سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

خاطرات شیرین اعتکاف (2)

شب با همسرم  و خواهرانم به مسجد رفتیم ، من از فرصت استفاده کردم و سری به آشپزخانه زینبیه زدم وبه خوش و بش با اهل آشپزخانه پرداختم . آشپز حسن آقای رعیت است .

تدارکات برای حدود 500 نفر بسیار سخت است مخصوصا اینکه تعداد زیادی از آنها خانم باشند و سلایق هم مختلف.

(آقای زمانی)

(حاج حمید شیعه )

این امر مهم را آقایان  زمانی ، حمید ،حاج محمد و عباس شیعه با همکاری صمد کریمیان و محمد حسن شیعه حسین نتیجه بر و ....... انجام می دادند.که جا داره همینجا ازشون تشکر کنم .

 

برنامه ها از سحر روز اول شروع شد هرروز هنگام اذان زیارت عاشوراخوانده  می شد

 

 

بعد هم نماز جماعت به امامت سید

 (که البته نماز را خیلی طول می داد و اسباب حرف و حدیث و فحش و..... افراد تنبل از جمله خودم را به دنبال داشت )

 

 

بعداز نماز صبح دعای عهد خوانده می شد و خواب شیرین تا ساعت 10 صبح بهترین هدیه بود برای من که تمام شب را بیدار بودم.

 

(پرخواب ترین عضو اعتکاف)

 

صبح ساعت 8 آقای رضایی طرحی نو در انداختند و خلق الله را مجبور به خواندن نماز جماعت البته از نوع قضا کرده بودند و من هم به عبادت مشغول بودم (خواب برای افرادی مثل  من عبادت است)

 

 

ساعت 10 یک جزء قرآن خواندیم به امامت حسن آقای خادمی و آزادی

 

 

ظهر هم که نماز جماعت بود

 

 

 آقا سید ببن دو نماز به جمات بی ریش و ریش تراش توپید که آقا حرام است ،‌ حرام است،‌ حرام است.

این بحث باعث بحث و جدل طلبگی شد بعد از نماز .

 

 

روی مقوایی که بر روی آب سرد کن چسبانده بودند نوشته بود :سه چیز فراموش نشود : سکوت ، تفکر ،ذکر

 

 

اگر چه بازیگوشی بچه ها این شعار را کمی دستخوش تغییر می کرد

اما این شعار مبنای اصلی سخنرانی بعداز ظهر روز اول بود ،‌که الحق و الانصاف آقای رضایی سخنرانی خوبی کرد.

 

ادامه مطلب در پست بعد