عوارض و آسیب های روحی - روانی استمنا
عوارض و آسیب های روحی - روانی استمنا
ب. آسیبهای روحی - روانی
1. ضعف حافظه، حواس پرتی و ناتوانی در تمرکز فکری
همان گونه که گذشت، یکی از پی آمدهای خودارضایی، ضعف و تحلیل قوای جسمانی است و این به نوبه خود ناشی از اختلال در عملکرد سیستم مغز و اعصاب است. اختلال در این سیستم موجب میشود که بخش حافظه کارایی لازم را نداشته باشد. علاوه بر این، شخصِ مبتلا به خودارضایی به خاطر تمرکز در این عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسی، حواس پرت و ناتوان در تمرکز فکری است که این خود عامل دیگری برای کاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقویت حافظه آن است که فرد به کارهای علمی و فکری مشغول باشد در حالی که شخص خودارضا از کارهای علمی و فکری باز میماند و این خود عامل دیگری برای ضعف حافظه چنین اشخاصی است.
... استعداد کافی داشتم و تحصیل میکردم اما اکنون استعدادم کم شده و مطالب را درست درک نمیکنم و با فشار و سختی به تحصیل ادامه میدهم. «نامهای از یک دانشآموز»
2. اضطراب
دلهره و دلواپسی از ویژگیهایی است که دائماً فرد خودارضا را رها نمیکند، او مرتب با خود درگیر است و نمیتواند با خود کنار آید. افکار آشفته، وسواس فکری، بی ثباتی، درهم ریختگی فکری دامن گیر اوست: «نکند کسی بفهمد»، «کی و چگونه این کار را تکرار کنم»، «کی میشود نجات پیدا کنم» و.. لحظهای آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقیر خود به علت ارتکاب گناه، شخصیت او را در هم میکوبد. گاهی تأخیر در ترک و این که بعد از ترک چه میشود، امان او را میگیرد.
... آیا با ترکِ خودارضایی باز هم علائم آن باقی میماند. «امضا: همدم مرگ»
... آیا پس از ترک میتوانم ازدواج کنم و صاحب فرزند شوم؟ آیا بخشوده خواهم شد؟ «نامهای از یک جوان»
آن چه امروز از این عمل برایم باقی مانده است، روحی متزلزل و بغض و نفرتی متراکم است. «نوجوان 17 ساله تهرانی»
3. افسردگی
بی احساسی و بی تفاوتی، بی نشاطی و بی ذوقی، سستی و گوشهگیری، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنری، ورزشی، مسائل معنوی و... همگی از نشانههای بارز و حتمی افسردگی است.
4. پرخاشگری و بداخلاقی
شخصِ خودارضا نسبت به کوچکترین محرک محیطی حساس است، حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از کوره در میرود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و... حساسیت فوقالعاده دارد.
5. یأس از زندگی
... در سنین 16 یا 17 سالگی دو مرتبه دست به خودکشی زدم ولی موفق نشدم، اکنون در میان توفان مرگباری به این سو و آن سو میروم، شاید هم یک سویش نابودی باشد. «نامهای از یک جوان»
... تصمیم گرفتهام اگر راهی برایم نباشد خودکشی کنم.... «دختر 18 ساله تهرانی»
6. از بین رفتن خلاقیتها، تواناییها و سرکوب شدن استعدادها.
7. عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمی و فعالیتهای فکری.
8. هوس باز و بیبند و بار شدن و اعتیاد به ارضای جنسی نامشروع.
9. بی عاطفه، کم رو و خجل.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بین رفتن صفای دل و بی علاقهگی نسبت به امور معنوی، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.