پاره ى تن رسول خدا
آیا پاره ى تن رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ اولى به مراعات نبود؟!
گویا خلیفه ى اول در حکم به حقّ و مُرّ، خیلى جدى بود (!) که فدک را از حضرت فاطمه ى زهرا ـ علیهاالسّلام ـ پس گرفت و او را ایذا نمود، با این که فاطمه ـ علیهاالسّلام ـ از اهل بیت بود و در شأن او و بقیّه خمسه ى طیّبه ـ علیهم السّلام ـ آیه ى تطهیر(1) نازل شده است، و پیغمبر اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ درباره ى ایشان فرموده است:
«سَیِّدَةُ نِساءِ الْعالَمِینَ.»(2) سرور زنان عالَم. و نیز فرموده است:«مَنْ آذاها، فَقَدْ آذانِى.»(1) یا هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است.
پس چه طور شد حدّ و حکم خدا را درباره ى خالد بن ولید جارى ننمود، با آن همه مخالفت و اصرار عمر به او در لزوم جریان حدّ، و گفت:
«خالِدٌ سَیْفُ رَسُولِ اللّه ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ .»(2) خالد شمشیر رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ است.
آیا سیف رسول اللّه بالاتر و اولى به مراعات بود، یا «بَضْعَة مِنْهُ؟!»(3)؛ (پاره ى تن او)؟!
1. سوره ى احزاب، آیه ى 33.
2. ر.ک: بحار الانوار، ج 14، ص 192، روایت 2؛ ج 37، ص 85، روایت 52؛ ج 43، ص 24، روایت 20.
1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 16، ص 273؛ بحارالانوار، ج 27، ص 62؛ ج 29، ص 32 و...
2. ر.ک: التعجب کراجکى، ص 40؛ الصوام المهرقة، ص 139؛ بحارالانوار، ج 30، ص 486 و...
3. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 16، ص 273؛ بحارالانوار، ج 27، ص 62؛ ج 29، ص 32 و...
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی