اينكه آقا فرمودهاند نقد علمي بايد از خود طلبهها ظروع شود از دو طرف ميشود نگاه كرد. اولاً طبق يك نطر اينكار انجام شده. توسط آقاياني مثل آيت الله وحيد،فاضل كه در درسشان تلويحاً نظرات صانعي را نقد كردند.نظر ديگر اين است كه وقتي طلبهها اينچنين نظراتي را به تحقيق و تدقيق ننشينند باعث ميشود كه ديگران كه به نظر ما كارشناس نيستند احساس وظيفف بكنند و به قد بنشينند.
البته خيليها بر سادهگي ايشان از زماني كه ديدند ايشان در همان اوايل انقلاب و جنگ گفتند خون شهيد در معركه پاك است!!! پي بردند. هم اكنون نيز وقتي ميبينند كه نميتوانند فرق بين دوست و دشمن را تشخيص بدهند و با كساني كه با آمريكاي خونخوار ملت مطلوم عراق و فلسطين رابطه دوستي دارند(مثل مجاهدين) نشست و برخواست دارند، بيشتر در نظر خودشان راسخ ميشوند. وقتي نظري خلاف نصوص ميدهند (و نه خلاف متشابهات) آيات قرآن ميدهند، جاي چه سكوتي است؟
مگر نفرمود كه دوست داشتن چيزي كور و كر ميكند.
در حقيقت مشكلي كه براي خيلي از ما پيش آمده و براي به قول معروف كم نياوردن در نظري كه حتي خودمان خيلي اصرار بر آن نداريم، تاكيد ميكنيم.
نخوانده يا بدون دقت در طرف نظر مخالف نظر ميدهيم و محكوم ميكنيم. استادي داريم كه در پاسخ به سوال شخصي درباره آقاي صانعي گفت كه به قطع نظرات ايشان بسيار كم عمق و سطحي است كه نوارهاي چند سال گذشتهشان را ميتوانيد از تبليغات بگيريد و گوش كنيد كه حتي نميتوانند آيات ابتدائي يك سوره را تحليل و تفسير بكنند. اگر واقعاً بيطرف به داستان نگاه بكنيم، در همين حوزهها هم با عرض معذرت بسياري سخنان ايشان را به استهزاء ميگيرند و به خاطر اين نظرات به شدت مخالف حق اصلاً در مورد ايشان يا سكوت ميكنند يا سكون.
نخواستم استدلالي كرده باشم. ميخواستم آنچه را كه ميدانيد تاكيد كرده باشم.