سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

بدبینی یا ازدواج-1

دانشجوی ترم آخر رشته دبیری ریاضی هستم و مدت 6 ماه است که عقد کرده ام دو ماه از عقدمان می گذشت که من به اتفاق خانواده خود که به میهمانی می رفتند به خانه یکی از اقوام رفتم البته قبل از آن هر چه با خانه شوهرم تماس گرفتم نبودند برای او پیغام گذاشتم که به میهمانی می روم. خلاصه این همه نقطه شروعی بود برای بدبینی او اول که زنگ زد خانه اقوام و هر چه بر زبانش آمد گفت و به مرور اخلاق و بدبینی او بیشتر شد دیگر به من اعتماد ندارد. اگر جائی بروم و 5 دقیقه دیر بیایم یا زنگ بزند خانه من نباشم آنقدر ناسزا بارم می کند تا اینکه اینقدر گریه کنم تا خسته شوم حتی گاهی اوقات خانه زنگ می زند ببیند من گوشی تلفن را بر می دارم یا نه اگر خودم برندارم بی دلیل گیر می دهد و هر چه می خواهد بار من وخانواده ام می کند با اینکه عقد کرده ایم و من از طرف ایشان حتی حمایت مالی هم نمی شوم فقط مواظب است که کجا می آیم و کجا می روم با خودم شک کرده ام که نکند این رفتار بد بینانه اش بدتر شود و باعث مشکلات بیش از حد باشد. تصمیم به جدایی گرفته ام و فقط شما را امانت دار جهت مشورت دیده ام بگویی کارم درست است یعنی به زندگی با او تن در دهم و محدود باشم در صورتی که معلم هستم و یا اینکه تا زود است از او جدا شوم، با وجود اینکه به او علاقه دارم. و از نظر اخلاق اجتماعی و سلامت اخلاقی در حد خوبی است و آدم متدینی هم می باشد.

سرکار خانم ابتدا از حسن اعتمادتان به این مرکز و کارشناسان مربوطه تقدیر و تشکر می کنیم و امیدواریم به پاس این اعتماد و مهر مایه همدلی در خدمت گزاری به خوبان روزگار موفق باشیم.

خواهر محترمه مطالبی که خدمتتان تقدیم می نمائیم در دو سطح تصمیم گیری و مشکل گشایی ارائه می گردد:

1-راهکارهای مشکل گشا و اعتماد ساز: گفتگوی صمیمانه که در فضایی خیر اندیشانه شکل می گیرد با برخورداری از محتوای خاص می تواند اعتماد سلب شده را مجددا به قلب های پر محبت برگرداند. لذا در این مورد به راهکارهای زیر عمل کنید:

الف = در فضایی آکنده از خیرخواهی نسبت به یکدیگر به گفتگو بنشینید.

ب = موضوع سخن در آن جلسه باید اعتماد سازی باشد یعنی قبل از نشستن در جلسه هر یک به دیگر بگوئید که ما در این جلسه می خواهیم در مورد جلب اعتماد دیگری با هم صحبت کنیم. اگر ذهنیت و جو مورد نظر قبلا به اطلاع دیگری رسانده شود هر کسی در مسیر این هدف تلاش کار ساز انجام خواهد داد.

ج = اولین قدم در رسیدن به هدف مرتفع ساختن موانع است لذا از ایشان سؤالی شود که چه شد با شرکت در میهمانی شما ناراحت شدید و بینش شما نسبت به من تغییر کرد. آیا آن خانواده مورد تردید شماست ؟ آیا شرکت کنندگان در جلسه برای شما غیر قابل اعتماد بودن و یا محتوای جلسه با روحیه شما و عقیده و مرام شما سازگار نبود و آیا .... به هر حال مانعه ای که دراین مسیر رخ داده است رفع سازید.

در این مرحله طرف مقابل سه گونه واکنش و پاسخ را ممکن است ارائه کند. از پاسخ امتناع ورزند، در این صورت اصرار و پافشاری نکنید و به سراغ مرحله دیگر بروید (یعنی مرحله - د) اگر لب به پاسخ گویی گشود دو حالت پیدا می کند یا یک دلیل بجا، معقول و قابل قبول ارائه می کند که در این صورت باید با تواضع به جبران آن بپردازید یعنی شاید شما دلیل او را نپذیرید ولی یک دلیل عقل پسند است و می تواند دلیل خوبی باشد اگر چه در مورد شما صحت ندارد در این صورت ابتدا بگوئید این سخن درست نیست و من برای این که اثبات کنیم که این گمان شما صحت ندارد چه کنم تا شما بفهمید که گمان شما نابجاست یعنی را ه مرتفع کردن سوء ظن و بد گمانی مستند به شواهد قابل پذیرش داد و بی داد و فریاد و قسم و ... نیست بلکه راه حل عملی را می طلبد و شما باید به شکل عملی این سوء ظن را مرتفع سازید.

اما حالت سوم آن است که ایشان پاسخ بدهند و دلیل بجائی بیاورند و شما هم دلیل او را بپذیرید در این صورت اولین قدم عذر خواهی است و بعد قولی و وعده به عدم تکرار آن و جبران آن مانند حالت قبل به شکل متواضعانه.  به هر حال در این صورت می توان اعتماد سلب شده را پس گرفت و باز گرداندند در حالت اول که طرف از پاسخ دادن طفره می رود باید به سراغ بند (د) رفت که اینک به آن می پردازیم.

د : خود می دانید که گاهی اوقات آدمی اشتباه می کند و وقتی که اشتباه رخ دهد دلیل ندارد و شخص نمی تواند دلیل ارائه کند در اینجا نباید فرد را به عذر خواهی بکشانید همین سکوت و طفره کافی است که به گذشته تلخ را رها سازید و با محبت کردن و ابراز عشق صمیمانه به یکدیگر به هم بفهمانید که هیچ شخصی غیر از او را دوست ندارید و تمام هستیتان برای یکدیگرتان است . نباید در این مرحله وی را به سمت لجبازی و کج خلقی بکشانید و با لجبازی زندگی شیرین را نابود سازید.

ه : برای پیش گیری از بروز این گونه سوء ظنها و رفتارهای نابجا و کج خلقیها مسیر زندگی خود را ترسیم کنید به این صورت که به او بگوئید آیا باید به این گونه میهمانی ها رفت یا نه؟ چگونه؟ باهم؟ یا من تنها نمی توانم بروم؟ در اینجا شما سکوت کنید و تمام خطوطی که ایشان برای معاشرت ترسیم می کنند گوش دهید هیچ واکنشی از خود نشان ندهید این سخنان وی از دو حالت خارج نیست:

1 - مطابق خواست شما حرف می زند و سخنانش نشان می دهد که فردی صمیمی و اهل معاشرت است و حادثه ی رخ داده یک پدیده شیطانی و حاکی از عوامل ناخواسته است.

2 - حالت دوم سخنان او آنی است که شما را محدود کند و به شما اجازه  هیچ فعالیت اجتماعی انفرادی را ندهد در این صورت با سکوت به سراغ مرحله دوم مشاوره پا بگذارید. البته خاطرنشان می سازد که اگر خطوط ترسیم شده از طرف ایشان از نوع اول باشد و شما از معاشرت نهی نمی کردند و به این شیوه معاشرتی پایبند هم هستند دیگر نباید تصمیم به ترک ازدواج و متارکه بگیرید و این روحیه نشان می دهد که شخصیت ایشان شخصیت سالم است و فردی بد بین و انزوا طلب و .... نیستند.

 2- تصمیم گیری برای آینده و زندگی مشترک آینده:  قبل از سخن باید به عرض برسانیم که به اندک بهانه ای نباید بنیان زندگی را سست ساخت و ویران نمود از این به بعد شما با مشکلات فراوانی روبرو هستید که هنر اشخاص خود ساخته آن است که با مشکلات موجود زندگی را به سمت ساحل آرامش برد نه آن که خود را از مشکلات کنار بکشد و یا تسلیم آنها سازد.

 در مورد شوهرتان اگر آنچه سر زده یک رفتار حادثه شده ناگهانی باشد و تکرار نشود مشکل معمولی است و نباید به بهانه ی آن زندگی مشترک را نابود ساخت اما اگر بر اساس برخی تحقیقات و شواهد پی بردید که شخصیت ایشان یک شخصیت وسواسی است و نسبت به نزدیکان خود سوء ظن دارد در این صورت می توان نسبت به متارکه تصمیم گرفت آنجه در این مورد مهم میباشد آن است که با این یک عمل نمی توان به شخصیت نامتعادل وی پی برد شما برای پی بردن به این موضوع مسیر طولانی را باید طی کنید که به چند مورد اشاره می کنیم:

1 - اگر در بند (ه) که خط و مشی زندگی را ترسیم کرد شما را محدود ساخت و به هیچ وجه اجازه معاشرت نداد و بدون دلیل موجه و بی جهت اظهار بدبینی نمود یک نشانه از شخصیت نامتعادل اوست.

2 - آیا سابقه سوء ظن و وسواس فکری در مورد آداب شرعی و معاشرت در خانواده وی وجود دارد یا نه؟

3 - آیا در زندگی شخصی مردم وی را فردی اهل معاشرت می شناسند و یا انزوا طلب و گوشه گیر است که این را می توان از تحقیق در فضای زندگی دوستانه اش بدست آورد که اگر اهل معاشرت نباشد و تاکنون دوست صمیمی ندارد نشانه شخصیت نامتعادل اوست.

4 - آیا در رفتارهای فردی خود دچار وسواس هستند مانند رفتارهای مذهبی و پوشش و ...

5 - میزان مشارکت نامتعادل می توان نسبت به متارکه تصمیم گرفت و الا نه در حالی که پی بردن به این نکته نیز مشکل و زمانی طولانی را می طلبد و اطلاعات ما در این مورد اندک است و بر اساس اطلاعات ناقص نمی توان تصمیم مناسب گرفت و با مشاوره راه گشا و قطعی ارائه نمود.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com