سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

بدگویی از خانواده

دختری 25 ساله هستم که هشت ماه پیش با پسری 32 ساله عقد بسته ام ولی خانواده ام از شوهرم و شوهرم از خانواده ام بد می گویند. نمی دانم از کدام طرفداری کنم. یک ماه پیش شوهرم برادرش را از دست داده و با سردی برخورد می کند. نمی دانم آیا به فکر تشکیل زندگی باشم؟

. در آغاز ازدواج به دلیل عدم تجربه پسر و دختر از زندگی مشترک و عدم آشنایی طرفین با شیوه ی شوهر داری و زن داری، و اختلافاتی بروز می کند که با گذشت زمان حل می شود. بنابراین مسائل بوجود آمده را نباید آن چنان بزرگ کرد. البته واقعیت آن است که مسئولیت شما در این مقطع بسیار حساس و خطیر است. از طرفی رضایت خانواده را می خواهید و از طرف دیگر به شوهر خود می اندیشید. در این اوضاع یک زن دانا و باهوش، احتیاط و عاقبت اندیشی را از دست نمی دهد و خود را رو در روی شوهرش قرار نمی دهد، چون با جلب رضایت شوهر رشته ی زندگی و محبّت محکم می گردد.

اگر دختر بخواهد مطابق میل پدر و مادر عمل کند، چه بسا پیمان مقدص زناشویی متزلزل و از هم گسیخته شود، همان طوری که در جامعه شاهد فروپاشی نظان خانواده بر اثر دخالت بیجای پدران و مادران بوده ایم. احتمال می دهیم حرف ها یا برخورد های خانواده ی شما به اضافه ی‌مرگ برادر شوهر و به علاوه سنّشان در دلسردی شوهرتان تأثیر گذاشته است.

حادثه ی فوت برادر ایشان در کج خُلقی و بی حوصلگی شوهرتان مؤثر بوده است. تا می توانید از طریق های مختلف به شوهرتان ابراز محبت کنید و خویشتن داری نشان دهید. و زود تصمیم نگیرید و نسبت به آینده خوشبین باشید. به مرور زمان مشکلات بر طرف خواهد شد.

سعی کنید اوقاتی را خارج از منزل مثل پارک با هم صمیمانه صحبت کنید. و به ایاشن اطمینان دهید رضایت او را بر هر چیز ترجیح می دهید و همیشه در کنارشان خواهید بود.

با ارتباط تلفنی و نامه ی محبت آمیز از ایشان دلجویی کنید. مطمئن باشید با این روش موفق خواهید شد.

در تلفن بحث را به مشاجره نکشانید. اگر آمادگی ندارد، چند کلمه بیشتر صحبت نکنید. بگویید خواستم احوال پرسی کنم.

نظرشان را به خود جلب نمایید. از قدرت و نفوذ معنوی خود کمال استفاده را ببرید و تنها به زندگی آینده ی‌خود بیندیشید.

حال که شوهرتان با حادثه ی دلخراش و مصیبت اندوه بار از دست دادن برادر و بستگانش مواجه شده است، بیش از هر زمان دیگر نیاز به توجه دارد. او در این وضع حال خوشی ندارد. باید شرایط او را درک کنید و خود را شریک غم و حزنش بدانید و شوهرتان را دلداری بدهید و نشان دهید بیش از ایشان از ناراحتی و گرفتاری او اندوهگین هستید.

با اظهار محبت و دلسوزی مرهمی بر زخم های دلش بگذارید و موضوع را در نظرش گذرا جلوه بدهید.

او را در قبال حل مشکل تشویق کرده و بگویید: این گونه حوادث از پیامد های اجتناب ناپذیر زندگی دنیا است و برای همه کس اتفاق می افتد. در این وضع می توانید مانند روان پزشک دلسوز از او دل جویی کنید و با انتخاب کلماتی جذاب به طور معجزه آسا دل و اعصابشان را آرام سازید. در این صورت می فهمد در جها تنها و بی کس نیست و به زندگی مشترک امیدوار می گردد.

او از هر زمانی بیشتر به انیس و مونس نیاز دارد. اگر از آمدن به منزل شما عذر خواهی کرد، فعلاً قبول کنید و بگویید هر گاه دوست داشتید تشریف بیاوری و اگر خواستید مرا جای دیگر ببرید مانعی ندارد. من همسر و متعلق به شما و شریک غم ها و خوشی های تو هستم. از این راه وارد شوید. در موقع مناسب بگویید: بدی و خوبی خانواده ها به خودشان مربوط است. ما با هم باید زندگی کنیم.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com