سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

گوش دادن به حرف های همسر

خانمم خیلی تمایل دارد من شنونده خوبی باشم و همیشه پای صحبتهای ایشان باشم و من متأسفانه چنین عادتی نداشته و ندارم و همین باعث اختلاف شده است و اصلاً عادت ندارم در خانه باشم به دلیل مشغله کاری و فوق برنامه در بیرون از منزل. خواهشمند هستم بفرمایید چگونه با تمرین به حد اعتدال برسم زیرا احساس مسئولیت بیرون از منزل من بسیار زیاد است؟

 آیا تا به حال فکر کرده‌ای چرا احساس مسئولیت نسبت به بیرون از منزل و کارهای خارج از خانه زیاد است؟ اگر فکر نکرده‌ای پس از وصول این نامه درباره‌اش فکر کن آیا واقعاً احساس مسوولیت است؟ آیا آن چیزهایی که برایش احساس مسئولیت می‌کنی واقعاً ارزشمند‌تر از همسر و همدم و هم نشین و هم راز و غم خوار و همه چیز تو هستند؟ به نظر نمی‌رسد کاری بیش از حد ضرورت برای اداره خانه و خانواده از همسر انسان ارزشمندتر باشد؟ مگر کاری که مربوط به حقوق واجب الهی باشد تازه آن هم قابل بحث است؟ آیا اگر همسرت حالش بد بشود و مؤذن هم اذان بگوید و احتمال بدهی اگر او را به درمانگاه نرسانی ممکن است از بین برود؟ شما چه کار می‌کنی اول او را به درمانگاه می‌رسانی یا نماز اول وقت می‌خوانی؟ اگر خشک مقدسی بکنی و اول نماز بخوانی خداوند راضی نیست و اگر اول همسرت را به درمانگاه می‌بری که حتماً چنین است، شما همسرت را بر فرمان خدا ترجیح داده‌ای آیا کارهای بیرون از خانه مهمتر از فرمان خداست که حتی اگر موجبات ناراحتی همسرت را فراهم کند باز هم آنرا ترجیح می‌دهی؟

  بنابراین احتمال می‌رود این سخن که در برابر کارهای بیرون از منزل احساس مسئولیت می‌کنی  (حتی بیشتر از همسرت) نوعی توجیه باشد، شاید علت آن تأمین معاش باشد اگر این دلیل باشد، آیا نمی‌توانی به طور منطقی با همسرت صحبت بکنی که برای آینده زندگی‌ات لازم است تلاش بیشتری بکنی. در این صورت نیز آینده‌ای که بخواهد با کدورت یار و همراه و غمخوار انسان فراهم بشود و زندگی شیرین را تلخ کند آیا آینده خوب و شیرینی است. گاهی ما مردان برای فرار از محیط خانه و خانواده توجیهاتی از قبیل احساس مسوؤلیت، آینده زندگی و ... می‌آوریم. آیا تا بحال با خودت فکر کرده‌ای چرا حاضر نیستی در کنار همسرت بنشینی و عیش و عشرت داشته باشید؟ آیا تا بحال فکر کرده‌ای که برخی برای ناز و غمزه یارشان ساعتها و روزها و ماهها وقت صرف می‌کنند. بسیاری از جوانان در کوچه و خیابان پرسه می‌زنند و به لبخند و کلامی از معشوق خودشان قانع‌اند. گاهی ساعتهای متمادی می‌گردند و می‌چرخند و ... گاهی سرهای خودشان را برای لحظه یا لحظاتی در کنار  معشوقه به باد می‌دهند؟ آیا فکر کرده‌ای که رفتارت غیر فطری است و باید ریشه‌یابی بشود. انسان از مؤانست با همسرش سیر نمی‌شود و اگر اقتضائات زندگی نبود دوست داشت دایماً در کنارش باشد ولی اقتضائات زندگی اجتماعی چیز دیگری است ولی آیا این اقتضائات تا آنجاست که زن مورد عشق قرار نگیرد. دوست عزیز زن به طور فطری دوست دارد همسرش به او ابراز عشق ومحبت بکند و عدم ابراز مؤدت و محبت به زن بدترین شکنجه است شما حاضری همسر خوبت را با شلاق بی‌محلی وکم محلی شکنجه کنی؟ قدری تأمل کن، خود پاسخ خویش را خواهی یافت، توصیه می‌کنم کتاب نظام حقوق زن در اسلام وکتاب مسأله حجاب هر دو از شهید مطهری را بخوان.

www.atregoleyas.com

atregoleyas@gmail.com