سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

بدترین مردم

بدترین مردم

تنهائى و تنها زیستن، عزلت و کناره گیرى از یار گرفتن موجب بسیارى از مشکلات، و باعث افسردگى و دل مردگى، و علت هیجانات روحى و عصبى، و مورث انواع بیماریهاى روانى و بدنى است.

تنهائى انسان را در دریائى از خیالات، اوهام، افکار غیرمنطقى، و بیماریهاى اخلاقى و روانى فرو مى برد، و امواجى از مشکلات گوناگون را براى انسان به ارمغان مى آورد.

قالَ النَّبِىُّ(صلى الله علیه وآله وسلم): أَکْثَرُ أَهْلِ النّارِ الْعُزّابُ.

رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: اکثر اهل آتش در قیامت آنانى هستند که از ازدواج و تشکیل خانواده امتناع کردند.

و نیز آن حضرت فرمود:

شِرارُ مَوْتاکُمُ الْعُزّابُ.

بدترین اموات شما عزبها هستند.

و در روایتى فرمود:

رُذالُ مَوْتاکُمُ الْعُزّابُ.

فرومایه ترین مردگان شما عزب ها هستند.

و در سخنى حکیمانه بیان فرمود:

شِرارُکُمْ عُزّابُکُمْ وَ الْعُزّابُ إِخْوانُ الشَّیاطینِ.

شریرترین شما عزبهایند، و عزبها برادران شیطانند.

و در کلامى عرشى و بیانى ملکوتى فرمود:

خِیارُ أُمَّتِىَ الْمُتَأَهِّلُونَ وَ شِرارُ أُمَّتِىَ الْعُزّابُ.

بهترین امّت من زن داران و بدترین آنان عزبها هستند.

و نیز آن حضرت فرمود:

لَوْ خَرَجَ الْعُزّابُ مِنْ مَوْتاکُمْ إِلِى الدُّنْیا لَتَزَوَّجُوا.

اگر آنان که عزب مردند به دنیا برگردند، حتماً ازدواج خواهند کرد.

و در حدیثى فرمود: خداوند مردى که از زن گرفتن خوددارى کند لعنت نموده .

تعبیر رسول باکرامت اسلام از آنان که از ازدواج امتناع مى کنند به اهل آتش، فرومایگان، برادران شیطان، اشرار، و لعنت شدگان، به خاطر این است که روى گردانان از ازدواج به ناچار در فساد و افساد، و شیطنت، و گناه و معصیت، خواهند افتاد، و براى جامعه و خانواده ایجاد مزاحمت نموده، و باعث مشکلات فراوانى در تمام زوایاى زندگى خواهند شد.

با توجه به آیات و روایات، و تجربه حیات، ازدواج انسان را کرامت و شرافت مى دهد، از علل استحقاق عذاب الهى مى رهاند، از پستى و فرومایگى حفظ مى کند، از افتادن در بند شیطان مصون مى دارد، و از اینکه آدمى منبع شرّ و فساد شود، و مورد لعنت حق قرار گیرد در امان مى دارد، و این همه موجب راحتى و استراحت، آرامش و امنیت، پاکى و تقوا، و آسان شدن موارد زندگى و سبک شدن بار حیات مى گردد، به همین خاطر در قرآن مجید بدینگونه به علّت تشریع ازدواج اشاره فرمود:

یُریدُ الله اَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ.

خداوند اراده فرموده برنامه زندگى را براى شما سهل و آسان نماید.

نظام خانواده در اسلام
تالیف: استاد حسین انصاریان
http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6

 


خانه پاک

خانه پاک

پاک و پاکیزه ماندن یک جوان چه پسر و چه دختر، چه مرد و چه زن، در صورتى که ازدواج نکنند، از فساد و افساد، امر غیر ممکن به نظر مى رسد.در چند ملیون مرد و زن، یافتن جوانى پاک، و انسانى باعفت و خوددار از گناه، بشرطى که ازدواج نکرده باشند، مسئله اى مشکل به نظر مى آید.

اگر جوانى را در پاکى و پاکیزگى ظاهر و باطن یافتیم، در حالى که ازدواج نکرده باشد، باید بگوئیم او از اولیاء الهى است.

خوددارى از گناه، و مصون ماندن از آلودگى، و در امان رفتن از عصیان و طغیان، در صورت عدم ازدواج کارى است یوسفى.

خانه اى که مرد و زن آن بدون صورت گرفتن ازدواج در آن زندگى مى کنند، خالى از فساد نیست.

مرد بدون همسر، و زن بدون شوهر، در صورتى که غرائز و شهوات آنان زنده است، و فشار غریزه و شهوت بر آنان سنگین است، جداى از فساد هر چند اندک، و بریده از مشکلات گوناگون روحى و خانوادگى و اجتماعى نیستند.

ازدواج، این حقیقت الهى و طبیعى، آسان کننده پاره اى از مشکلات و عاملى براى تداوم پاکى جوانان، و حفظ عفت و تقواى آنان است.

بناى یک خانه در جامعه در صورتى با سلامت و آرامش قرین مى شود، که مرد و زنى با تحقق دادن ازدواج و رعایت حقوق یکدیگر در آن زندگى کنند.

خانه مسلمان در هر سرزمینى که هست باید پرتوى از وحى، و جلوه اى از یاد خدا، و محصولى از رفعت و بلندى و عظمت، و میوه اى از تسبیح حق در شب و روز باشد.

فى بُیُوت اَذِنَ الله اَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ، یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الاْصالِ.

در خانه هائى که خداوند اذن داده، که بزرگ داشته شوند، و نام او در آنها یاد شود، و او را در آن خانه ها بامدادان و شبانگاهان به پاکى ستایند.

چنین خانه اى با چنان اوصافى خانه مؤمنى است، که طاعت و عبادت حق در آن رونق دارد، و به امر الهى مسئله ازدواج در آن صورت گرفته، و مرد و زن آن خانه به تمام حقوق الهى و انسانى پاى بند هستند.

آرى قرآن مجید به ازدواج امر مى کند، تا مشکلات مرد و زن با تحقّق این سنت تخفیف یابد، و دامن هر دو که دامن رحمت و تربیت است از آسودگى و فساد سالم بماند، و مرد و زن با تشکیل زندگى، و همسوئى با یکدیگر خانه را محل ذکر خدا، و تسبیح حضرت حق کنند.

در جوّ چنین خانه اى مرد و زن بنده واقعى حق، و فرزندانشان میوه و ثمره فضیلت، و اعمال و رفتار و اخلاق و کردارشان جلوه اى از آداب الهى و سنن و روش انبیاء گرام حق است.

زن مؤمنه هنگامى که با مرد مؤمن ازدواج مى کند، و هر دوى آنها خود را موظّف به رعایت مسائل الهى مى دانند، به عنوان دو یار مددکار، دو رفیق شفیق، دو دوست همدم، دو همراه و همراز و دو منبع ایمان، و دو استوانه عشق و محبت، فضاى زندگى را از ورود مشکلات حفظ مى کنند، و چون مشکلى پیش آید، به آسانى و سادگى آن را حلّ و فصل مى نمایند، و با اسلحه صبر و حلم، و بردبارى و حوصله به علاج درد برمى خیزند.

نظام خانواده در اسلام
تالیف: استاد حسین انصاریان
http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6

 


کاسب نمونه

کاسب نمونه

پدر مادرم مى گفت، آن زمانى که سفر از شهرى به شهرى با چهارپایان صورت مى گرفت، با دوستان از اطراف اصفهان از منطقه خوانسار به سوى زیارت حضرت رضا(علیه السلام) حرکت کردیم.

من در جمع دوستان مأمور خرید لوازم مورد نیاز بودم، در شهر دامغان اول صبح وارد مغازه اى شدم، جنسى مى خواستم، مرا به درون مغازه دعوت کرد، به عنوان این که زائرم شروع به پذیرائى کرد، شخصى براى خرید به او مراجعه کرد، قصد خرید مفصّل داشت، به او گفت لطفاً از مغازه روبروى من این جنس را تهیه کنید، مشترى رفت، به او گفتم شما که این جنس را بیش از درخواست مشترى داشتید، چرا با او معامله نکردید، به من گفت اول صبح چهره صاحب مغازه آن طرف خیابان را غمناک دیدم، سبب را از او پرسیدم، پاسخ داد بدهکارم و امروز روز اداى دین است، ولى از دیروز تا به امروز به اندازه اى که بتوانم اداى دین کنم خرید و فروش نداشته ام، غصه و رنج او را نمى بایست تحمل کنم، مشترى خود را به سوى او فرستادم، تا از درد و رنج بدهکارى خلاص شود، چرا که مؤمن باید هواى برادر مؤمن را داشته باشد، آرى همه باید در همه امور هواى همدیگر را داشته باشیم، بخصوص شوهر باید هواى همسر را داشته باشد، و زن هواى همسر را، تا خانه و کاشانه بر اساس آداب الهى و انسانى برپا شود، و محصول آن خانه فرزندان باکرامت و رشیدى گردند.

برادران عزیر خانه را بخصوص به وقت نماز صبح با قرائت قرآن معطّر کنید، که صداى ملکوتى شما در هنگام خواندن قرآن، گوش دل، و سمع قلب زن و فرزندانتان را نوازش دهد، و آنان را با عبادت و قرآن بیش از پیش آشنا کند، و از آنان منبع خیر و تقوا و کرامت پدید آورد.

نظام خانواده در اسلام
تالیف: استاد حسین انصاریان
http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6

 

 


زن و شوهر با تقوا

زن و شوهر با تقوا

مرد باتقوا، براى تأمین مخارج خانه، جز به کسب حلال روى نمى آورد، و به غیر از مال حلال مالى قبول نمى کند، او با تحصیل حلال الهى مقیّد به رعایت حقوق تمام افرادى است که از طریق کسب و تجارت با او سروکار دارند، و به عبارت دیگر از وجود او در بیرون از خانه به بندگان خدا ضرر و زیان نمى رسد، او به خاطر تقواى الهى دور حرام نمى گردد، و گنج عفت نفس و قناعت را از دست نمى دهد.

مرد باتقوا چون از کسب و کار فارغ شود، و به خانه بازآید، تمام کوفتگى و خستگى خود را کنار درب خانه مى ریزد، و با نشاط و شادى و خوشدلى و خوشحالى وارد خانه مى شود، به همسرش لبخند محبت مى زند، و زحمات روزانه او را نسبت به نظافت خانه، و پخت و پز، و نگهدارى فرزندان خسته نباشید مى گوید، و وى را ارج مى نهد، و با او و بچه ها با مهربانى و محبت برخورد مى کند، و هر یک را درخور شأنش احترام مى نماید.

مرد باتقوا گاهى حلال و حرام، و معروف و منکر، و حسنات و سیئات را به اهل بیتش گوشزد مى کند، و نمى گذارد آنان در مسئله دین و دیندارى دچار غفلت شوند.

مرد باتقوا، همه عمر و وقت خود را صرف بیرون نمى کند، و خنده و نشاط خود را تنها براى دوستان نمى برد، و در مسجد رفتن و شرکت در جلسات مذهبى راه افراط نمى پیماید.

مرد باتقوا به این نکته توجه دارد، که اسلام رعایت اعتدال و اقتصاد را در تمام امور حتى در عبادات سفارش فرموده، و از کم گذاشتن از حق زن و فرزند به بهانه رفت و آمد با دوستان، یا شرکت در مجالس نهى فرموده است.

در اینجا باید بر اساس فرمان اسلام، عزیزان خود را که کارگردانان مساجد و هیئات هستند، سفارش کنم، که زمان جلسات را در مساجد و هیئات کوتاه کنید، به یک نماز جماعت و ساعتى بیان احکام و معارف و دقایقى ذکر مصائب اهل بیت قناعت کنید، این برنامه روش رسول حق و ائمه بزگوار بوده، و آنان با وقت اندک، و قناعت در بیان مردان و زنان بزرگى تربیت کردند.

زیاده روى در عبادات، بخصوص در مستحّبات، و طول دادن جلسات، نشاط مستمع را از بین مى برد، و بتدریج در روان او نسبت به برنامه هاى مذهبى ایجاد نفرت مى کند، و این برنامه جز خسارت براى مساجد و هیئات، و ضرر و زیان براى مردم، بخصوص آنان که از ظرفیّت بالائى برخوردار نیستند، چیزى به دنبال ندارد.

در هر صورت مرد باتقوا، در همه شئون زندگى آداب لازم را رعایت مى نماید، و از این راه به استحکام بناى خانواده، و جلب محبت زن و فرزند کمک مى نماید.

زن باتقوا، عفت و عصمت و پاکدامنى خود را حفظ مى کند، با شور و شوق به کارِ خانه مى رسد، زمینه رفع خستگى شوهر را که محصول کار بیرون است فراهم مى نماید، از فرزندان خود به نحو شایسته نگهدارى مى کند، با شوهر و فرزندان بر اساس اخلاق اسلامى رفتار مى کند، از عبادتش غفلت نمىورزد، خانه را کانون عشق و صفا، مهر و محبت، و شور و شوق مى نماید.

زن باتقوا از همسرش با تکیه بر اصول الهى اطاعت مى کند، به خواسته هاى بحق او پاسخ مثبت مى دهد، از عصبانیت و خشم و کبر مى پرهیزد، با اقوام شوهرش با مهر و محبت و اخلاق اسلامى روبرو مى شود، بوقت آمدن شوهر از عرصه کار و کسب تا درب خانه به استقبال مى رود، و به وقت خروج شوهر وى را بدرقه مى کند، و از وى مى خواهد جز حلال خدا به خانه نیاور، که ما به حلال خداوند گرچه اندک باشد قناعت مى کنیم، و زیر بار حرام نمى رویم، مبادا به بهانه داشتن زن و فرزند، و خرج و مخارج از محدوده مقررات الهى تجاوز کنى، و زندگى را به حرام آلوده نمائى.

زن باتقوا از چشم همچشمى پرهیز دارد، و شوهرش را به خاطر همرنگ شدن با زندگى اقوام خود، یا اقوام شوهرش در تنگنا قرار نمى دهد و او را خجالت زده نمى کند.

چنین زن و شوهرى مقبول حق، و منبع خیر، و نمونه بارز انسان الهى هستند، و در سایه آن دو همان خانه اى بوجود آید که خدا مى خواهد، و در فضاى آن خانه فرزندانى تربیت مى شوند که حق، طلب مى کند، در هر صورت زن و شوهر در تمام امور زنگى بر اساس معارف الهى و قواعد اسلامى و قوانین فقهى باید همچون اولیاء الهى هواى یکدیگر را داشته باشند.

نظام خانواده در اسلام
تالیف: استاد حسین انصاریان
http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6

 


نشانه هاى اهل تقوا

نشانه هاى اهل تقوا

بزرگان دین نشانه هاى اهل تقوا را با استفاده از آیات قرآن و روایات در مسائل زیر مى دانند:

تحصیل علوم شرعیّه به اندازه اى که مکلّف براى اعمال و اخلاق و معاملات و روابطش با خانواده و جامعه نیاز دارد.

حفظ سلامت بدن از طریق رعایت بهداشت و عمل به آداب خوردن و آشامیدن.

اتصال به هوش و فراست در امور زندگى، امین بودن در تمام جوانب حیات.

حفظ عفت نفس، راستگوئى در کلام، آراسته بودن به حسنات اخلاقى، پیراسته بودن از رذائل، پاک بودن از ریا و دوروئى، بیزارى از موادّ اضافى دنیا در زندگى، مبرّا بودن از مکر و عذر و خیانت، اقدام به گرامیداشت اهل فضل و دانش، روى آوردن به وظائف شرعیه اعمّ از واجبات و نوافل، دست زدن به دامن عالم ربّانى که انسان را با دین خدا، و حلال و حرام آشنا مى سازد، و جز رشد و کمال آدمى را توقع ندارد، که روى آوردن به غیر عالم ربانّى شقاوت و هلاکت است.

امام صادق(علیه السلام) در ضمن سفارش به این حقیقت، یعنى پیروى از عالم ربانى مى فرماید:

إِنَّ آیَةَ الْکَذّابِ أَنْ یُخْبِرَکَ بِخَبَرِ السَّماءِ و الاَْرْضِ، فإِذا سُئِلَ عَنْ شَىْء مِنْ مَسائِلِ الْحَلالِ وَ الْحَرامِ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ شَىْءٌ.

نشانه آن که دروغگوئیش فراوان است، این است که تو را از مسائل آسمان و زمین خبر دهد، ولى به وقت پرسش از حلال و حرام حق چیزى براى جواب نزد او نیست.

و نیز از نشانه هاى اهل تقوا صبر در برابر حوادث، رعایت آداب و سنن اسلامى در همه امور، و ملازمت ذکر، و مداومت فکر، همراه با اخلاص نیّت، و صفاى باطن و مراقبت نفس است، تا با پیمودن این راه به علم الیقین و از علم الیقین به عین الیقین و سپس به حق الیقین برسند.

نظام خانواده در اسلام
تالیف: استاد حسین انصاریان
http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6

 


یکدیگر را به تقوا دعوت کنید

یکدیگر را به تقوا دعوت کنید

با توجّه به اینکه تمام مردان و زنان طاقت و تحمل تقوا را در دو مرتبه اعلایش، یعنى تقواى خاصّ الخاص، و تقواى خاص ندارند، باید از دعوت عموم مرد و زن به این دو مرحله از تقوا خوددارى کرد، زیرا این دو مرتبه از تقوا در شأن انبیاء و امامان و اولیاء خاص خداست.

ولى آراسته شدن تمام زنان و مردان به تقواى عام، یعنى ترک محرمات اخلاقى و شهوانى و مالى امکان دارد.

بنابراین بر عموم مردم است که یکدیگر را با زبانى نرم، و اخلاقى خوش به تقوا دعوت کنند، و همدیگر را به ترک انواع محرمات تشویق نمایند، تا تقوا پرده ملکوتى و بساط عرشى خود را در پهن دشت حیات بگستراند، و همگان بخصوص خانواده و جامعه از منافع آن بهره مند شوند.

آراسته شدن به تقوا بر عموم مردم در همه شئون، بخصوص بر زن و شوهر، و سرایت دادن آن به فرزندان واجب الهى است.

اهل حق و حقیقت مى گویند: کودک امانت الهى است، و قلب و روح و نفس و باطن وى جوهر و تابلو و مایه پاکى است که از هر نقش و صورتى خالى است.

این تابلوى بى نقش و نگار قابلیت پذیرش هر نقش و صورتى را دارد، اگر وى را در خانه به انواع گفتار و عمل و اخلاق خیر عادت دهند،و راه تعلیم حقایق را به روى او بگشایند، کودک به سعادت دنیا و آخرت مى رسد، و پدر و مادر که باعث رسیدن او به چنین واقعیتى شده اند در ثواب او شریکند، و در این معنا معلمان کودک و آنان که عامل ادب او هستند سهیمند.

اما اگر پدر و مادر بر اثر آلودگى و بى تقوائى، نقوش شیطانى را بر صفحه قلب و جان و نفس کودک نقّاشى کنند، و طفل در کنار آنان به پلیدى و رذائل اخلاقى گرفتار شود، و همچون حیوانات، تنها و تنها اهل شکم و شهوت بارآید، و به میدان شقاوت و هلاکت بنشیند، وزر و وبال او بدون تردید بر عهده آن پدر و مادر، یا آن معلم و مربى اوست.

قُوآ اَنْفُسَکُمْ وَ اَهْلیکُمْ ناراً.[22]

چنانکه پدر و مادر از درافتادن کودک به آتش تنور یا منقل، یا شعله گاز مواظبت مى کنند، و از نزدیک شدن وى به خطر جلوگیرى مى نمایند، به طریق اولى باید از گرفتارشدن کودک خود به آتش قهر حق در قیامت، که محصول بى تقوائى و بد عملى، و سوء خلق، و نبودن ایمان و عمل صالح است جلوگیرى کنند، و راه عملى حفظ کودک از عذاب فردا، در مرحله اول تقوا داشتن پدر و مادر، و در مرحله بعد، سرایت دادن تقوا به کودک است.

پدر و مادر در جهت رشد طفل خود باید مبلغّى وزین و معلّمى کریم، و دو فرد دلسوز، و دو دعوت کننده به خیر باشند.

آنان باید وجود خود را به تقوا و ایمان و عمل صالح آراسته کنند، سپس به تأدیب و تهذیب کودک، و تعلیم محاسن اخلاق به او، و حفظ وى از رفیق بد، و معلّم زشت خو بکوشند.

 

آنان باید سعى کنند، زینت و زیور خارج از حدّ، و تجمل و اسراف، و ثروت و مال محبوب قلب کودک نگردد، تا فردا تبدیل به موجودى مسرف، طمع کار، حریص، و غارت گر، و هوس ران و خودسر نشود، که اگر ساختمان جامعه از مصالحى پوک، و به تعبیر دیگر از افرادى بى تقوا ساخته شود، آن ساختمان بر سر خود آن جامعه خراب مى شود، و زندگى در آن جامعه براى همگان طاقت فرسا مى گردد.

اگر تمام خانه ها اساسش تقوا باشد، اگر زن و شوهر آراسته به پرهیزکارى باشند، اگر تقواى پدر و مادر به کودک سرایت داده شود، جامعه از داشتن زندان، و مأمور فراوان، دادگاه و دادگسترى بدین صورت گسترده بى نیاز خواهد شد، و با چنین وضعى دوش دولت و ملت از مخارج بسیار سنگین مالى که باید در راه رفاه مردم خرج شود، نه در راه جلوگیرى از دزدان و مفسدان و غارتگران، سبک مى گردد.

 

 

نظام خانواده در اسلام

تالیف: استاد حسین انصاریان

http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6

 

 

 


تجمل گرائى و اسراف

تجمل گرائى و اسراف

تجمل گرائى و اسراف، از نظر حق، کارى شیطانى، و امرى ناپسند، و برنامه اى مطابق با هواى نفس، و شهوات حیوانى است.

چه مانعى دارد، که انسان در تمام زمینه هاى زندگى حدود الهى و بخصوص قناعت را رعایت کند، که قناعت سبب راحت، و مایه آزادگى، و دواى اضطراب و دلهره و ناامنى باطن است.

نیاز بدن به خانه اى درخور شأن، و وسیله و مرکبى معمولى، و لباس و خوراکى به اندازه برطرف مى شود.

در بناى زندگى باید از چشم همچشمى پرهیز داشت، و به خرج معمولى خو گرفت، و از برج و مخارج اضافى، و تحصیل آنچه به عنوان تجمل و مُد مطرح است دورى جست.

غرب را در قیافه و شکل زندگى اسوه و الگو و سرمشق قرار ندهیم، آنان دچار خطاها و اشتباهات زیادى هستند، صنعت و تکنیک عامل این معنا در ذهن ما نشود، که هر چه گفتند و نوشتند، و مى گویند و مى نویسند صحیح است، و آنچه را از قیافه و شکل زندگى دارند مطابق با واقع است.

آنچه در آئین اسلام مهم است، بهداشت روان و تن، و شهر و دیار و محلّه و منطقه است، آنچه در این فرهنگ مورد توجه است از امور مادى و معنوى و اخلاق و ایمان فردى و اجتماعى، همان است که به مصلحت دنیا و آخرت انسان است.

اسراف و تجمل گرائى، و افتادن در خرج هاى سنگین، و آرایش شکل و قیافه ظاهر زندگى بدور از قناعت و اقتصاد، حتى در مسئله مسجدسازى که محل عبادت مسلمانان است مورد مذمّت این فرهنگ پاک و مدرسه انسان ساز است.

مساجد و خانه ها باید از نظر باطن در حدّ اعلاى معنویت و از نظر ظاهر، ساده و بى پیرایه باشد، که دلها به هوا و هوس دچار نشوند، و روى ارواح از حضرت حق فاصله نگیرد.

لباس ساده تهیه کنید ولى آداب پوشیدن را رعایت نمائید، خوراک در حدّ نیاز فراهم آورید، ولى آداب خوردن را مراعات کنید، مرکب سوارى در حدود شأن خود تحصیل کنید ولى ادب رانندگى را از نظر دور ندارید، خانه براى زندگى بدست آورید، ولى خانه اى که روح شما را به اسارت نبرد، که این همه محصول تقوا و پرهیزکارى و توجه به حضرت حق است.

این زندگى یهودیان و مسیحیان است که از نظر خانه و اثاث آن، و مرکب سوارى، و لباس و پوشاک، و خوراک و تجمّلات در گردونه اسراف است.

ادامه مطلب...

حاجى سبزوارى و قناعت

حاجى سبزوارى و قناعت

به سال 1362 سفرى جهت تبلیغ به شهر سبزوار داشتم، در آنجا از خاندان حکیم بزرگ و عارف عالیقدر حاج ملا هادى سبزوارى جویا شدم، گفتند نبیره اى از وى در این شهر است، که از علم و دانش، و حکمت و فلسفه و تفسیر قرآن مجید بهره مند است، و در مسجدى که امامت آن را به عهده دارد دوبار تمام قرآن کریم را براى مردم تفسیر نموده.

به دیدارش شتافتم، وضع اخلاق و برخورد و زندگى وى، دورنمائى از حیات پاک حاجى را نشان مى داد، از احوالات جدّ بزرگوارش جویا شدم، مسائل اعجاب انگیزى را از حالات و برنامه هاى او برایم توضیح داد، از جمله فرمود، با آنکه حاجى مورد توجه تمام بزرگان کشور و رجال سیاسى و علمى بود، و از مناطق مختلف، حتى از دورترین مکانها، جهت استفاده علمى به محضرش مى شتافتند، ولى از نظر خانه و زندگى و خوراک و لباس در قلّه قناعت بود!!

گاهى لباسى که تهیه مى کرد تا نزدیک ده سال همراه با رعایت بهداشت و پاکیزگى از آن استفاده مى کرد، و از وصله زدن به پارگى آن لباس عار نداشت، که این برنامه روش انبیاء و اولیاء الهى بود!!

 

 

نظام خانواده در اسلام

تالیف: استاد حسین انصاریان

http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6

 

 

 


تقوا و مراتب با ارزش آن

تقوا و مراتب با ارزش آن

بیداران و بینایان، و آنان که به تعبیر قرآن اهل بصیرت هستند، و سفرهاى روحى و معنوى را طى کرده اند، براى تقوا سه مرتبه ذکر مى کنند.

تقواى خاصّ الخاص، تقواى خاص، تقواى عام

حضرت صادق(علیه السلام) در روایت بسیار مهمى این سه مرتبه را بدینگونه توضیح مى دهند:

مرتبه اول تقواى باالله فى الله است و آن عبارت از ترک حلال است چه رسد به ترک شبهه و این تقواى خاصّ الخاص است.

مرتبه دوم تقواى من الله است و آن عبارت از خوددارى از تمام شبهات است چه رسد به حرام و این تقواى خاص است.

مرتبه سوم تقواى برخاسته از خوف، به خاطر عذاب جهنم و عقاب الیم خداوند است و آن عبارت از ترک تمام گناهان و محرمات است و این تقواى عام است.[21]

البته منظور از ترک حلال در گفتار امام صادق(علیه السلام) به این معناست، که صاحبان این گونه تقوا بسیارى از امورى که حلال است، به دنبالش نمى روند، زیرا به آنها احساس نیاز نمى کنند، و در حلالى هم که به آن نیازمندند کمال قناعت را رعایت مى کنند.

قدرت بر قناعت براى همگان میسّر است، و اگر کسى ادعا کند براى من قوّت بر قناعت نیست، از او پذیرفته نمى شود.

قناعت به حلال، و محدود گرفتن امور مادى زندگى، و پرهیز از داشتن خانه هاى آنچنانى، و مرکب هاى گران قیمت، و لباس هاى فوق العاده، و انداختن سفره هاى رنگین، کارى است اخلاقى، و برنامه اى است پسندیده، و زمینه اى است براى تحقق تقواى الهى در تمام شئون زندگى.

نظام خانواده در اسلام

تالیف: استاد حسین انصاریان

http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6

 

 


حقیقت تقوا

حقیقت تقوا

مصدر لغوى، و ریشه این کلمه معنوى، که زیباترین و اصیل ترین مفهوم را دارد « وقى » است.

« وقى » به معناى خودنگهدارى، و پرواپیشگى، و حفظ تمام موجودیت خویش در برابر محرّمات و نواهى الهیه است.

« وقى » در حقیقت، روحیه و قدرت و قوّت و توانى است که از طریق تمرین ترک گناه، و ریاضت و ضبط نفس در برابر معصیت و لذائذ حرام بدست مى آید.

قدم برداشتن براى تحصیل تقوا، و کسب روحیه خوددارى از گناه بهترین قدم، و در میان اعمال از پسندیده ترین اعمال است.

تحصیل تقوا عبادت است، عبادتى که به امر حضرت ربّ صورت مى گیرد، و از جمله برنامه هائى است که بدون تردید خشنودى حضرت حق را به دنبال خواهد داشت.

فلسفه انجام عبادات بدنى و مالى و اخلاقى، تحقق تقوا در عرصه گاه حیات انسانى است.

عبادت و حرکت و عملى که بوجودآورنده تقوا نباشد، عبادت نیست.

تقوا اساس کرامت، ریشه شرافت، و خمیرمایه سعادت، و کلید خیر دنیا و آخرت است.

یک جامعه مرکب از هزاران خانواده، و یک خانواده مرکب از یک زن و شوهر و تعدادى فرزند است.

در حقیقت مصالح بناى خانواده و جامعه افرادند، اگر فردفرد انسانها داراى روح تقواباشند، خانواده اى سالم، و جامعه اى برین خواهیم داشت، خانواده اى که در محیط آن امنیت درونى و برونى حکمفرماست، و زمینه رشد و تکامل افراد آن به خاطر تقوا به بهترین صورت فراهم است، و در نتیجه جامعه اى خواهیم داشت که کلیّه افراد آن نسبت به یکدیگر منبع خیر، و همگان از شّر و ضرر یکدیگر در امان خواهند بود.

اهل تقوا محبوب حقّ، و مورد عنایت انبیاء، ائمه و موجوداتى با منفعت و کرامتند.

اهل تقوا داراى سیرتى زیبا، و صورتى الهى و ملکوتى، و همراه با حسنات اخلاقى، و جداى از سیئات و زشتى ها و پلیدیها هستند.

آبروى فرد و خانواده و جامعه به تقواى الهى است، و هیچ فرد و خانواده و جامعه اى نزد خداوند باارزش تر از اهل تقوا نیست.

زیانهائى که زن و شوهر، و پدران و مادران و فرزندان و افراد جامعه از یکدیگر مى بینند، نتیجه بى تقوائى آنهاست.

وحشتى که در خانه ها و در جامعه مردم از همدیگر دارند، میوه تلخ نبودن تقواست.

خسارت هاى فراوانى که در شئون زندگى مردم دیده مى شود، به خاطر نبود تقواست.

براستى براى داشتن یک خانه سالم بر زنان و شوهران واجب الهى است، که آراسته به تقوا باشند، و لازم و ضرورى است که تقوا این خواسته بامنفعت الهى را به فرزندان خود سرایت دهند، و از ابتداى کار زمینه تحقق تقوا را در فرزندان خود فراهم آورند.

چه نیکوست به منافع فراوان تقوا در آیات قرآن، و روایات توجه کنید، آنگاه به ارزیابى برخیزید و دورنماى این واقعیت را بنگرید، که اگر تمام دختران و پسران آراسته به تقوا باشند، و اینان با این مایه و سرمایه ملکوتى به ازدواج اقدام کنند چه

خانه اى و چه جامعه اى بوجود مى آید؟!

نظام خانواده در اسلام

تالیف: استاد حسین انصاریان

http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6