عدم تمایل به ازدواج
به خواستگاری دخترخاله ام رفتم و او را به نامزدی اختیارکردم , لیکن بعدازمدتی اظهارداشت که پدرومادرم مرامجبورکردندومن راضی به این امرنبودم چه بایدکرد؟
آرامش و سعادت شما در سایه ازدواج صحیح است. شما که از خانم مورد نظر خواستگاری کردید ولکن امروزاظهار ناراحتی میکند و راههای جدایی را به شما نشان میدهد:
اولا سعی کنید انگیزه این عقب نشینی را از راههای مختلف بفهمید و از طریق نزدیکترین دوستان او همچون خواهر برادر و ... در صدد حل و جبران برآیید و در این مسیراز پدر و مادر خود و یا پدر و مادر او کمک بخواهید.
ثانیا چنان چه به نتیجه نرسیدید و تشخیص دادید این ناسازگاری هر چندگاه در زندگی شما پیش خوهد آمد به طوری که چه بسا مجبور شوید بعد از دو سال و سه سال دیگر بامشکلات فراوان از یکدیگر جدا شوید و بر این باور شدید که آینده زندگی سالمی نخواهید داشت باید همه ملاحظات را کنار بگذارید و از ایشان جدا شوید و بفکر همسر مناسبتری باشید.
ثالثا از مشورت و استفاده از شخصی که هر دوطرف شما را میشناسد و خیر و صلاح هر دو شما را میخواهد غفلت نکنید که شاید این همان مطلبی است که قرآن اشاره میکند: «و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله. و چنان چه از شکاف و جدایی بین دو همسر وحشت وبیم دارید یک داور از خانواده شوهر و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید تا به کار آنان رسیدگی کنند». (سوره نسأ آیه35)
با اتکال به خدا قضیه را زودتر یک طرفه کنید و خود را در اضطراب و تحیر نگه ندارید.