سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

چرا بهائی ها علی محمد باب و حسین علی نوری را امّی معرفی می کنند؟

چرا بهائی ها علی محمد باب و حسین علی نوری را امّی معرفی می کنند؟

امّی، منسوب به مادر است، به کسی گفته می شود که بر اصل خلقت خود بوده و خواندن و نوشتن را نیآموخته و مکتب و مدرسه ای را ندیده است.[1]به قول نظامی: این لفظ، لقب پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ است؛ زیرا آن حضرت از کسی تعلیم نگرفته بود تا فضیلت استاد برایش ثابت شود. و به همین جهت یکی از نکات روشن زندگی رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ امّی بودن اوست. هیچ یک از مورّخان مسلمان یا غیر مسلمان، مدعی نشده است که آن حضرت در دوران کودکی یا جوانی، چه رسد به دوران کهولت و پیری که دورة رسالت است، نزد کسی خواندن یا نوشتن را آموخته است.[2]

از این رو، فرقه ضّاله بابیت و بهائیت برای بزرگ نمایی کار علی محمد باب و حسین علی نوری و پوشاندن لباس اعجاز به انحراف های آنها، آن دو، و را امی معرفی نموده اند و تمام شواهد و قرائن تاریخی را به کلّی منکر شدند.

از بررسی نوشتجات آن دو و گزارشات تاریخی نویسندگان بابیت و بهائیت جای شک و تردید بر هیچ انسان صاحب خردی نمی گذارد که آن دو پیش اساتید متعددی حضور به هم رسانیده و به آثار گذشتگان واقف بودند.

میرزا علی محمد باب پسر سید محمد رضا در سال 1235 هـ . ق، اول محرم مطابق با 20 اکتبر 1819.م، در شیراز متولد گشته، و در مکتب شیخ عابد سالیان متمادی مشغول آموزش بوده است و پس از رسیدن به سنّ رشد و بلوغ به بوشهر رفته و در آنجا مشغول کسب و تجارت شده و از همان اوقات به تألیف و تصنیف پرداخته است و پاره ای از تألیفات او مربوط به توصیف اهل بیت عصمت و طهارت(صلوات الله علیهم) می باشد.[3]با این حال، هواداران او اصرار دارند که میرزا علی محمد را درس ناخوانده معرفی کنند تا بتوانند معجزه بودن سخنان و کلمات جاری شده از زبان وی را ثابت نمایند، و همه را آیات و وحی خدا بدانند، ولی غافل از این که مدارک فراوانی در کتب خود آنها موجود است که دلالت بر مکتب رفتن و تحصیل علی محمد می کنند.

ما به چند نمونه از کتاب های خود آنان اشاره می کنیم:

1. نبیل زرندی که از بهائیان است در ص 64 تاریخ خود و نیز در ص 59«مطالع الانوار» می نویسد: دایی باب، ایشان را برای درس خواندن نزد شیخ عابد برد، او مرد محترمی بود و از شاگردان شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی به شمار می رفت.

و همچنین در کتاب«گنجینه حدود و احکام» نوشتة«اشراق خاوری» در ص308، و دو کتاب«حدیقة الیمانیة» تألیف میرزا نبیل زاده قزوینی، ص 302، کتاب«کشف الغطاء» تألیف ابوالفضل گلپایگانی در ص 56، 82، 83، کتاب«ظهور الحق» تألیف اسد الله مازندرانی، ص263 و ... دربارة درس خواندن میرزا علی محمد در دوران کودکی در مکتب شیخ محمد عابد، مطالبی نوشته شده است.

گذشته از اینها، خود میرزا علی محمد در ص 25«بیان عربی سطر 13» به یاد دوران تحصیلش می گوید: ای محمد آموزگارم، مرا قبل از آن که 5 سال بر من در مکتب تو بگذرد نزن، و اگر خواستی بزنی، از 5 ضربه تجاوز نکن، و بر گوشت مزن مگر این که بین گوشت و وسیلة زدن، پارچه ای قرار دهی، اگر چنین کردی 19 روز همسرت برایت حرام است!![4]

آیا این همة قرانین و شواهد و اعتراف خود وی، و نیز گزارشات و اصله از حضورش در درس سید کاظم رشتی دلیل بر بی اساس بودن اعتقاد بهائیان نیست؟ مگر خود عباس ا فندی در جلد اول خطابات عبدالبهاء، ص 7 سطر 15 و در ص 202 تصریح نمی کند که علم انبیاء باید لدّنی باشد نه اکتسابی. پس میرزا علی محمد باب چگونه پیامبری است که مدّت ها درس خوانده و کسب علم نموده است؟!

امّا میرزا حسین علی نوری، که دو سال قبل از باب، به سال 1233 هـ . ق در تهران متولد شد.

مبلّغان و مورّخان بهائی به جز احمد یزدانی در کتاب«نظر اجمالی در دریانت بهایی»، ص 14 غالباً اعتراف می کنند که او امّی نبوده است.

از باب نمونه می توان به اعتراف محمد علی فیضی، در کتاب حضرت بهاءالله ص 18 اشاره نمود. او می نویسد: از قرار معلوم نوشتن و خواندن را نزد پدر و بستگان خود آموخته است.

اسدالله مازندرانی در کتاب اسرار الآثار خصوصی، ص 191 تا 193، می نویسد: خطوط ایشان(حسین علی) و برادرانشان گواهی می دهد که زیبایی خطّ والد تقریباً به آنان نیز رسید ولی در تحصیل عربی مختصر و همان اندازه عرفان های شیخی که شخص نقطه(علی محمد باب) در آن بودند هم قدم نگذاشتند.

خواهر حسین علی در خلال رسالة«تنبیه النّائمین، ص 4، خطاب به پسرش حسین علی یعنی عباس عبدالبهاء می گوید: جناب میرزا ابوی که بدایت عمر به حدّ بلوغ رسید به واسطة فراهم بودن اسباب و گرد آمدن اصحاب، اشتغال به درس و اهتمام به مشق داشته، آنی خود را از تحصیل مقدمات، فارغ نمی گذاشته است.

پس از تحصیل مقدمات عربی و فارسی به علم حکمت و مطالب عرفان مایل گردیده که به فواید این دو نایل آیند چنان که اغلب روز و شب ایشان به معاشرت حکمای ذی شأن و مجالست عرفاء و درویشان مشغول بود.[5]

بنابراین، آموخته های حسین علی علاوه بر مقدمات فارسی و عربی و بخشی از حکمت و عرفان قدیم، مقداری از آموزش های علی محمد باب بود که در خلال مطالعة آثار باب و مکاتباتش با وی، از او فرا گرفت و از این مجموعه، بهایی گری را بنیان نهاد.

خلاصه کلام هر کس آثار حسین علی را بنگرد به وضوح پی می برد که او از آثار عرفانی گذشته اقتباس کرده است؛ چنان که کتاب «هفت وادی» را در سلیمانیة عراق نگاشته از منطق الطیر عطّار نیشابوری تقلید نموده است و پس از حمد و صلوات می نویسد: مراتب سیر سالکان را از مسکن خاکی به وطن الهی هفت رتبه معیّن نموده اند. و در کتاب«مائده آسمانی» که مبلغ بهایی«اشراق خاوری» از سخنان میرزا حسین علی آن را گرد آوری کرده است، تصریح دارد: او کتاب غزوة اهل قریظه را که منسوب به ملاّ محمد باقر مجلسی بوده مشاهده نموده و در کتاب«قتدرات»اثر میرزا حسین علی، نویسنده از مطالعة کتاب«ناسخ التواریخ» و «تفسیر قاضی بیضاوی» سخن می گوید.[6]

پس با وجود این همه مستندات تاریخی از خود بهائیان و اعتراف باب و بهاء بر این معنی، جای هیچگونه شک و تردیدی نمی ماند که علی محمد باب مدّت ها برای آموختن، خواندن و نوشتن در حضور شیخ محمد عابد، سید کاظم رشتی و ... مجالست کرده است.

و همچنین میرزا حسین علی نوری از پدرش و دیگران مقدمات عربی و فارسی را آموخته و از جلسات اهل عرفان گذشته و کتب آنان همچون: ابن عربی و عطّار نیشابوری و مولوی و صدر الدین شیرازی و فیض کاشانی و دیگران بی خبر نبوده است.[7]

پس با وجود چنین شواهد متقن، ادعای امّی بودن آنان حکایت از جهل به پدیدة معجزه، و فقدان خرد، و نهایت درجة عناد و تعصب دارد که این امر هیچگونه سازگاری با تعالیم بهائیان ندارد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. علی نصری، اصول دوازده گانه بهائیت.

2. سید سعید زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران.

3. جواد تهرانی، بهایی چه می گوید؟

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، دوم، 1377 ش، ج 3، ص 3385.

[2] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، صدرا، اول، 1370ش، ج 3، ص 205.

[3] . محمدی اشتهاردی، محمد، بابی گری و بهایی گری،چاپ اول، کتاب آشنا، قم: 1379، ص 39 و محاکمه و بررسی باب و بهاء، دوم، نشر کتاب سرای سعادت، تهران، 1328 ش؛ ج 1، ص 33 ـ 34، افراسیابی بهرام، بهائیت به روایت تاریخ، اول، نشر پرستش، تهران، 1366، ص 15.

[4] . محمدی اشتهاردی، محمد. بابی گری و بهایی گری، ص 41.

[5] . همان، ص 62.

[6] . حسینی طباطبایی، مصطفی، ماجرای باب و بهاء، روزنه، چاپ دوم، تهران، ص 133.

[7] . همان، ص 132.

 منبع: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه

 

www.atregoleyas.com

Info@atregoleyas.com

Mohammadhashem_ne@yahoo.com