چه عواملی در گرایش پیروان بهائیت به سوی بهائیت مؤثر بوده است؟
چه عواملی در گرایش پیروان بهائیت به سوی بهائیت مؤثر بوده است؟
بهائیت نام فرقهای انحرافی است که در قرن 13 هجری در دورة قاجار بعد از مرگ علی محمّد شیرازی معروف به (باب) از این گروه جدا شده و از آنجا که لقب حسینعلی نوری مؤسس این گروه بهاءالله بوده.[1] گروهش به این نام معروف گشته و با استفاده از وضع موجود جامعه ایران و جذب سران فرقة باب به سوی خود توانست، پیروانی دور خود جمع کند.
عوامل گرایش مردم به بهائیان را می توان به امور ذیل خلاصه کرد:
1. وضع بد اقتصادی و کشاورزی ناسالم و محدود دورة قاجاریه که مبتنی بر کشاورزی سنّتی و ارباب و رعیّتی بود و لذا مردم همیشه از لحاظ اقتصادی با کمبود معیشت همراه بوده و از طرف دیگر دسترنجشان توسط ارباب و ایادی آن مصادره میشد. لذا این فشار اقتصادی زمینة گرایش مردم به مدّعی یا مدعیان فرج اللهی را فراهم کرد.[2]
و همچنین نیروهای نظامی و دولتی به خاطر جوّ موجود در آن زمان که بر اساس زورگوئی بود، در مناطق مختلف با ایجاد فشار و غارت دارای مردم، موجبات این گرایش را به وجود آوردند.[3] و همچنین وضع مالیاتگیری و اوضاع دهشتناکی که مأموران حکومتی بر روستائیان تحمیل میکردند، نیز یکی از عوامل گرایش به آئینهای جدید بود.[4]
2. علت سیاسی که باعث گرایش مردم به این فرقه و امثال آن میشد و آن عبارت بود از اینکه: چون ایران در جنگ با روسها شکست خورد و آن اقتداری که قبلاً در ایران وجود داشت از بین رفت، و همچنین حمایت دول خارجی از قبیل روس و انگلیس از فرقهها و گروههای انحرافی نیز در این امر دخیل بوده، چرا که آنها برای شکستن مهمترین عامل انسجام اجتماعی جامعة ایرانی یعنی مذهب شیعه، تضاد میان دولت و ملّت را در بخش ساختاری سیاسی، اجتماعی و ایجاد شکاف مذهبی در میان جامعه را از برنامههای خود قرار داده و لذا در حمایت از باب و بعد از آن از بهائیت دریغ نداشتند.[5]
با توجّه به وضع مملکت در آن زمان (یعنی بعد از شکست از روس) و نفوذ بیگانه در ایران که بسیار خراب کننده بود و زندگی بر مردم سخت شده بود و عموم مردم در انتظار روزی بودند که شاید مصلحی آنها را از این مهلکه نجات بدهد.[6] بعضی از مردم بیسواد و عوام با کوچکترین اشاره و مژده آمدن مصلح از سوی بهائیان به سوی آنان جذب میشدند.
3. وضع فرهنگی: در زمان قاجاریه بیش از نود درصد مردم ایران بیسواد بودند. یک سری از اعتقادات دیگر، که خرافی و اوهام است، در این عصر رنگ و بوی مذهب به خود گرفته و در میان عامّه هم به شدّت رسوخ کرده بود و هر کس با آن از سر ناسازگاری در میآمد، به شدّت مورد لعن و تکفیر قرار میگرفت.[7] و لذا گروهی با استفاده از این وضع که مردم داشتند سوء استفاده کرده و اندیشههای خود را بروز داده و با توجّه به عوامل دیگر، مردم به اندیشههای آنها از قبیل بابیت و بهائیت گرایش پیدا کردند.
پس عدم آگاهی اکثر مردم از مکتب اصیل اسلام و فقر فرهنگی از علل انحراف فکری مردم و تمایل به بهائیت[8] و امثال آن بوده است.
4. موقعیت خوب بهاء الله و استفاده مناسب از این موقعیت در جهت جذب طرفداران باب به سوی خود، یعنی وقتی که باب اعدام شد و طرفداران او پراکنده شده و برخی از ایران خارج شدند. با وجود اینکه رهبری با یحیی صبح ازل بود ولی برادرش حسینعلی نوری با این امر مخالفت کرده و خود را به عنوان کسی معرفی کرد که باب بشارتش را داده بود و چون زمینه هم از قبل توسط باب ایجاد شده بود، بهاء الله توانست افراد فراوانی دور خود جمع کند.[9]
و همچنین بهاء با ارتباط برقرار کردن با طرفداران باب در ایران و ارسال نامههایی که به آنها الواح گفته میشد، توانست خود را مطرح کند و مردم را جذب خویش نماید.[10] که در این زمینه هم از حمایت دول بیگانه بالاخصّ انگلیس برخوردار بود و توانست یحیی صبح ازل را از صحنه خارج کرده و یاران خود را حفظ نماید.
بنابراین میتوان گفت که علل اصلی گرایش مردم به بهائیت به خاطر وضعی بود که در جامعه آن روز وجود داشته، یعنی وضع بد اقتصادی مردم، ناامید شدن از اقتدارهای موجود در جامعه برای اصلاح امور، ظلم و جور حکومت و ایادی آن که از حدّ و توان مردم گذشته بود و پشتیبانی بیگانگان از رهبران این فرقه و از همه مهمتر فقر فرهنگی حاکم بر جامعة آن روز و عوامل دیگر توأماً زمینهای را ایجاد کردند که برخی از مردم به امید اینکه نوید بخشان خیالی برای نجات آنها آمدهاند و با گرایش به آنها تمام مشکلات را پشت سر خواهند گذاشت به سوی این فرقه گرایش پیدا کرده و در دام افتادند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بهائیت در ایران، سعید زاهد زاهدانی.
2. مجموعهای از مطالب دیانت بهائی، اشرف فرامرز.
3. تاریخ جامعیت بهائیت، بهرام افراسیابی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . افراسیابی، بهرام، بهائیت به روایت تاریخ، نشر پرستش، چاپ اول، 1366، تهران، ص 12.
[2] . فضایی، یوسف، شیخیگری، بابیگری، بهائیگری ... ، انتشارات عطایی، چاپ اول، 1354، تهران، ص 84.
[3] . فشاهی، محمّد رضا، واپسین، جنبش قرون وسطایی در دوران فئودال، نشر جاویدان، چاپ اول، 1356، تهران، ص31.
[4] . همان، ص 33.
[5] . چهاردهی، نور الدین، چگونه بهائیت پدید آمد، انتشارات فتحی، چاپ اول، 1366، تهران، ص 163.
[6] . احمد، آ ـ مرتضی، تاریخ و نقش سیاسی رهبران بهائی، تهران، دار الکتب الاسلامی، چاپ سوم، ص 10.
[7] . شمیم، علی اصغر، ایران در دورة سلطنت قاجار، انتشارات مدبر، چاپ اول، 1375، تهران، ص 272.
[8] . چگونه بهائیت پدید آمد، ص 15.
[9] . رائین، اسماعیل، انشعاب در بهائیت، مرو، مؤسسة تحقیقی رائین، بیتا، ص 83.
[10] . نصری، علی، نقد اصول دوازدهگانه بهائیت، انتشارات گویا، چاپ اول، 1382 ، اصفهان، ص 13.
منبع: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه