سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

مادر شوهر

من با مادر همسرم مشکل دارم که البته مقصر هم از دید هر انسان عاقلی ایشان است و چون اخلاق بد ایشان بر همسرم هم تاثیر گذاشته رابطه ام را با والدین همسرم کم کرده ام و بالطبع همسرم هم کمتر ایشان را ملاقات می کند حال می خواهم بدانم که آیا گناهی متوجه اینجانب و همسرم می شود خواهشمندم راهکار مناسب را ارائه دهید.

هر انسانی چه مرد و چه زن، وابستگی عاطفی با خانواده خود دارد و نمی تواند و نباید خانواده خود را پس از ازدواج به راحتی و سادگی فراموش کند. زیرا برقرار بودن رابطه عاطفی نه تنها از نظر عقل و شرع لازم است، بلکه یک زن و شوهر جوان نمی توانند خود را از تجربه های زندگی خانواده هایشان بی نیاز بدانند در این میان، وابستگی دختر به خانواده اش و نیازی که به دیدار آنها دارد معمولا بیشتر است. در مقابل پدر و مادر و سایر افراد خانواده فرزندی که ازدواج می کند نیز از دوری او دلتنگ می شوند و جای خالی او را احساس می کنند.

به این دلایل است که زن و شوهر نباید به طور طبیعی از یکدیگر انتظار داشته باشند که رابطه خود را با افراد خانواده قطع کنند، چنانچه وجود رابطه عاطفی بین افراد و خانواده شان نباید دلیل بر بی مهری و بی توجهی آنها به همسرشان تلقی شود. پس از ذکر این مقدمه به چند نکته مهم درباره رابطه با خانواده همسر اشاره می کنیم:

1. یکی از ویژگی های زندگی زناشویی موفق آن است که هر یک از همسران در احترام گذاشتن و محبت کردن فرقی بین خانواده خود و خانواده همسرش نگذارد، چنانچه در آموزه های دینی نیز به این مطلب اشاره شده که والدین همسر مثل والدین خود فرد باید مورد احترام و محبت قرار گیرد.

2. مسؤولیت تنظیم روابط و رفتار مناسب و درست زن و شوهر با دو خانواده یکدیگر بر عهده فرزند آن خانواده است که نقش مهمی در ایجاد رابطه ای صمیمی و دوستانه بین همسر و خانواده خود دارد، یعنی باید به گونه ای رفتار کند که محبت و صمیمیت بیشتری بین خانواده خود و همسرش ایجاد شود برجسته کردن نقاط مثبت همسر در زندگی مشترک و مطرح نکردن نقاط منفی و کشمکش های زندگی خصوصی با خانواده خود و متقابلا بیان نقطه نظرات مثبت خانواده اش درباره همسرش و بازگو نکردن نظرات منفی آنان که باعث کدورت بین خانواده خود و همسرش می شود از نکات بسیار مهم است.

3. هر یک از زن و شوهر باید سعی کند از ابراز انتقادات خود به خانواده همسرش خودداری کند. زیرا یکی از این دو نتیجه را دارد: یا باعث بروز اختلاف بین خود و همسرش می شود و یا سبب بروز اختلاف بین همسر و خانواده اش که نتیجه هر دو ایجاد اختلاف و شکاف بین او و خانواده همسرش است.

4. هر یک از زن و شوهر باید به گونه ای با خانواده خود و خانواده همسر خود رفتار کند که اعتماد لازم آنها را به خود به دست آورند. عدم اعتماد پیدا کردن کافی به داماد یا عروس، سبب مداخله در امور جزئی زندگی مشترک فرزندانشان می شود. بنابراین هنگامی که زن و شوهر احساس می کنند خانواده هایشان اعتماد کافی به زندگی آنها ندارند، سعی نکنند عکس العمل منفی نشان دهند، زیرا این کار سبب بیشتر شدن اختلاف بین آنها می شود، بلکه سعی کنند با تدبیر و هوشمندی، اعتماد آنها را به زندگی خود جلب کنند. طبیعتا عمده دلیل دخالت های والدین در زندگی فرزندان این است که دوست دارند خیالشان از جهت فرزندانشان راحت باشد. زن و شوهر باید کاری کنند که آنها به این هدف برسند. البته در جایی که احساس می کنند نگرانی و دخالت والدین بیش از حد است، باید غیر مستقیم این مسأله را به آنها تفهیم کنند، مثلا از پاسخ دادن به پرسش های دخالت گونه آنان طفره بروند و در مقابل گلایه و شکایت آنان سکوت کنند.

5. احترام گذاشتن و رعایت حقوق همسر در همه جا لازم است ولی در هنگام حضور خانواده همسر ضروری تر است. بنابراین اگر هر یک از زن و شوهر سعی کند در مقابل خانواده همسرش به او احترام و ابراز محبت بیشتری کند، بسیاری از کدورت های احتمالی بین خود و خانواده همسرش را از بین برده است.

حال با توجه به نکات فوق شما باید سعی کنید روابط خود را با خانواده همسرتان اصلاح کنید، نه این که قطع کنید که نه تنها قطع رحم محسوب می شود و حرام است، بلکه این کار همچون آتشی زیر خاکستر است که هر لحظه ممکن است به طریقی شعله ور شود. بنابراین باید هر طور شده رفت و آمد خودرا با مادر همسرتان قطع نکنید و اگر هم مسأله ای بود به حساب سن زیاد او بگذارید. البته همسرتان هم باید دقیقا به راه کارهای بالا توجه داشته باشد و سعی کند مادرش را نسبت به خوشبختی خودش قانع کند. حداقل کاری که می توانید بکنید، اگر راه های بالا مؤثر نبود این است که به دخالت های او اهمیت ندهید و آرامش خود را حفظ کنید.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com