بی علاقگی همسر
بعد از دوسال که از عقد ما می گذرد شوهرم نسبت به من بی علاقه شده و مایل به ازدواج با من نیست وخواسته هایی ازمن داردکه منطقی ومعقول نیست چه کنم ؟
از اینکه پس از دو سال آشنایی و عقد دو جوان نتیجهای این چنین حاصل شده است بسیار متأسف شدیم. زیرا درزندگی چیزی تلختر از جدایی و طلاق نیست گرچه گاهی نیز باید داوری تلخ را چشید. ولی یک نکته برای ما ایجادسوءال کرده است و آن این که دلیل تقاضاهای همسرتان چیست؟ در هر صورت ما از انگیزههای شوهرتان خبر نداریمو نمیدانیم چه عواملی کار را به این جا کشانده است. یک طرفه هم نمیتوانیم قضاوت کنیم. لیکن در این جا چند نکته را یادآور میشویم:
1- برخی از گفتههای شوهر شما مانند امکان اختلاط اموال پدرتان با بیت المال به راحتی از نظر شرعی قابل حل است و دارای حکمی روشن میباشد. یعنی هر مالی که در اختیار کسی میباشد اگر احتمال وجود حق دیگران در آن برود این احتمال طبق قاعده فقهی «ذوالید» منتفی است و اصل حلالیت آن مال است. در این مسأله شوهر شمامیتواند از اهل علم مورد قبول خودش سوال کند و از نگرانی و تردید رها شود.
2- اینکه از شما خواسته باشد به صورت غلام حلقه به گوش درآیید اگر صریحا چنین چیزی از شما خواسته است باید با زبان منطقی و استوار او را به تعدیل کشاند. ولی این احتمال هم وجود دارد که این سخن تفسیر شما ازخواستههای او باشد. در این صورت چون ما از مضمون آن خواستهها دقیقا اطلاع نداریم نمیتوانیم چیزی بگوییم.
3- اینکه اکنون چه باید بکنید پاسخ مناسب آن وقتی روشن میشود که اطلاعات دقیقتر و افزونتری در اختیار ماقرار دهید. در این رابطه لازم است به دقت و بدون اندک تعصب و پیش داوری و بدون غلبه احساسات له یا علیه ویژگیهای روحی اخلاقی و رفتاری خود و همسرتان را بازگو کنید و دقیقا مطالب زیر را روشن سازید.
1) ایدهآل شوهر شما در زندگی چیست و چه گمشدهای دارد که آن را در شما نمیبیند؟
2) شناخت پیشین شوهر شما نسبت به جناب عالی تا چه اندازه بوده و از کی و چگونه از شما سرخورده است؟
3) نقش اطرافیان - اعم از خانواده و نزدیکان شما و همسرتان - در این مسأله چیست و چه تأثیراتی در پی داشته است؟
4) به نظر خودتان چه راه حلهایی برای مسأله وجود دارد و تا چه اندازه این راهها ثمر بخشند؟
5) شوهر شما از چه کسانی بیشتر تأثیر میپذیرد و به طور کلی میزان انعطاف پذیری وی چقدر است؟
6) شوهر شما نسبت به چه اموری حساسیت دارد و پاسخ شما نسبت به آنها چیست؟
7) در نهایت بین او و خودتان تا چه اندازه تفاهم اخلاقی میبینید و آیا به یک زندگی گرم و صمیمی با ایشان امید داریدیا نه؟
8) پیشنهاد اطرافیان شما بویژه والدین در این رابطه چیست؟
4- ایده آلی که از ناحیه شوهرتان نقل کردهاید خارج از اصول اسلامی و انسانی است و به هیچ روی تن در دادن به آن مصلحت نیست. زیرا تضییع کردن برخی از حقوق انسانی و شرعی است. در عین حال این احتمال نیز وجود دارد که طرح این گونه مسائل ناشی از خامی جوانی و یا تحت تأثیر برخی از گفتههای اطرافیان باشد که در این صورت امکان اصلاح تدریجی وجود دارد. در مجموع ما هنوز احتمال آن که شما بتوانید در کنار هم زندگی سالمی داشته باشید رامنتفی نمیدانیم.
پیشنهاد:
1- به فرموده قرآن در آیه 35 سوره نسأ : «چنان چه بیم آن دارید که نزاع و خلاف بین زن و شوهر پدید آید ازطرف کسان مرد و کسان زن داورانی بر گزینید. پس اگر قصد اصلاح داشته باشند خدا ایشان را بر آن به توافق رساند کهخدا به همه چیز دانا و از همه سرائر آگاه است». بنا بر دستور آیه شریفه یک نفر از خانواده شما و یک نفر از خانوادهشوهر برای اخذ تصمیم و تبادل نظر پیرامون ادامه یا قطع پیوند باید با یکدیگر مذاکره و تصمیم لازم را اتخاذ نمایندلازم به ذکر است که افراد مزبور باید متدین خردمند و بصیر باشند و عواقب مثبت و منفی مساله را دقیقا بررسینمایند.
2- اگر حکمین به این نتیجه رسیدند که زندگی شما افقهای روشنی دارد و به خوبی میتواند ادامه یابد در اینصورت با تدابیر و توصیههای خود و نهادن شروط معقول و مشروعی برای طرفین امور را سامان کنند. در غیر اینصورت و اعلام نظر در مورد جدایی شما در پیشنهاد طلاق پیشقدم نشوید و اجازه دهید تا شوهرتان در این زمینه اقدام قانونی به عمل بیاورد تا در این مسیر یا هشیار گشته و متنبه شود و یا لااقل خسارت اشتباه خود را بپردازد.