ازدواج موقت از دیدگاه استاد شهید مطهری(2)
ازدواج موقت از دیدگاه استاد شهید مطهری
دیدگاه شهید مطهری در مورد ازدواج موقت چیست؟
راسل و نظریه ازدواج موقت
" برتراند راسل " فیلسوف معروف انگلیسی در کتاب زناشوئی و اخلاقمیگوید " . . . در واقع اگر درست بیندیشیم ، پی میبریم که فواحش ،معصومیت کانون خانوادگی و پاکی زنان و دختران ما را حفظ میکنند . هنگامیکه این عقیده را " لکی " در بحبوحه عصر " ویکتوریا " ابراز کرداخلاقیون سخت آزرده شدند ، بی آنکه خود علت آنرا بدانند . اما هرگزنتوانستند خطای عقیده " لکی " را به ثبوت رسانند . زبان حال اخلاقیونمزبور با تمام منطقشان این است که " اگر مردم از تعلیمات ما پیرویمیکردند دیگر فحشاء وجود نمیداشت " اما ایشان بخوبی میدانند که کسیتوجه به حرفشان نمیکند " .
اینست فورمول فرنگی چارهجوئی خطر مردان و زنانی که قادر بازدواج دائمنیستند و آن بود فورمولی که اسلام پیشنهادکرده است . آیا اگر این فرمول فرنگی بکار بسته شود و گروهی زن بدبختبایفای این وظیفه اجتماعی . اختصاص داده شوند آنوقت زن بمقام واقعی وحیثیت انسانی خود رسیده است و روح اعلامیه حقوق بشر شاد شده است ؟
برتراند راسل رسما در کتاب خود فصلی تحت عنوان ازدواج تجربی باز کردهاست . وی میگوید : " قاضی لیندزی ، که سالیان متمادی مأمور دادگاه دنوربوده و در این مقام فرصت مشاهده حقایق زیادی داشته پیشنهاد میکند کهترتیبی بنام " ازدواج رفاقتی " داده شود . متأسفانه پست رسمی خود را (در امریکا ) از دست داد . زیرا مشاهده شد که او بیش از ایجاد حسگناهکاری در فکر سعادت جوانان است . برای عزل او کاتولیکها و فرقه ضدسیاه پوستان از بذل مساعی خودداری نکردند .
پیشنهاد ازدواج رفاقتی را یک محافظه کار خردمند کرده است و منظور ازآن ایجاد ثباتی در روابط جنسی است . لیندزی متوجه شده که اشکال اساسی درازدواج ، فقدان پول است . ضرورت پول فقط از لحاظ اطفال احتمالی نیست ،بلکه از این لحاظ است که تأمین معیشت از جانب زن برازنده نیست . و بهاین ترتیب نتیجه میگیرد که جوانان باید مبادرت بازدواج رفاقتی کنند کهاز سه لحاظ با ازدواج عادی متفاوت است : اولا منظور از ازدواج تولید نسلنخواهد بود . ثانیا مادام که زن جوان فرزندی نیاورده و حامله نشده طلاق بارضایت طرفین میسر خواهد بود . ثالثا زن در صورت طلاق مستحق کمک خرجیبرای خوراک خواهد بود . . . من هیچ تردیدی در مؤثر بودن پیشنهاداتلیندزی ندارم و اگر قانون آنرا میپذیرفت تأثیر زیادی در بهبود اخلاقمیکرد " .
آنچه لیندزی و راسل آنرا ازدواج رفاقتی مینامند گرچه با ازدواج موقتاسلامی اندک فرقی دارد ، اما حکایت میکند که متفکرانی مانند لیندزی وراسل باین نکته پی بردهاند که تنهاازدواج دائم و عادی وافی بهمه احتیاجات اجتماع نیست . مشخصات قانون ازدواج موقت و ضرورت وجود آن را عدم کفایت ازدواج دائم بتنهائی برای رفع احتیاجات بشری بالاخص در عصر حاضر مورد بررسی قرار گرفت . اکنون میخواهیم باصطلاح آنطرف سکه را مطالعه کنیم . ببینیم ازدواج موقت چه زیانهائی ممکن است در برداشته باشد . مقدمه میخواهم مطلبی را تذکر دهم :
در میان تمام موضوعات و مسائل و زمینههای اظهار نظر که برای بشر وجود داشته و دارد هیچ موضوع و زمینهای باندازه بحث در تاریخ علوم و عقائد و سنن و رسوم و آداب بشری گنگ و پیچیده نیست . و بهمین جهت در هیچ موضوعی بشر باندازه این موضوعات ، یاوه نبافته است و اتفاقا در هیچ موضوعی هم باندازه این موضوعات شهوت اظهار نظر نداشته است . از باب مثال اگر کسی اطلاعاتی در فلسفه و عرفان و تصوف و کلام اسلامی داشته باشد و آنگاه پارهای از نوشتههای امروز را که غالبا اقتباس از خارجیها و یا عین گفتههای آنها است خوانده باشد میفهمد که من چه میگویم . مثل اینست که مستشرقین و اتباع و اذنابشان ، برای اظهار نظر در اینگونه مسائل همه چیز را لازم میدانند مگر اینکه خود آن مسائل را عمیقا بفهمند و بشناسند .
مثلا در اطراف مسئلهای که در عرفان اسلامی بنام " وحدت وجود " معروف است ، چه حرفها که زده نشده است ، فقط جای یک چیز خالی است و آن اینکه وحدت وجود چیست و قهرمانان آن در عرفان اسلامی از قبیل محی الدین عربی و صدرالمتالهین شیرازی چه تصوری از وحدت وجود داشتهاند ؟ من وقتی که برخی اظهار نظرهای مندرج در چند شمارهمجله زن روز را درباره نکاح منقطع خواندم بی اختیار بیاد مسئله وحدت وجود افتادم . دیدم همه حرفها بمیان آمده است جز همان چیزی که روح این
قانون را تشکیل میدهد و منظور قانونگذار بوده است . البته این قانون چون یک " میراث شرقی " است ، این اندازه مورد بی مهری است و اگر یک " تحفه غربی " بود اینطور نبود . قطعا اگر این قانون از مغرب زمین آمده بود ، امروز کنفرانسها و سمینارها داده میشد که منحصر کردن ازدواج به ازدواج دائم با شرائط نیمه دوم قرن بیستم تطبیق نمیکند ، نسل امروز زیر بار اینهمه قیود ازدواج دائم نمیرود ، نسل امروز میخواهد آزاد باشد و آزاد زندگی کند و جز زیر بار ازدواج آزاد که همه قیود و حدودش را شخصا انتخاب و اختیار کرده باشد نمیرود . . .
و بهمین دلیل اکنون که این زمزمه از غرب بلند شده و کسانی امثال " برتراند راسل " مسئلهای تحت عنوان " ازدواج رفاقتی " پیشنهاد میکنند پیش بینی میشود که بیش از آن اندازه که اسلام خواسته استقبال شود و ازدواج دائم را پشت سر بگذارد و ما در آینده مجبور بشویم از ازدواج دائم دفاع و تبلیغ کنیم . معایب و مفاسدی که برای نکاح منقطع ذکر شده از این قرار است :
یادداشتهای مرتبط:
ازدواج موقت از دیدگاه استاد شهید مطهری(1)
1 - پایه ازدواج باید بر دوام باشد ، و زوجین از اول که پیمان زناشوئی میبندند باید خود را برای همیشه متعلق بیکدیگر بدانند و تصور جدائی در مخیله آنها خطور نکند ، علیهذا ازدواج موقت نمیتواند پیمان استواری میان زوجین باشد . اینکه پایه ازدواج باید بر دوام باشد بسیار مطلب درستی است ، ولی این ایراد وقتی وارد است که بخواهیم ازدواج موقت را جانشین ازدواج دائم کنیم و ازدواج دائم را منسوخ نمائیم . بدون شک هنگامیکه طرفین قادر به ازدواج دائم هستند و اطمینان کامل نسبت بیکدیگر پیدا کردهاند و تصمیم دارند برای همیشه متعلق بیکدیگر باشند پیمان ازدواج دائم میبندند .
ازدواج موقت از آنجهت تشریع شده است که ازدواج دائم به تنهائی قادر نبوده است که در همه شرائط و احوال رفع احتیاجات بشر را بکند و انحصار به ازدواج دائم مستلزم این بوده است که افراد یا به رهبانیت موقت مکلف گردند و یا در ورطه کمونیسم جنسی غرق شوند . بدیهی است که هیچ پسر یا دختری آنجا که برایش زمینه یک زناشوئی دائم و همیشگی فراهم است خود را با یک امر موقتی سرگرم نمیکند .
2 - ازدواج موقت از طرف زنان و دختران ایرانی که شیعه مذهب میباشند استقبال نشده است و آنرا نوعی تحقیر برای خود دانستهاند ، پس افکار عمومی خود مردم شیعه نیز آنرا طرد میکند .
جواب اینست که اولا منفوریت متعه در میان زنان ، مولود سوء استفادههائی است که مردان هوسران در این زمینه کردهاند و قانون باید جلو آنها را بگیرد و ما درباره این سوء استفادهها بحث خواهیم کرد . ثانیا انتظار اینکه ازدواج موقت باندازه ازدواج دائم استقبال شود در صورتیکه فلسفه ازدواج موقت ، عدم آمادگی یا عدم امکان طرفین با یکطرف برای ازدواج دائم است انتظار بیجا و غلطی است .
3 - نکاح منقطع . بر خلاف حیثیت و احترام زن است ، زیرا نوعی کرایه دادن آدم و جواز شرعی آدم فروشی است . خلاف حیثیت انسانی زن است که در مقابل وجهی که از مردی میگیرد وجود خود را در اختیار او قرار دهد .
این ایراد از همه عجیبتر است . اولا ازدواج موقت با مشخصاتیکه در مقاله پیش گفتیم چه ربطی باجاره و کرایه دارد و آیا محدودیت مدت ازدواج موجب میشود که از صورت ازدواج خارج و شکل اجاره و کرایه بخود بگیرد ؟ . آیا چون حتما باید مهر معین و قطعی داشته باشد کرایه و اجاره است ؟ که اگر بدون مهر بود و مرد چیزی نثار زن نکرد ، زن حیثیت انسان خود را باز یافته است ؟ ما درباره مسئله مهر جداگانه بحث خواهیم کرد .
از قضا فقها تصریح کردهاند و قانون مدنی نیز بر همان اساس مواد خود را تنظیم کرده است که ازدواج موقت و ازدواج دائم از لحاظ ماهیت قرارداد هیچگونه تفاوتی با هم ندارند و نباید داشته باشند . هر دو ازدواجند و هر دو باید با الفاظ مخصوص ازدواج صورت بگیرند و اگر نکاح منقطع را با صیغههای مخصوص اجاره و کرایه بخوانند باطل است .
ثانیا از کی و چه تاریخی کرایه آدم منسوخ شده است ؟ تمام خیاطها و باربرها تمام پزشکها و کارشناسها ، تمام کارمندان دولت از نخست وزیر گرفته تا کارمند دون رتبه ، تمام کارگران کارخانهها آدمهای کرایهای هستند .
ثالثا زنی که به اختیار و اراده خود با مرد بخصوصی عقد ازدواج موقت میبندد آدم کرایهای نیست و کاری بر خلاف حیثیت و شرافت انسانی نکرده است ، اگر میخواهید زن کرایهای را بشناسید ، اگر میخواهید بردگی زنرا ببینید باروپا و امریکا سفر کنید و سری بکمپانیهای فیلمبرداری بزنید تا ببینید زن کرایهای یعنی چه ؟ ببینید چگونه کمپانیهای مزبور حرکات زن ، ژستهای زن ، اطوار زنانه زن ، هنرهای جنسی زن را بمعرض فروش میگذارند . بلیطهائی که شما برای سینماها و تاترهای میخرید در حقیقت اجاره بهای زنهای کرایهای را میپردازید . ببینید در آنجا زن بدبخت برای اینکه پولی بگیرد تن به چه کارهائی میدهد ؟ مدتها تحت نظر متخصصان کار آزموده و شریف باید رموز تحریکات جنسی را بیاموزد ، بدن و روح و شخصیت خود را در اختیار یک مؤسسه پول درآوری قرار دهد برای اینکه مشتریان بیشتری برای آن مؤسسه پیدا کند .
سری به کابارهها و هتلها بزنید ببینید زن چه شرافتی بدست آورده است و برای اینکه مزد ناچیزی بگیرد و جیب فلان پولدار را پرتر کند چگونه باید همه حیثیت و شرافت خود را در اختیار مهمانان قرار دهد .
زن کرایهای آن مانکنها هستند که اجیر و مزدور فروشندگیهای بزرگ میشوند و شرف و عزت خود را وسیله پیشرفت و توسعه حرص و آز آنها قرار میدهند .
زن کرایهای آن زنی است که برای جلب مشتری برای یک مؤسسه اقتصادی با هزاران اطوار که اغلب آنها تصنعی و بخاطر انجام وظیفه مزدوری است روی صفحه تلویزیون ظاهر میشود و بنفع یک کالای تجارتی تبلیغ میکند .
کیست که نداند امروز در مغرب زمین زیبائی زن ، جاذبه جنسی زن ، آواز زن ، هنر و ابتکار زن ، روح و بدن زن و بالاخره شخصیت زن ، وسیله تحقیر و ناچیزی در خدمت سرمایهداری اروپا و امریکا است ؟ و متأسفانه شما دانسته یا ندانسته زن شریف و نجیب ایرانی را بسوی اینچنین اسارتی میکشانید . من نمیدانم چرا اگر زنی با شرائط آزاد با یک مرد بطور موقت ازدواج کند زن کرایهای محسوب میشود . اما اگر زنی در یک عروسی یا شبنشینی در مقابل چشمان حریص هزار مرد و برای ارضاء تمایلات جنسی آنها حنجره خود را پاره کند و هزار و یک نوع معلق بزند تا مزد معینی دریافت دارد زن کرایهای محسوب نمیشود ؟
آیا اسلام که جلو مردان را از اینگونه بهرهبرداریها از زن گرفته است و خود زن را باین اسارت آگاه و او را از تن دادن به آن و ارتزاق از آن منع کرده است مقام زن را پائین آورده است یا اروپای نیمه دوم قرن بیستم ؟
اگر روزی زن بدرستی آگاه و بیدار شود و دامهائی که مرد قرن بیستم در سر راه او گذاشته و مخفی کرده بشناسد ، علیه تمام این فریبها قیام خواهد کرد و آنوقت تصدیق خواهد کرد یگانه پناهگاه و حامی جدی و راستگوی او قرآن است و البته چنین روزی دور نیست .
مجله زن روز در شماره 87 صفحه 8 رپورتاژی از زنی بنام مرضیه و مردی بنام رضا تحت عنوان " زن کرایهای " تهیه کرده است و بدبختی زن بیچارهای را شرح داده است .
این داستان طبق اظهارات رضا از خواستگاری زن آغاز شده . یعنی برای اولین بار از فورمول 40 پیشنهاد پیروی شده است و زن بخواستگاری مرد رفته است . بدیهی است داستانی که از خواستگاری زن از مرد آغاز گردد پایانی بهتر از آن نمیتواند داشته باشد .
اما طبق اظهارات مرضیه مردی هوسران و قسی القلب ، زنی را بعنوان اینکه میخواهد او را زوجه دائم خود قرار دهد و از او و فرزندان او حمایت و سرپرستی کند اغفال کرده و بدون آنکه زن بدبخت خواسته باشد او را بنام اینکه صیغه کرده است مورد کامجوئی و سپس بی اعتنائی قرار داده است . اگر این اظهارات صحیح باشد ، عقدی است باطل . مردی قسی ، زنی بی خبر و بی اطلاع از قانون شرعی و عرفی را مورد تجاوز قرار داده و باید مجازات شود .
قبل از اینکه امثال رضاها مجازات شوند ، باید تربیت شوند و قبل از آنکه رضاها مجازات یا تربیت شوند باید مرضیهها آگاهانیده شوند . جنایتی که از قساوت مردی و بیخبری و غفلت زنی سرچشمه گرفته است چه ربطی به قانون دارد که مجله زن روز قیافه حق بجانب به رضا میدهد و بعد نیز تیغ خود را متوجه قانون میکند .
آیا اگر قانون ازدواج موقت نمیبود ، رضای قسی القلب مرضیه غافل و بی خبر را آرام میگذاشت ؟ چرا از زیر بار تربیت و آگاهانیدن زن و مرد شانه خالی میکنید ، حقوق و
وظایف شرعی زن و مرد را کتمان میکنید و زنان بیچاره را اغفال کرده یگانه قانون حامی و راستگوی زن را دشمن او معرفی میکنید و با دست خود او میخواهید یگانه پناهگاه او را بکوبید ؟
نکاح منقطع و تعدد زوجات
4 - نکاح منقطع ، چون بهرحال نوعی اجازه تعدد زوجات است و تعدد زوجات محکوم است پس نکاح منقطع محکوم است . راجع باینکه نکاح منقطع برای چه گونه افرادی تشریع شده در دنباله همین مبحث و راجع به خود تعدد زوجات بیاری خدا جداگانه و مفصل بحث خواهیم کرد .
سرنوشت فرزندان در ازدواج موقت
5 - نکاح منقطع ، از نظر اینکه دوام ندارد ، آشیانه نامناسبی برای کودکانی است که بعدا بوجود میآیند . لازمه نکاح منقطع این است که فرزندان آینده ، بی سرپرست و از حمایت پدری مهربان و مادری دلگرم بخانه و آشیانه محروم بمانند .
این ایراد ، ایرادی است که مجله زن روز بسیار روی آن تکیه کرده است . ولی با توضیحاتی که دادیم گمان نمیکنم جای بحث و ایرادی باشد . در مقاله پیش گفتیم که یکی از تفاوتهای ازدواج موقت و ازدواج دائم مربوط به تولید نسل است . در ازدواج دائم هیچیک از زوجین بدون جلب رضایت دیگری نمی تواند از زیر بار تناسل شانه خالی کند . بر خلاف ازدواج موقت که هر دو طرف آزادند . در ازدواج موقت ، زن نباید مانع استمتاع مرد بشود ولی میتواند بدون آنکه لطمهای به استمتاع مرد وارد آید مانع حاملگی خود بشود و این موضوع با وسائل ضد آبستنی امروز کاملا حل شده است .
علیهذا اگر زوجین در ازدواج موقت مایل باشند تولید فرزند کنند و مسئولیت نگهداری و تربیت فرزند آتیه را بپذیرند تولید فرزند میکنند . بدیهی است که از نظر عاطفه طبیعی فرقی میان فرزند زوجه دائم با زوجه موقت نیست و اگر فرضا پدر یا مادر از وظیفه خود امتناع کند قانون آنها را مکلف و مجبور میکند همانگونه که در صورت وقوع طلاق قانون باید دخالت کند و مانع ضایع شدن حقوق فرزندان گردد و اگر مایل نباشند که تولید فرزند نمایند و هدفشان از ازدواج موقت فقط تسکین غریزه است از بوجود آمدن فرزند جلوگیری میکنند . همچنانکه میدانیم کلیسا جلوگیری از آبستنی را امر نامشروع میداند ولی از نظر اسلام اگر زوجین از اول مانع پیدایش فرزند بشوند مانعی ندارد اما اگر نطفه منعقد شد و هسته اولی تکوین فرزند بوجود آمد اسلام بهیچوجه اجازه
معدوم کردن آن را نمیدهد . اینکه فقهای شیعه میگویند هدف ازدواج دائم تولید نسل است و هدف ازدواج موقت ، استمتاع و تسکین غریزه است همین منظور را بیان میکنند .
کتاب نظام حقوق زن در اسلام
نوشته ی استاد شهید مطهری
یادداشتهای مرتبط: