پشتیبانی قدرتهای استعماری در حمایت از بهائیت
چه دلایلی بر اینکه بهائیت با پشتیبانی قدرتهای استعماری پدید آمده است وهنوز هم در تحت حمایت آنان به سر می برند، وجود دارد؟
قدرت های استعماری همواره برای تسلط بر کشورها، از حربة «تفرقه بینداز و حکومت کن» استفاده می کنند. این سیاست قدرت های استعماری در تاریخ بهائیت غیر قابل انکار می باشد و ما برای روشن شدن مطلب به سیاست های برخی از کشورهای بیگانه در حمایت از بهائیت اشاره می کنیم:
1. روسیه: دولت روسیه در سالهای 1260 ق، برای اینکه ایران به فکر باز پس گرفتن شهرهای از دست رفته نیافتد، صلاح را در این دید که توجه دولت ایران را به اختلافات دینی و داخلی جلب کند و با توجه به دوران خفقان قاجاریه، از عنوانی حمایت کند که مردم به آن اعتقاد دارند! لذا علی محمد شیرازی را تشویق به ادعای نیابت و بابیت امام زمان ارواحنا له الفداء کرد. اما در اثر مخالفت شدید علمای شیعه، نتوانست تا آخر از او حمایت کند ولی از طریق سفارت خود در ایران توانست میرزا حسینعلی بهاءالله رهبر بهائیان و برادرش را از ایران به بغداد ببرد.[1]
2. ارتباط با اسرائیل: بهایی ها قبل از تشکیل حکومت اسرائیل به این سرزمین رفته اند و از اسرائیل حمایت می کنند چنانچه شوقی ربانی وقتی مخالفت کشورهای اسلامی را در برابر تأسیس اسرائیل احساس کرد به دیدار رئیس جمهور رژیم اسرائیل رفت و در پیام تبریک نوروز به بهائیان گفت:
«مصداق وعدة الهی به فرزندان خلیل و وارثان موسی کلیم، دولت اسرائیل در ارض قدس مستقر شده است» که در مقابل، اسرائیل هم بهائیت را به عنوان مذهب الهی به رسمیت شناخت.[2]
3. انگلیس: دولت انگلیس وقتی می بیند بهاءالله به بغداد رفت به سفیرش دستور می دهد با او ملاقات کرده و حمایت انگلیس را اعلام بدارد و وقتی هم اختلاف بهاءالله با برادرش بالا گرفت از ترکیه می خواهد که بهاءالله را به عکا بفرستد و از همان وقت یحیی صبح ازل (برادر بهاءالله) را از صحنه رهبری بهائیت خارج می کند.
از سوی دیگر وقتی وزیر خارجه انگلیس در نوامبر 1917 م، اعلامیه خود مبنی بر تشکیل وطن ملی یهود را در فلسطین صادر کرد، به سالار سپاه انگلیس در فلسطین دستور می دهد که با تمام قوا از بهاءالله حمایت و محافظت کند و بهاءالله هم با دادن آذوقه به ارتش انگلیس، باعث شکست حکومت عثمانی و تصرف فلسطین به دست انگلیس می شود که بعد از جنگ جهانی اول برای این خوش خدمتی، لقب سِر «sir» و نشان «نایت هود» را از انگلیس دریافت می کند!
از سوی دیگر با حمایت انگلیس از «روحیه ماکسول» همسر شوقی ربانی، «میسن ریمی» از ریاست بیت العدل برکنار شد و هیئت 9 نفری با حمایت انگلیس تا 1963، اداره بهائیت را به عهده گرفت و امروزه اداره بهائیت به عهده 9 نفری است که با حمایت های انگلیس، هر پنج سال از بین محافل روحانی بهائیت انتخاب می شوند و جالب اینکه این هیئت به عنوان بیت العدل اعظم، حمایت و رابطه با اسرائیل را یکی از اهداف خود می داند که شوقی ربانی، جامعه بهائیت را به این حمایت، وصیت کرده است.[3]
4. فرانسه: دولت فرانسه حمایت خود را از حسینعلی بهاءالله در بغداد اعلام می دارد و به او اطمینان می دهد که حافظ امنیت اوست و امروزه هم با امریکا هم پیمان شده بر علیه ایران به خاطر به رسمیت نشناختن این فرقه قطعنامه صادر می کند.[4]
5. امریکا: آمریکا حمایت های آشکار و پنهانی از بهائیت کرده و می کند به طوری که عبدالبهاء دومین رهبر بهائیت با آمریکا رابطه برقرار می کند و پس از جنگ جهانی اول، بهائیت ستون پنجم آمریکا می شود و در اثر همین حمایت ها، «چارلز میسن ریمی» فرزند یکی از روحانیون کلیسای اسقفی و متولد آمریکا، از سوی شوقی ربانی سومین رهبر بهائیت به عنوان رئیس بیت العدل اعظم انتخاب می شود و امروزه هم آمریکا ایران را تحت فشار قرار داده و خواستار به رسمیت شناختن این فرقه به عنوان دین الهی از سوی جمهوری اسلامی ایران است.[5]
بنابراین بر کسی پوشیده نیست که بهائیت با حمایت استعمار بوجود آمد و با حمایت آنها هم تا به حال باقی مانده است. و منابع و اسناد تاریخی پر است از مطالب مربوط به ارتباط فرقه بهائیت با دولت های استعماری.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پنچه خونین استعمار در آستین باب، احمد رحیمی کاشانی.
2. مزدوران استعمار در لباس مذهب، ضیاء الدین روحانی.
3. ارمغان استعمار، محمد محمدی اشتهاردی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . افراسیابی، بهرام؛ تاریخ جامع بهائیت، تهران، مهرفام، دهم، 1382 هـ ش، ص 271.
و ر.ک: حداد عادل، غلامعلی؛ دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، 1375 هـ ش، ج 4، ص 733،.
و ر.ک: ح. م.ت؛ محاکمه و بررسی در تاریخ و عقاید و احکام باب و بها، تهران، مصطفوی، بی تا، ج 1، ص 230.
و ر.ک: خاقانی، ابومحمد؛ مع الخطوط العریضه لمحب الدین الخطیب، بی جا، بی نا، بی تا، ص 98.
و ر.ک: ظاهر عاملی، سلیمان؛ القادیانیه، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامی، اول، 1420 هـ ق، ص 38.
[2] . ر.ک: مرتضی، احمد؛ تاریخ و نقش رهبران بهائی، بی جا، دارالکتب اسلام، 1346 هـ ش.
و ر.ک: افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، تهران، مهرفام، دهم، 1382 هـ ش، ص 298 و 563.
و ر.ک: حداد عادل، غلامعلی؛ دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، 1375 هـ ش، ج 4، ص 733.
[3] . ر.ک: افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، تهران، مهرفام، دهم، 1382 هـ ش، ص 323.
و ر.ک: نصری، علی، نقدی بر اصول دوازده گانه بهائیت، اصفهان، گویا، اول 1382 هـ ش، ص 13.
و ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، امیر، اول، 1377 هـ ش، ص 341.
و ر.ک: خاقانی، ابومحمد؛ مع الخطوط العریضه لمحب الدین الخطیب، بی جا، بی نا، بی تا، ص 91.
و ر.ک: مرتضی احمد؛ تاریخ و نقش سیاسی رهبران بهائی، بی جا، دارالکتب الاسلام، 1346 هـ ش.
و ر.ک: حداد عادل، غلامعلی؛ دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، 1375 هـ ش، ج 4، ص 733.
[4] . همان و ر.ک: زاهدانی، زاهد، بهائیت در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دوم، 1381 هـ ش، ص 150.
[5] . ربانی گلپایگانی، علی؛ فرق و مذاهب کلامی، قم، امیر، اول، 1377 هـ ش، ص 342.
و ر.ک: سراج الدین، احمد ولید؛ البهائیه و النظام العالمیّ الجدید، دمشق، الداودی، 1994م، ج 2، ص 488.
و ر.ک: زاهدانی، زاهد؛ بهائیت در ایران،تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دوم، 1382 هـ ش، ص 285.
و ر.ک: افراسیابی، بهرام؛ تاریخ جامع بهائیت، تهران، مهرفام، دهم، 1382 هـ ش، ص 271.
منبع: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه