون عمل کنه هدیه خدا رو قبول نکرده .  ) کدام آدم عاقلی هدیه خدا رو رد میکنه. چیزی که تو این مدت منو آزار میداد افرادی بودن که به بهانه روضه خونی تو حرم دارو دستگاهی و میز وصندلی راه انداخته بودن و لباس پیامبر خدا رو پوشیده بودن و کلاه سر مردم میگذاشتن . خوبه که دوستان ما حساب این افراد رو از روحانیت جدا کنند. یه صبحی تو حرم نشسته بودم روزیم یه سید پاک نفس شد که چند تا شعر ناب به من داد که بعضیهاش رو خودش سروده بود:

معدن صدق و صفا قرآن است                                                  چشمه نور خدا قرآن است

گفت پیغمبر ما کای امت                                                      هدیه بر خلق خدا قرآن است

یادگاری که پیمبر می گفت                                                    اقدم از عترت او قرآن است

ای که اندر طلب علم روی                                                       بهترین دانش تو قرآن است

بی وضو دست مزن برقرآن                                                مس و تطهیر در این قرآن است

در شب وحشت و تنهایی قبر                                                   به خدا مونس تو قرآن است

مرحبا بر تو که قرآن خوانی                                               در عمل کوش که در قرآن است

شک و تردید به خود راه مده                                           دان به حق علم یقین قران است

به تولای علی چنگ بزن                                                    چون علی ناطق این قرآن است 

گو حسینی به همه خلق جهان                                                 آفرینش همه درقٌرآن است

شاعرش سید منصور حسینی است اهل مشهد باخواندن هر کدام از این شعرها اشک از چشمانش جاری می شد. شعری هم در مورد مادر گفته بود:

ای سینه تو محرم رازم مادر                                            وی دیدن تو اصل نیازم مادر

عشقی که خداوند جهان فرموده                                   آن عشق تویی ترا بنازم مادر

شعر دیگری هم در وصف مادر گفت که نمی دانست شاعرش کیست:

مهربانتر زدل عاشق مادر دل نیست                   به دو گیتی چو دل صادق مادر دل نیست

دل پاکی طلبیدم که کنم هدیه به او                    هرچه گشتم به خدا لایق مادر دل نیست

برگشتن هم با قطار آمدیم در کوپه اولی که بودیم یک جوان شیک پوش مشهدی با مابود که برای ثبت دو اختراعش به مشهد می رفت. بعد هم که جایمان را عوض کردند همسفر آقاسیدی شدیم اهل تهران که با مادرش سفر میکرد. همسفران خوبی بودند . انشاء الله که خداوند زیارت این امام همام را نصیب همه ما گرداند.


یادداشتهای یک طلبه /داستانهای س .ک .س .ی

یادداشتهای یک طلبه

داستانهای س .ک .س .ی

 

مدتها قبل یکی از دوستان برای تحقیق در مورد مطلبی کلمه ای را در گوگل سرچ کرده بود که به دنبال آن ده ها صفحه سایت و وبلاگ سکسی نمایش داده شده بود دوست بنده با تعجب من را در جریان گذاشت ، باور این نکته ها و مطالب برایش سخت بود. من تعدادی از این سایتها و وبلاگها را برای تحقیق و مطالعه باز نمودم .

اکثر مطالب داستانهای غیر واقعی در رابطه با مسائل سکسی،سکس خانوادگی : (رابطه بین پدر و دختر ، مادر وپسر، خواهر و برادر ، خواهر زاده و دایی، دختردایی و....) بود. به همراه تعدادی عکسهای ساختگی و غیر واقعی و شاید تعداد اندکی عکسهای واقعی تبلیغاتی که جهت اهداف خاص تهیه می شود.

از این جهت می گویم که مطالب غیر واقعی است که زمان و مکان هیچکدام از این داستانها با جامعه امروزی آن و عرف و روابط اجتماعی بین مردم همخوانی و هماهنگی ندارد و سازگار نیست. یا حداقل سن این افراد کمتر از آن است که فضای زمان گذشته را درک کرده باشند.

شاید عده ای از دوستان مرا متهم کنند که شما واقعیتهای اجتماع را نمی بینید ، یا در جامعه نیستید ، باید بگویم بنده به عنوان یک جوان و دوستدار جوانان در مکانها و موقعیتهای مختلف با تعداد زیادی از جوانان در رده های سنی و تحصیلی مختلف در ارتباط بوده ام ،مدتی را نیز به عنوان یکی از مسئولین یکی از ارگانهای ارشادی و مبارزه با مفاسد اجتماعی در یکی از شهرستانهای استان فارس مشغول به فعالیت بوده پرونده های مختلفی را   دیده ام.

طبق قاعده النادر کالمعدوم اینگونه موارد اگر وجود هم داشته باشد آن قدر ناچیز و کم است که به حساب نمی آید. ودرصد بسیار بسیار کمی را دربر می گیرد به طوری که میتوان گفت در صد هزار خانواده ایرانی هم شاید یک مورد از این گونه روابط نباشد.

پس بیان این داستانها برای چیست ؟ آیا آمال وآرزوهای درونی یا عقده های روانی نویسنده است؟ آیا واقعیتهای اجتماع است؟ بیان این مطالب برای چیست ؟وحقیقت مطلب کدام است؟

حقیقت مطلب این است که : مهمترین مسئله مورد اهمیت در اکثریت قریب به اتفاق خانواده های ایرانی مسئله محرم و نامحرم است، مسئله ای که شاید کمرنگ و پررنگ به آن اهمیت می دهند و توجه دارند ، مسئله ای که با خون و پوست و گوشت و عقاید آنها عجین شده است حال نمی خواهم بگویم توطئه ای حساب شده است یا ....

اما در حقیقت این داستانها دقیقاً  این مسئله را (محرم و نامحرم) نشانه گرفته است. و دارند تیشه به ریشه این درخت می زنند. این داستانها تنها تأثیری که دارد این است که قبح و زشتی این گونه روابط را از بین می برد ، یا حداقل اگر انسان مواظب نباشد کمی به فکر وا می دارد.  وقتی انسان به مسئله ای فکر کند شیطان هم راههای توجیه را برایش باز می کند ، وقتی راه توجیه باز شد کم کم قبح و زشتی مسئله از بین می رود ، وقتی زشتی یک  مسئله  برای انسان از بین رفت شروع  می کند به فرهنگ سازی و پیدا کردن همدست برای خود نتیجتاً این افکار و اوهام به مرحله عمل می رسد. یک پروسه دقیق و مدون همراه با برنامه ریزی ، یعنی دقیقاً رسیدن به  چیزی که مورد خواست دشمن است . و خوابی که دشمن برای جوانان این آب و خاک و فرهنگ و تمدنش  دیده است. شاید حتی دوستانی که این مطالب را می نویسند به این موضوعات فکر هم نکرده باشند . ویا اصلاً حتی نمی دانند خواست یک جوان ایرانی چیست . جوان ایرانی را یک موجود شهوتران بی اراده و بی غیرت و تعصب تصور می کنند که برای دفع و رفع شهوتش حاضر است دست به هر جنایتی بزند و محرم و نامحرم خانواده و مادر و خواهر و غیره هیچ تفاوتی برایش ندارد هدف برای او تنها دفع شهوت است. آیا مشکل جوانان ما تنها این است ؟ خیر جوان ایرانی اول از هرچیز به آزادی و آزادگی می اندیشد  آزادی و آزادگی همراه با تعقل و اندیشه نه همراه با ولنگاری. جوان ایرانی خواهان این است که یک شغل مناسب و آبرومند داشته باشد ، یک همسر عفیف و پاکدامن ، یک خانه که درآن تمام عشق و مهر ومحبتش را تقدیم به همسر و فرزندانش کند جوان ایرانی به دنبال یک زندگی همراه با امنیت و آسایش است تا بتواند در پناه آن به یک زندگی سراسر شور و شعور بپردازد. ودر این زندگی انسانیت ، الوهیت و کمال را جستجو کند . نه دنائت ،  پستی و شهوترانی حیوانی و بیمارگونه را. دشمن هم به دنبال این مسئله است جوان ایرانی که در طول اعصار و قرون گذشته همراه با سر بلندی زندگی کرده است بو علی سینا، ابو ریحان ، ملاصدرا ، دکتر حسابی و... به جهان تحویل داده است غرق در شهوت و اعتیاد و غرق در شکم و زیر شکم شود و یادش برود که چه کسی بوده، چه کسی هست و چه کسی میخواهد باشد.

راستی نظر شما چیست؟

atregoleyas@gmail.com

www.atregoleyas.com


یادداشتهای یک طلبه /جمعه و حافظ

باسمه تعالی

امروز جمعه است بدجوری دلم برای وجود مقدس امام زمان (عج) تنگ شده طبق عادت همیشگی رفتم سراغ دیوان خواجه شیرازقسمش دادم به شاخ نباتش  و به حق خرقه ای که پوشیده با الحمدیشاهدش این بود:

 

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد

حالتی رفت که مهراب به فریادآمد

از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار

کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد

باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند

موسم عاشقی وکار به بنیاد آمد

بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم

شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد

ای عروس هنر از بخت شکایت منما

حجله حسن بیارای که داماد آمد

دلفریبان نباتی همه زیور بستند

دلبر ماست که با حسن خداداد آمد

زیر بارند درختان که تعلق دارند

ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد

مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان

تا بگویم زعهد طربم یادآمد.


یادداشتهای یک طلبه5

بسم الله الرحمن الرحیم

 من از روی خودپسندی و گردنکشی و فساد و بیدادگری قیام نکرده ام، بلکه برای اصلاح امت جدم و شیعه پدرم علی ابن ابطالب (ع) حرکت کردم.

امام حسین مطالب فوق را در وصیتی که به برادرش محمد حنفیه نوشت فرمود.

امام حسین (ع) برای تکمیل امر به معروف و نهی از منکر عملی همراه بستگان و یاران خویش از مکه به سمت عراق حرکت کرد . امام حسین (ع) علاوه بر خواهرش زینب  وهمسرانش،فرزندانش را (اصغر6ماهه اش، رقیه سه ساله اش، سکینه خاتونش، علی اکبرش) و برادرش عباس را دوست باوفایش حبیب 70ساله را ، اذان گویش حجاج بن مسروق را ، فرزندان خواهرش زینب ، فرزندان برادرش امام حسن (ع) همراه خود برد و........

به نظر شما منظور امام حسین(ع) از بردن این اکیپ با این ترتیب و ترکیب چه بود؟ 

امام حسین (ع) این ترکیب را با خود به عراق برد تا به همة افراد اجتماع از زن و مرد پیر و جوان ، برادر و خواهر ، برادر زاده ،   خواهر زاده  ، عموزاده و....  دوست ، اذان گو ، مکبر و....   بیاموزد تا قیام قیامت ، ای اهل عالم بدانید که حسین شهید شد تا که زیر بار ظلم و زور نرود ، به کسی ظلم نکند و ظلم از کسی نبیند ، از دین خود در هر حال و شرایطی دفاع کند ولو به قیمت جان خود و خانواده اش باشد. برای دفاع ازدین و اصل امربه معروف و نهی از منکر از هیچ کاری فروگذار نکند. آری امام حسین (ع) بدین خاطر این یاران را با خود برد که برای همة ما یک الگو وجود داشته باشد برای پیرمان ، برای جوانمان ، برای بچه های خوردسالمان و.... و حرف ما به عنوان طلبه و راهنمای اجتماع این است که ای مردم زیر بار ظلم و زور نروید  ظلم نکنید و ظلم نبینید . امر به معروف کنید ، نهی از منکر کنید برای رسیدن به خوبیها و دوری از بدیها از هیچ کاری فرو گذاری نکنید. واین که 1400سال است حرفمان را تکرار می کنیم این است که مردم دنیا دوست که به فرموده امام حسین (ع) دینشان لقلقه زبانشان است از امام حسین (ع) فقط سینه زنی و شورش را بلدند یادشان      می رود که امام حسین (ع) در ظهر عاشورا در بحبوحه جنگ در آن وانفسای جهاد و شهادت نمازخواند تا به همة عالم بفهماند تا نماز اصل است ، سینه زنی اصل نیست،   ...... حرف ما آخوندها به قول شما این است که ......

atregoleyas@gmail.com

www.atregoleyas.com


یادداشتهای یک طلبه 4

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

 واما مهمترین عامل ایجاد واقعه عظیم کربلا  عامل امربه معروف ونهی از منکراست. گفتیم که دعوت مردم کوفه اگر چه در رفتن امام حسین (ع) از مکه به کوفه مؤثر بود عامل اصلی به شمار      نمی رفت یعنی اگر مردم کوفه هم از ایشان دعوت نمی کردند ظلم و ستم یزید و فشار بر امام حسین (ع)کار به جایی رسانده بود که جز قیام و ایستادگی هیچ راهی نمانده بود فساد و تباهی جامعه ایجاب می کرد که امام حسین (ع) با مردانگی خویش به اقامة معروف و امر به معروف بپردازد امر به معروف یعنی فرمان دادن به خوبی ها دعوت کردن به خوبیها و نهی از منکر یعنی فرمان دادن به ترک منکر و نهی از آن یعنی دعوت کردن حرام به ترک بدیها امر به معروف آداب و شرایط خاصی دارد احتمال تأثیر و غیره  در امر به معروف و نهی از منکر شرط است . و همچنین امر به معروف و نهی از منکر شیوه های خاصی هم دارد. امر به معروف و نهی از منکر قلبی ، امربه معروف ونهی از منکر لسانی. امربه معروف ونهی از منکر عملی 

atregoleyas@gmail.com

www.atregoleyas.com


یادداشتهای یک طلبه 3

باسمه تعالی

یک روز وقتی سوار تاکسی شدم دو تا جوان با دیدن من گفتند حاج آقا ما یک سؤال داریم از آنجا که رابطه من با جوانان خوب بود و از طرفی خودم یک جوان هستم گفتم بفرمایید و راحت باشید. گفتند چرا شما آخوندها بعد از 1400 سال هنوز در دهة اول محرم داستان امام حسین (ع) را علم میکنید آیا غیر از این است که شما از قبل امام حسین (ع) در این ده روز یک سال نان می خورید و آیا این یک دکان نیست ؟ گفتم سؤال جالبی است اما اینکه ما 1400سال است سرگذشت امام حسین (ع) و یاران با وفایش را تعریف می کنیم و تکرار این است که واقعه کربلا یک داستان نیست یک جریان است یک واقعه سراسر درس و عبرت است. و اینک دنبالة ماجرا...........

 تا حالا دو عامل از عوامل ایجاد نهضت عظیم حسینی را گفتیم یکی مبحث شخصیت یزید بود و کم رنگ کردن آموزه های دینی و سنت های علوی و نبوی و دیگری مبحث بیعت و فشار یزید بر این مسئله، بیعتی که در صورت پذیرفتن آن از سوی امام حسین (ع) به معنی قبول یک عمل خلاف و بدعت خطرناک یعنی ایجاد خلافت موروثی و همچنین بی اعتبار ساختن پیما ن نامه صلح امام حسن (ع) بود.

دعوت مردم

 یکی دیگر از عواملی که باعث حرکت امام حسین (ع) به سمت کوفه و ایجاد نهضت عظیم حسینی شد عامل دعوت مردم بود عاملی که اگر چه فرعی است اما تأثیر گذار بوده است .

مردم کوفه که در بیست سال قبل از حادثه عاشورا حداقل 5 سال با علی (ع) زندگی کرده اند و طعم شیرین عدالت و مردم داری او را چشیده اند و با او زندگی و حشر و نشر داشته اند یتیم نوازی و سرپرستی او را از تنگدستان و بی سرپرستان دیده اند بعد از مردن معاویه به خود آمدند ، دور همدیگر جمع شده و به فکر چاره افتادند با خود گفتند باید از فرصت استفاده کنیم ، نباید به یزید فرصت بدهیم ما حسین ابن علی را داریم امام و خلیفه و حاکم بر حق حسین ابن علی است پس نامه نوشتند و از او دعوت کردند تا حکومت بر ایشان و خلافت جدش رسول خدا را قبول نماید نه یک نامه دو نامه بلکه 18000نامه که هرکدام از این نامه ها از یک امضاء داشت تا 100امضاء مجموعاَ مردم کوفه 100000 امضاء در بیعت و دعوت به سمت امام حسین (ع) فرستادند به صورتی که حجت را بر حضرت تمام کرد .

سؤال : چرا امام حسین (ع) دعوت مردم کوفه را قبول کرد آیا ایشان به دنبال حکومت بودند ؟

جواب : زیرا با فرستادن بیش از 18000نامه و 100000امضاء حجت بر ایشان تمام شد و اگر امام حسین (ع) بیعت را قبول نمی کردند شاید خود ما امروز او را ملامت می کردیم که چرا با وجود دعوت مردم وبیعت ایشان از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد وبه خواسته بر حق آنان جواب مثبت نداد.

سؤال: چرا گفتید دعوت مردم یک عامل فرعی بود؟

 زیرا اگر دعوت مردم هم نبود  امام حسین (ع) باز هم زیر بار بیعت با یزید نمی رفت وبر علیه او ورفتارهایش قیام می کرد زیرا مهمترین عامل و اصلی ترین عامل در قیام امام حسین (ع) عامل امر به معروف و نهی از منکر بود.

atregoleyas@gmail.com

www.atregoleyas.com


یادداشتهای یک طلبه 2

با سلام

یک روز وقتی سوار تاکسی شدم دو تا جوان با دیدن من گفتند حاج آقا ما یک سؤال داریم از آنجا که رابطه من با جوانان خوب بود و از طرفی خودم یک جوان هستم گفتم بفرمایید و راحت باشید. گفتند چرا شما آخوندها بعد از 1400 سال هنوز در دهة اول محرم داستان امام حسین (ع) را علم میکنید آیا غیر از این است که شما از قبل امام حسین (ع) در این ده روز یک سال نان می خورید و آیا این یک دکان نیست ؟ گفتم سؤال جالبی است اما اینکه ما 1400سال است سرگذشت امام حسین (ع) و یاران با وفایش را تعریف می کنیم و تکرار این است که واقعه کربلا یک داستان نیست یک جریان است یک واقعه سراسر درس و عبرت است. و اینک دنبالة ماجرا...........

در چنین زمانی یزید علی رغم سفارشی که معاویه به او کرده بود که از برخورد با امام حسین (ع)خودداری کند و حق و مقام او را بشناسد و علی رغم این که می دانست خلافت و حکومت او غصبی است و فاقد هرگونه جایگاهی است و طبق مفاد پیمان امام حسن (ع) و معاویه بعد از مرگ معاویه باید خلافت به امام حسین (ع) منتقل شود می خواست امام حسین (ع) را وادار به بیعت کند غافل از اینکه او فرزند شیر عرب است فرزند فاطمة زهرا(س) و فرزند پیامبر خداست . کسی است که ندای هیهات من الذله اش به گوش تمام جهانیان خواهد رسید و چراغ هدایت جهان و جهانیان خواهد شد. برای روشن شدن بهتر این موضوع بهتر است به تاریخ مراجعه کنیم و مفاد وصیت معاویه و بیعت نامة امام حسن (ع) را با او مرور کرده و نتیجه گیری را به شما بسپاریم.                                               

وصیت معاویه به یزید:

معاویه پس از چهل سال خلافت و دیکتاتوری در نیمة رجب سال 60 ه . ق از دنیا رفت اما با اینکه در صلحنامه خود با امام حسن (ع) متعهد شده بود تا برای خود خلیفه و جانشین تعیین نکند در زمان حیات خود از مردم برای یزید بیعت گرفت و رسماَ او را ولیعهد خود خواند . افراد سر شناسی مانند. امام حسین (ع) و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر وعبدالرحمن ابن ابوبکر با خلافت و جانشینی یزید مخالفت کردند.

معاویه در بستر مرگ به پسرش یزید گفت : من برای تو از همه بیعت گرفتم و همه را رام کردم ولی از سه نفر ترس دارم که با تو مخالفت کنند.1- حسین ابن علی (ع) 2- عبدالله بن عمر 3- عبدالله بن زبیر، وصیت من به تو در مورد این سه نفر این است: اما عبدالله بن عمر، او با توست او را زیر پر نگهدار اما عبدالله بن زبیر، هرجا بر او دست یافتی او را بکش و بدنش را قطعه قطعه کن زیرا او اگر فرصتی بدست آورد می خواهد مثل شیر تو را بدرد ، وگرنه همچون روباه که با سگ رفتار میکند ، با تو رفتار خواهد کرد.اما امام حسین (ع) ، مقامش را نسبت به رسول خدا (ص) می دانی ، او گوشت و خون رسول خدا (ص) است و میدانم که مردم عراق ناگزیر به سوی او می گروند ، ولی او را تنها می گذارند و مقامش را تباه میسازند اگر به او دست یافتی حق و مقامش را بشناس ، او را بازخواست مکن . بحار جلد 44 ص 311

پیمان نامة صلح امام حسن (ع):

ماده 1-

حکومت به معاویه واگذار می شود بدینشرط که به کتاب خدا و سنت پیغمبر (ص) و سیره خلفای شایسته عمل کند.

ماده 2-

پس از معاویه حکومت متعلق به حسن است و اگر برای او حادثه ای پیش آمد متعلق به حسین و معاویه حق ندارد کسی را بجانشینی خود انتخاب کند.

 ماده3-

معاویه باید ناسزا به امیر المؤمنین و لعنت بر او را در نمازها ترک کند و علی را جز به نیکی یاد ننماید .

ماده 4-

بیت المال کوفه که موجودی آن 5 میلیون درهم است مستثنی است و تسلیم حکومت شامل آن نمی شود و معاویه باید سالی دو میلیون درهم برای حسن بفرستد و بنی هاشم را از بخششها و هدیه ها بر بنی امیه امتیاز دهد و یک میلیون درهم در میان بازماندگان شهدایی که در کنار امیر المؤمنین در جنگهای جمل و صفین کشته شده اند ، تقسیم کند و همة اینها باید از محل خراج دارابجرد تأدیه شود.

ماده 5-

مردم در هر گوشه از زمینهای خدا ـ شام یا عراق یا یمن و یا حجاز ـ باید در امن و امان باشند و سیاه پوست و سرخپوست باید از امنیت برخوردار باشند و معاویه باید لغزشهای آنان را نادیده بگیرد و هیچکس را بر خطاهای گذشته اش مؤاخذه نکند و مردم عراق را به کینه های گذشته نگیرد. اصحاب علی در هر نقطه ای که هستند در امن و امان باشند و کسی از شیعیان علی مورد آزار واقع نشود و یاران علی بر جان ومال و ناموس و فرزندانشان بیمناک نباشند و کسی ایشان را تعقیب نکند و صدمه ای بر آنان وارد نسازد و حق هر حقداری به او برسد و هرچه در دست اصحاب علی است از آنان باز گرفته نشود.  بقصد جان حسن ابن علی و برادرش حسین و هیچیک از اهل بیت رسول خدا (ص) توطئه ای در نهان و آشکار چیده نشود ودر هیچیک از آفاق عالم اسلام ، ارعاب و تهدیدی نسبت به آنان انجام نگیرد .

صلح امام حسن (ع) ، شیخ راضی آل یاسین ،ترجمه سید علی خامنه ای، ص 355،356،357

atregoleyas@gmail.com

www.atregoleyas.com


یادداشتهای یک طلبه 1

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

 

با سلام

یک روز وقتی سوار تاکسی شدم دو تا جوان با دیدن من گفتند حاج آقا ما یک سؤال داریم از آنجا که رابطه من با جوانان خوب بود و از طرفی خودم یک جوان هستم گفتم بفرمایید و راحت باشید. گفتند چرا شما آخوندها بعد از 1400 سال هنوز در دهة اول محرم داستان امام حسین (ع) را علم میکنید آیا غیر از این است که شما از قبل امام حسین (ع) در این ده روز یک سال نان می خورید و آیا این یک دکان نیست ؟ گفتم سؤال جالبی است اما اینکه ما 1400سال است سرگذشت امام حسین (ع) و یاران با وفایش را تعریف می کنیم و تکرار این است که واقعه کربلا یک داستان نیست یک جریان است یک واقعه سراسر درس و عبرت است. قبل از هر چیز باید به زمان امام حسین (ع) برگردیم امام حسین (ع) در زمانی زندگی می کرد که تمام ظواهر دین اسلام به سخره گرفته شده بود و تمام تلاشهایی که جدش، پدرش و برادرش در ایجاد، حفظ و توسعه دین به کار بسته بودند زیر سؤال رفته و کمرنگ شده بود. دینی که با مجاهدتها ، صبوریها و دلاور مردیها و... ایجاد شده و بسط یافته  بود در سایه قوم گراییها ، بی عدالتیها و... به دست فراموشی سپرده می شد. حاکمی که جانشین رسول خدا (ص)ـ آیه تقوی،صبر، عدالت و مهرورزی ـ شده بود به جای تبعیت از سیره و سنت رسول خدا (ص) آیینه خشونت ، بی عدالتی، گناه و فسق و فجور شده بود کسی که با تکیه زدن بر تخت خلافت باید تمام هم و غم خود را اجرای عدالت قرار دهد ، با حاکم کردن حاکمان ستمگر زور گوی بی دین بد تر از خود بر جان و مال و نا موس مردم باقیمانده های عدالت علوی را نیز از بین برده بود حاکمی که باید آیینه تمام نمای تقوای نبوی و علوی باشد با سگبازیها ، میمون بازیها و شرابخواریهایش تخت خلافت را آلوده به گناه نموده و با بسط سنتهای غلط جاهلی مانند زنای با محارم ، قومیت گرایی وخشونت و... تمام سنتهای علوی و نبوی را کم رنگ کرده بود در چنین زمانی .....

atregoleyas@gmail.com

www.atregoleyas.com