سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

زن مایه ی آرامش ؟

بنا به فرموده ی قرآن،زن مایه ی آرامش خاطر مرد است و بر حسب خلقت به زن علاقه مند می باشد.پس چرا عده ای از دیدن زن ناراحت شده و درون متلاطم آنان از بودن در کنار زنان آرامش پیدا نمی کند؟

 

در قرآن آمده که زن مایه ی تسکین و آرامش خاطر مرد است:

 "و مِن آیاته أنْ خلق لکم مِن أنفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها؛از نشانه های خدا این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آن ها آرامش بیابید".

از آن جا که ادامه ی پیوند زن و شوهر نیاز به جاذبه و کشش قلبی دارد،به دنبال آیه می فرماید:"ودر میان شما مودت و رحمت آفرید(و جعل بینکم مودهًْْ و رحمهًْْ)".

در آیه ی دیگر می فرماید:"وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجها لیسکن إلیها؛همسر انسان را از جنس از قرار داد تا در کنار او بیاساید ".

در این دو آیه هدف ازدواج،آرامش معرفی شده است.

آرامش هم شامل جسمی می‌شود و هم روحی-روانی.

بیماری هایی که برای جسم به خاطر ترک ازدواج پبش می آید،غیر قابل انکار است.

همین طورعد م تعا د ل روحی ونا آرا می های روانی که افراد مجرّد با آن دست به گر یبا نند .

آرامش زن و مرد در اثر ازدواج از این جا ناشی می‌شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه ی شکوفایی و نشاط و پرورش یکدیگرند و هر یک بدون دیگری ناقص است.

طبیعی است که باید میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه ی نیرومندی وجود داشته باشد.

به قول مفسر بزرگ علامه طباطبایی."هر یک از مرد و زن از جهاز تناسل دستگاهی دارند که این دستگاه به کار نمی افتد مگر وقتی که با دستگاه طرف مقابل جمع شود،که از مجموع آن توالد و تناسل صورت می‌گیرد.پس هر یک از آن دو در حد خود ناقص و محتاج دیگری است.از مجموع آن دو واحدی تمام درست می‌شود.به خاطر همین نقص و احتیاج است که هر یک به سوی دیگری حرکت می کند و چون بدان رسید،آرامش می یابد،چون هر ناقصی،مشتاق کمال است و هر محتاجی مایل به زوال حاجت و فقر خویش است.این حالت شبقی است که در هر یک از این دو به ودیعت نهاده شده است.

هنگامی که انسان از مرحله ی تجرّد،گام به مرحله ی زندگی خانوادگی می گذارد،شخصیت تازه ای در خود می‌یابد و احساس مسئولیت بیش تری می کند.معنای احساس آرامش در سایه ی ازدواج غیر از این نیست.

در قرآن سه چیز مایه ی آرامش شمرده شده است:

1-تاریکی شب:"و خداوند شب را مایه ی سکونت شما قرار داد(و جعل الیل سکناً) ".

2-خانه های مسکونی:"و خداوند خانه های مسکونی شما را مایه ی آرامشتان قرار داد(و الله جعل لکم من بیوتکم سکناً)".‌

3-ازدواج و همسران یکدل.

ازدواج یک حکم فطری و هماهنگ با قانون آفرینش است که انسان برای بقای نسل و آرامش جسم و روح و حل مشکلات زندگی،احتیاج به ازدواج دارد.اسلامی که هماهنگ قانون آفرینش گام برمی دارد،در خصوص ازدواج تعبیرات جالبی دارد،از جمله پیامبر اکرم(ص)فرمود:"ازدواج کنید و فرزندان زیادی به وجود بیاورید که فردای قیامت از وجود شما به سایر امت ها مباهات می کنم،اگر چه بچه ی سقط شده باشد".

در بیان دیگری ازدواج را معادل احراز نصف دین معرّفی می کند:"کسی که ازدواج کند،نصف دینش را بیمه کرده و از دست برد شیطان حفظ نموده است.نصف دیگرش را با تقوا و پروا داشتن حفظ نماید".

غریزه ی جنسی نیرومند ترین و سرکش ترین غرایز است که با دیگر غرایز برابری می کند،به حدی که انحراف از آن نیمی از دین و ایمان انسان را به خطر خواهد انداخت.

ازدواج و علاقه به زن،امری طبیعی و فطری و هماهنگ با قانون آفرینش است.زن و مرد در اثر ازدواج به آرامش جسمی و روحی دست می یازند.

بنابراین عده ای که تن به ازدواج نمی دهند و از دیدن زن یا مرد چهره ی عبوس می کنند و اظهار تنفر می‌نمایند،بر خلاف فطرت و سرشت خود گام برداشته و از مسیر سالم منحرف می شوند.شاید بتوان عوامل زیر را از علل عدم تمایل شمرد:

1- مریضی؛ممکن است شخص مریض باشد،منتها خودش نمی داند،که خوب است به پزشک مراجعه کند.

2- عقده روانی؛ممکن است در برهه ای از زندگی اش از ناحیه ی زنی(نامادری یا زن دیگری)ضربه خورده باشد که از جنس زن متنفر شده باشد.

3 - دلهره و اضطراب؛احتمال دارد دوستش،یا یکی از اعضای خانواده اش در ازدواج نا موفق بوده،از تجسم آن اضطراب پیدا می کند.

4- غفلت از امر فطری؛گر چه ازدواج و نیاز به زن امری فطری است،امّا توجه بیش از حدّ به بعضی امور فطری انسان را از امر فطری دیگر غافل می کند.

5- عدم شناخت؛نمی دانند که وجود زن و مرد هر کدام مکمل وجود دیگری است،به گونه ای که وجود یکی بدون وجود دیگری نقص است.

6- احتمال دارد به خاطر ابتلا به خود ارضایی از جنس مخالف متنفر باشد.