سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

نیم نگاهی به کانون گفتمان مرکز نشر اعتقادات


نیم نگاهی به کانون گفتمان مرکز نشر اعتقادات

خبرگزاری رسا ـ‌ کانون گفت‌و‌گوی مرکز نشر اعتقادات، یکی از کانون های گفتمان دینی است که در فضای مجازی به فعالیت می پردازد.

 به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کانون گفت‌و‌گوی مرکز نشر اعتقادات، یکی از کانون های گفتمان دینی است که در فضای مجازی به فعالیت می پردازد.

بر اساس این گزارش، کانون گفتمان مرکز نشر اعتقادات، از بخش های مختلفی همچون، گنجینه ثقلین، اصول دین، فروع دین، ادیان و مذاهب، صوت، تصویر چند رسانه ای و بخش های عمومی و داخلی تشکیل شده است.

بخش گنجینه ثقلین دربردارنده مطالبی همچون، قرآن، نهج البلاغه، اهل بیت(ع)، حدیث،‌ علوم حدیث، صحیفه سجادیه، خطبه غدیر و دیگر متون روایی است.

پایگاه قرآنی مرکز جهانی آل‌البیت(ع)، متن کامل قران با امکانات جستجو، دانلود معجم الفاظ قرآن، متن قرآن با ترجمه استاد حسین انصاریان، امثال‌القرآن، متن کامل تفسیر نور، پایگاه مرکز فرهنگ و معارف قرآن و پایگاه‌های قرآن پژوهی از جمله منابع قرآنی این انجمن است.

این کانون در بخش چندرسانه‌ای؛ صدا، تصویر، همراه مذهبی، نرم‌افزارهای مذهبی و فایل‌های سخنرانی مذهبی را برای مراجعه‌کنندگان به کانون ارائه کرده ‌است.

انجمن‌های زیرمجموعه این بخش دربرگیرنده تلاوت دعا و زیارت مدیحه و مرثیه همخوانی قصه، پس زمینه اماکن مذهبی فیلم، فایل‌های صوتی سخنرانی‌های مفید مذهبی است.

همچنین در بخش معرفی پایگاه ها، پایگاه شبکه قرآن، الهدی، قرآن در پایگاه usc.edu، شبکه قرآن‌کریم، جستجو در قرآن، قرآن در پایگاه صدا و سیما، قرآن در پایگاه حوزه، قرآن در پایگاه آل‌البیت، قرآن پایگاه منتظر و قرآن در پایگاه اهل‌البیت(ع) معرفی شده است.

کانون گفتمان دینی مرکز نشر اعتقادات از نشانی اینترنتی http://www.eteghadat.com/forum قابل مشاهده و دسترسی است./

خبرنگار خبرگزاری رسا در طرح رادیو نگاران برگزیده شد

طرح رادیونگاران


در مراسم هفتاد سالگی رادیو؛

خبرنگار خبرگزاری رسا در طرح رادیو نگاران برگزیده شد

خبرگزاری رسا ـ در مراسم هفتاد سالگی رادیو، خبرنگار خبرگزاری رسا به عنوان خبرنگار برگزیده در طرح «رادیو نگاران» سال 88 انتخاب شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، در مراسم هفتاد سالگی رادیو که صبح امروز از سوی معاونت صدا سازمان صدا و سیما برگزار شد، محمد هاشم نعمت الهی، خبرنگار خبرگزاری رسا، به عنوان خبرنگار برگزیده طرح «رادیو نگاران» سال 88 انتخاب شد.

بر اساس این گزارش، روابط عمومی معاونت صدا با هدف قدردانی از خبرنگاران و رسانه های که طی سال 88 اخبار رادیو را منعکس کرده اند، توجه رسانه ها به حجم برنامه سازی و تلاش همکاران، ایجاد آمادگی برای پذیرش دیدگاه ها و مقالات مخاطبان خاص بین همکاران برنامه ساز و اطلاع یابی از انتظارات و توقعات اصحاب رسانه، این طرح را برگزار کرده بود.

یادآوری می شود، خبرنگار خبرگزاری رسا، به دلیل پوشش خبری برنامه های رادیو معارف به عنوان خبرنگار برگزیده این طرح انتخاب شده است.

گفتنی است، با برگزاری « طرح رادیو نگاران » در سال 1388 روابط عمومی معاونت صدا،‌ زمینه برگزاری این طرح را در سال 1389 نیز فراهم کرده است.

کتب مفید برای مطالعه پیش از ازدواج

کتب مفید برای مطالعه پیش از ازدواج

برای داشتن یک زندگی سالم و سعادت‌مندانه، نیاز به فراگیری تکنیک ها و مهارت های فراوانی پیش از ازدواج است.

کتاب های فراوانی در زمینه انتخاب همسر،‌ آموزش مسائل خانواده و ازدواج در بازار موجود است.

در زیر چند کتاب مفید از دیدگاه اندیشمندان مسلمان و دانشمندان غربی برای مطالعه به علاقه مندان معرفی می شود:

ü      آیین همسرداری، ابراهیم امینی.

ü      نظام خانواده در اسلام، حسین انصاریان.

ü      ازدواج مکتب انسان سازی، شهید پاک نژاد.

ü      بهشت خانواده، سید جواد مصطفوی.

ü      جوانان و انتخاب همسر، على اکبر مظاهرى، انتشارات پارسایان.

ü      مشاوره ازدواج، علی اسلامی نسب.

ü      مشاوره جنسی و زناشویی نوشته علی اسلامی نسب از انتشارات نسل نواندیش.

ü      رازهایی درباره مردان، دکتر باربارا دی آنجلس.

ü      رازهایی درباره زنان، دکتر باربارا دی آنجلس.

ü      چگونه نیمه گمشده خودم را پیدا کنم، دکتر باربارا دی آنجلس.

ü      مردان مریخی زنان ونوسی، نوشته دکتر جان گری


عبدالمالک ریگی، موسوی، کروبی


موسوی، کروبی،
عبدالمالک ریگی

امروز صبح یکی از
بهترین خبرهای عمرم را شنیدم، عبدالمالک ریگی، از حرامیان مزدور آمریکا،
قاتل صدها جوان و کودک و پیر با درایت نیروهای به هوش اطلاعات دستگیر شد.

در حال تماس و
تبریک گفتن به دوستان بودم که یکی از رفقا به شوخی گفت: عبدالمالک مرد
خداجویی بود، باید مراقب باشیم او را به کهریزک نبرند و حقوق انسانی‌اش را
رعایت کنند، اگر هم در دادگاه اعتراف کرد که از آمریکا و اسراییل و انگلیس
پول می‌گرفته معلوم می‌شود که اعترافاتش تحت شکنجه بوده و دادگاهش نمایشی
است.

خندیدیم و از هم
جدا شدیم. ولی جرقه‌ای در ذهنم زده شد که راستی شباهت و تفاوت ریگی و موسوی
و کروبی که هر سه باعث کشته شدن انسان‌ها شدند چیست؟

بی گمان اندیشه و
برداشتی که افراد از وقایع اطرافشان دارند تاثیر مستقیم در تصمیم‌گیری‌ها،
اعلام نظر و بیانیه‌هایشان دارد. آنچه ریگی را تبدیل به یک قاتل فراری تحت
تعقیب کرد برداشت دگم‌گرایانه و حماقت گونه از اسلام بود، دینی که با شعار
صلح، عدالت، مبارزه با تبعیض، احترام به هم نوع و هزاران ارزش دیگر در
منطقه‌ای بکر از نظر اندیشه و تعقل بروز کرد و همان بی منطقی و بی عقلی
امروز با نام وهابیت در همان سرزمین به مغز کوته‌فکرانی مثل ریگی تزریق
می‌شود.

طرز تفکر وهابیت
امروز از سوی نوادگان افراطی کسانی تبلیغ می‌شود که در زمان جاهلیت، دختران
خود را زنده به گور می‌کردند و در طول این قرن‌ها هرگز نخواسته‌اند
انسانیت انسان را قبول کنند.

به هر حال چنین
اندیشه‌هایی در سازمان‌های جاسوسی  آمریکا و به ویژه انگلیس متولد می‌شود و
گونه‌های متفاوت آن در کشور‌های مختلف جهان پیاده می‌شود.

شخصی مانند ریگی
با برگزیدن روش جنگ نظامی مستقیم، پیاده نظام آمریکا و اسراییل می‌شود و
اهداف ددمنشانه آنها را با کشتن انسان‌های بی‌گناه پیاده می‌کند. اما غیر
از روش‌های نظامی مستقیم، شیوه‌های دیگری برای به خاک و خون کشیدن مردم و
جوانان و ایجاد تفرقه در جامعه وجود دارد. آنچه موسوی و کروبی، آگاهانه یا
ناآگاهانه دست به آن زدند و ماه‌ها کشور را با ناآرامی مواجه کردند و باعث
کشته شدن تعدادی از هموطنانمان شدند برگرفته از اندیشه‌ انگلیسی «ما
نمی‌توانیم» است که از قرن‌ها پیش در کشورهای جهان سوم تبلیغ می‌شد.

انقلاب اسلامی که
حاصل تلاش، مبارزه و خون هزاران بزرگ‌مرد تاریخ این کشور است نخستین نهضتی
بود که توانست شعار استقلال و «ما می‌توانیم» را در جهان سوم، بلکه در همه
جهان به صورت عملی پیاده کند، این امر باعث شد تا دشمن همواره در طول
انقلاب با روش‌های مختلف در پی متزلزل کردن این شعار اساسی باشند که در
جریان انتخابات دهم این توطئه به وسیله موسوی و کروبی پیگیری و به یاری خدا
و با هوشیاری مردم زمین‌گیر شد.

به هر حال ریگی
قربانی کج فهمی خود و پریدن در آغوش آمریکا و اسراییل شد و موسوی و کروبی
نیز خود و احزاب همسوی خود را به همین دلیل ذبح سیاسی کردند.

امید است سیاسیون
کشور با درایت بیشتر و با پیروی از پیر فرزانه انقلاب، حضرت آیت الله
خامنه‌ای کشور را به سوی رشد و تعالی پیش ببرند و روحیه امید و عزت را در
کشور همگانی کنند./ پایان


نظام خانواده در اسلام

سلام دوستان

وبلاگ جدیدی باز کرده ام ویژه مباحث خانواده.

دوست دارم درباره نظام خانواده در اسلام، در آن صحبت کنم و مطلب بنویسم.

آدرسش هست: http://khanevadeh.wordpress.com

این هم اولین پستش هست:

هدف از ازدواج چیست؟

سلام

بعضی وقت ها افراد آنقدر درگیر پیچ و خم زندگی و فراز و نشیب های آن می شوند که هدف از زندگی، ازدواج، کار و تحصیل را فراموش می کنند.

یکی از دوستان، که سالیان سال است، راه زندگی خود را گم کرده و بی هدف زندگی می کند، از من پرسید؛ هدف از ازدواج چیست؟

کمی به فکر فرو رفتم؛ پاسخ های گوناگونی به ذهنم رسید، در جواب وی این چند نکته را که مهمترین اهداف ازدواج است برایش توضیح دادم. امیدوارم برای شما هم مفید باشد:

رسیدن به آرامش:

در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، دستیابی به کمال انسانی و نزدیکی به ذات حق است.

تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن ، خانواده مستقل تشکیل دادن، ارضای کشش‌های نفسانی و غرایز طبیعی و فرزند آوری از نتایج قهری ازدواج، نیز از مهم‌ترین عوامل مؤثر در آرامش روان، آسایش فکر و جان و احساس رضامندی درونی است.

قرآن کریم در معرفی فلسفه ازدواج می‌فرماید: “و یکی (دیگر) از نشانه های خدا این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آن‌ها آرامش پیدا کنید” خداوند در این آیه و آیه ??? اعراف، ضمن آن که حقیقت زن و مرد را یک گوهر دانسته و هیچ امتیازی از لحاظ مبدأ  آفرینش بین آن‌ها قایل نشده، آرامش خاطر و روان را هدف ازدواج و زن را محور آرامش معرفی کرده است.

بقای نسل:

یکی از اهداف جانبی ازدواج، فرزند آوری و بقای نسل است.

امام سجاد(ع)  وجود فرزند را از سعادت های انسان می داند.

امام صادق(ع)  یکی از معیارهای مهم در انتخاب همسر را توان زاییدن فرزند بسیار معرفی می‌کند.

پاسخ به ندای فطرت:

ازدواج پاسخی است خداپسندانه به ندای فطرت زیرا خداوند وجود انسان غریزه جنسی را قرار داده است.

حفظ عفت:

از هدف مهم ازدواج، حفظ پاکدامنی زنان و مردان و جلوگیری از لغزش‌های گوناگون است، زیرا ازدواج تنها راه ارضای طبیعی تمایل جنسی است،از این رو پیامبر(ص) فرمود: “هر کس ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده، پس باید در نیم دیگر از خدا بترسد”.

مطمئن هستم که در امر مقدس  ازدواج اهداف دیگری نیز نهفته است، راستی نظر شما چیست؟ خوشحال می شوم با نظرات زیبای خود دوستانتان را یاری کنید.


توصیه امام سجاد(علیه‎السلام) در لحظات آخر عمر

امام سجاد(ع)

ابوحمزه ثمالی از حضرت امام محمدباقر(علیه‎السلام) نقل می‌کند که فرمود:

چون هنگام وفات حضرت علی بن الحسین(علیهماالسلام) فرا رسید، من را به سینه خود چسبانید و فرمود:

پسرم، تو را به چیزی وصیت می‎کنم که پدرم به هنگام وفاتش به من وصیت کرد. او فرمود از ظلم به کسی که علیه تو یاری جز خداوند ندارد بپرهیز و هرگز خود را بر آن آلوده مساز.

منبع: تبیان


مصاحبه با دکتر لنکرانی

سلام

دهه اول محرم رفته بودم شیراز برای تبلیغ، با واسطه یکی از دوستان، قرار ملاقات و مصاحبه با دکتر فراهم شد.

او را در دفتر کار بسیار بسیار ساده اش دیدم، گفت و گوی  نزدیک به یک ساعت طول کشید، مطلب زیر بخشی از مصاحبه یک ساعته بنده و دکتر است:

نگاهی به فعالیت های اجتماعی دکتر لنکرانی بعد از وزارت
خبرگزاری رسا ـ دکتر باقری لنکرانی وزیر سابق ارشاد با تأسیس کانون فرهنگی بصیرت به دنبال ایجاد راهکارهای جدید برای افزایش همکاری های اجتماعی مردم است.

دکتر کامران باقری لنکرانی، وزیر سابق بهداشت و درمان کشور و عضو هیأت مؤسس کانون فرهنگی بصیرت در گفت‌و‌گو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با اعلام موجودیت این کانون گفت: کانون فرهنگی بصیرت، با حضور تعدادی از اساتید دانشگاه های استان فارس و برخی معتمدین فعالیت خود را آغاز کرده است.

وی در ادامه افزود: ما در بحث امور اجتماعی دچار غفلت هایی بوده ایم و این باعث شده است که حرکت های ماندگار نوعا با چالش هایی رو به رو باشد.

وزیر سابق بهداشت ابراز داشت: در این کانون تلاش داریم از طریق ارائه خدمات اجتماعی و پایه ریزی یک تعامل سه جانبه بین نخبگان، فرهیختگان و  متخصصان جامعه، اقشار عمومی و مردم و مسؤولان کشوری، نیاز های اجتماعی را با توان مردمی پاسخ دهیم.

وی تأکید کرد: در صدد هستیم تا فعالیت های اجتماعی را کانالی برای مباحث فرهنگی و اعتقادی قرار دهیم.

دکتر باقری لنکرانی با اشاره به این که از عمر کانون مدت زیادی نگذشته است و دارد مراحل قانونی ثبت خود را در وزارت کشور طی می کند، تصریح کرد: استقبال خیلی خوبی از کانون شده است و به نظر می آید اقشار فرهیخته جامعه علاقه مند هستند خارج از چارچوب موظفی در صحنه های اجتماعی حضور داشته باشند و توانمندی هایشان را برای اعتلای کشور به کار گیرند.

وی خاطر نشان کرد: چون محل کانون شهر شیراز و استان فارس است، عمده خدمات اجتماعی این کانون در شهر شیراز است و در صدد هستیم در عرصه هایی که کمتر نگاه دینی در خدمات اجتماعی حاکم بوده است وارد شویم.

دکتر باقری لنکرانی یادآور شد: مشاوره، خدمات حمایتی، توانمند سازی نسل جوان عرصه هایی است که کانون فرهنگی بصیرت به آن ها خواهد پرداخت.

وی بیان داشت: متاسفانه در این عرصه ها حتی مذهبیون ما هم که وارد شده اند، متأثر از نگاه سکولاری که از سوی سازمان های بین المللی طراحی شده بوده اند.

وزیر سابق بهداشت اضافه کرد: در بحث مهارت های زندگی، نوع حضور سازمان های حکومتی، متأثر از تعالیم سکولار غربی بوده است و جا دارد ما با توانمندی که در فرهنگ غنی ایرانی اسلامی خود داریم، بتوانیم در این زمینه فعالیت تأسیسی داشته باشیم.

دکتر باقری لنکرانی تأکید کرد: یکی از ارکان کار ما ارتباط قوی با حوزه های علمیه است و در هیأت مؤسسه ما دو روحانی فرهیخته شیرازی حضور دارد و امیدوار هستیم بتوانیم ارتباط خوبی با حوزه های علمیه برقرار کنیم و مسیری برای آورده های دینی در عرصه های اجتماعی ایجاد کنیم.

گفتنی است، فرهیختگانی که تمایل به عضویت در کانون فرهنگی بصیرت را دارند می توانند به پایگاه این کانون به نشانی اینترنتی http://www.kanoonbasirat.ir مراجعه کنند./???/ت???/ف.


مردی و کاری

مردی و کاری!

من یک وقت زمان ریاست‌جمهورى، در شوراى عالى انقلاب فرهنگى جمله‌اى را
از کتاب "سیاست‌نامه"ی خواجه نظام‌الملک نقل کردم. این کتاب، یکى از متون
بسیار زیبا و فاخرِ ادبى ماست. با این‌که هفتصد، هشتصد سال از آن زمان مى‌گذرد- دوره‌ى
سلطان سنجر یا ملکشاه- در عین ‌حال انصافاً مطالبش همچنان تازه است و انسان وقتى آن
را مى‌خواند، لذت مى‌برد. به‌هرحال، یکى از توصیه‌هایى که به شاهِ زمان خودش مى‌کند،
این است: "زنهار! مردى را دو کار مفرمایى؛ مردى و کارى!"

راست مى‌گوید؛ یک مرد، یک کار. البته خود خواجه نظام‌الملک ده تا کار
داشته! ولى به قول سعدى:

جز به خردمند مفرما عمل            
گرچه عمل کار خردمند نیست

خردمند مدیریت مى‌کند؛ اما عمل را به عهده‌ى دیگران مى‌گذارد. به‌هرحال،
"مردى و کارى". به این نکته هم اهمیت بدهید؛ خیلى مهم است.

دیدار با رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما

منبع: http://farsi.khamenei.ir


عاشقان عیدتان مبارک

با سلام

میلاد مولی الموحدین، امام المتقین و امیر المؤمنین امام علی ابن ابیطالب را خدمت تمامی دوستان و عزیزانم تبریک می گویم.

همچنین روز پدر را به تمامی پدران تبریک می گویم.

به عنوان عیدی حکمتی از حکمت های نهج البلاغه را به شما هدیه می کنم:

 

وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود : چون دنیا به کسى روى آورد ، نیکى هاى دیگران را به او عاریت دهد ، و چون از او روى برگرداند خوبى هاى او را نیز بربایند.


فاطمه، فاطمه است

فاطمه، فاطمه است.

دکتر علی شریعتی

 اینک لحظه‌ وداع با علی (ع) ! چه دشوار است . اکنون علی باید در دنیا بماند. سی سال دیگر! فرستاد ” ام رافع ” بیاید ، وی خدمتکار پیغمبر(ص) بود. از او خواست که :

- ای کنیز خدا، بر من آب بریز تا خود را شست ‌وشو دهم. با دقت و آرامش شگفتی، غسل کرد و سپس جامه‌ های نویی را که پس از مرگ پدر کنار افکنده بود و سیاه پوشیده بود، پوشید، گویی از عزای پدر بیرون آمده است و اکنون به دیدار او می‌رود.

به ام رافع گفت :

ـ بستر مرا در وسط اتاق بگستران.

آرام و سبکبار بر بستر خفت، رو به قبله کرد، در انتظار ماند.

لحظه ‌ای گذشت و لحظاتی

ناگهان از خانه شیون برخاست.

پلک‌هایش را فروبست و چشم‌هایش را به روی محبوبش ـ که در انتظار او بود‌ ـ گشود.

شمعی از آتش و رنج ، در خانه‌ علی خاموش شد و علی تنها ماند . با کودکانش.

از علی خواسته بود تا او را شب دفن کنند ، گورش را کسی نشناسد و … و علی چنین کرد .

اما کسی نمی ‌داند که چگونه؟ و هنوز نمی ‌داند کجا؟

در خانه‌اش؟ یا در بقیع ؟ معلوم نیست.

و کجای بقیع ؟ معلوم نیست.

آنچه معلوم است،‌ رنج علی است، امشب، بر گور فاطمه .

مدینه در دهان شب فرو رفته است، مسلمانان همه خفته ‌اند. سکوت مرموز شب گوش به گفت‌وگوی آرام علی دارد.

و علی که سخت تنها مانده است، هم در شهر و هم در خانه ، بی ‌پیغمبر، بی ‌فاطمه. همچون کوهی از درد، بر سر خاک فاطمه نشسته است.

ساعت ‌ها است.

شب ـ خاموش و غمگین ـ زمزمه درد او را گوش می ‌دهد، بقیع آرام و خوشبخت و مدینه بی‌وفا و بدبخت، سکوت کرده ‌اند، قبر‌های بیدار و خانه‌ های خفته می‌شنوند.

نسیم نیمه شب کلماتی را که به سختی از جان علی برمی‌آید، از سر گور فاطمه به خانه‌ خاموش پیغمبر می‌برد :

ـ بر تو، از من و از دخترت ـ که در جوارت فرود آمد و به شتاب به تو پیوست، سلام ای رسول خدا.

ـ از سرگذشت عزیز تو ـ ای رسول خدا ـ شکیبایی من کاست و چالاکی من به ضعف گرایید . اما، در پی سهمگینی فراق تو و سختی مصیبت تو، مرا اکنون جای شکیب هست.

من تو را در شکافته گورت خواباندم و در میانه‌ حلقوم و سینه من جان دادی، “انا لله و انا الیه راجعون”.

ودیعه را بازگرداندند و گروگان را بگرفتند، اما اندوه من ابدی است و اما شبم بی‌خواب، تا آنگاه که خدا خانه‌ای را که تو در آن نشیمن داری، برایم برگزیند.

هم‌اکنون دخترت تو را خبر خواهد کرد که قوم تو بر ستمکاری در حق او همداستان شدند. به اصرار از او همه چیز را بپرس و سرگذشت را از او خبر گیر.

 

اینها همه شد، با این که از عهد تو دیری نگذشته است و یاد تو از خاطر نرفته است.

بر هر دوی شما سلام. سلام وداع کنننده‌ای که نه خشمگین است، نه ملول.

لحظه‌ای سکوت نمود، خستگی یک عمر رنج را ناگهان در جانش احساس کرد. گویی با هر یک از این کلمات، که از عمق جانش کنده می‌شد ـ قطعه‌ای از هستی‌اش را از دست داده است.

درمانده و بیچاره بر جا مانده؛ نمی‌دانست چه کند؛ بماند؟ بازگردد؟ چگونه فاطمه را، این‌جا، تنها بگذارد، چگونه تنها به خانه برگردد؟ شهر، گویی دیوی است که در ظلمت زشت شب کمین کرده است. با هزاران توطئه و خیانت و بی‌شرمی انتظار او را می‌کشد.

و چگونه بماند؟ کودکان؟ مردم؟ حقیقت؟ مسؤولیت‌هایی که تنها چشم به راه اویند و رسالت سنگینی که بر آن پیمان بسته است؟

درد چندان سهمگین است که روح توانای او را بیچاره کرده است. نمی‌تواند تصمیم بگیرد، تردید جانش را آزار می‌دهد، برود؟ بماند؟

احساس می‌کند که از هر دو کار عاجز است، نمی‌داند که چه خواهد کرد؟

به فاطمه توضیح می‌دهد: “اگر از پیش تو بروم، نه از آن رو است که از ماندن نزد تو ملول گشته‌ام، و اگر همین جا ماندم، نه از آن رو است که به وعده‌ای که خدا به مردم صبور داده است بدگمان شده‌ام”.

آنگاه برخاست، ایستاد، به خانه‌ پیغمبر رو کرد، با حالتی که در احساس نمی‌گنجید، گویی می‌خواست به او بگوید که این “ودیعه‌ی عزیز”ی را که به من سپرده‌ای، اکنون به سوی تو بازمی‌گردانم، سخنش را بشنو. از او بخواه، به اصرار بخواه تا برایت همه چیز را بگوید، تا آن‌چه را پس از تو دید یکایک برایت برشمارد.

فاطمه این‌چنین زیست و این‌چنین مرد و پس از مرگش زندگی دیگری را در تاریخ آغاز کرد. در چهره همه‌ ستمدیدگان ـ که بعدها در تاریخ اسلام بسیار شدند ـ هاله‌ای از فاطمه پیدا بود. غصب شدگان، پایمال شدگان و همه‌ قربانیان زور و فریب نام فاطمه را شعار خویش داشتند. یاد فاطمه، با عشق‌ها و عاطفه‌ها و ایمان‌های شگفت زنان و مردانی که در طول تاریخ اسلام برای آزادی و عدالت می‌جنگیدند، در توالی قرون، پرورش می‌یافت و در زیر تازیانه‌های بی‌رحم و خونین خلافت‌های جور و حکومت‌های بیداد و غصب، رشد می‌یافت و همه‌ دل‌های مجروح را لبریز می‌ساخت.

این است که همه جا در تاریخ ملت‌های مسلمان و توده‌های محروم در امت اسلامی، فاطمه منبع الهام آزادی و حق‌خواهی و عدالت‌طلبی و مبارزه با ستم و قساوت و تبعیض بوده است.

از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه، یک ” زن ” بود، آن‌ چنان که اسلام می‌خواهد که زن باشد. تصویر سیمای او را پیامبر خود رسم کرده بود و او را در کوره‌های سختی و فقر و مبارزه و آموزش‌های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.

وی در همه‌ ابعاد گوناگون زن بودن نمونه شده بود.

مظهر یک دختر، در برابر پدرش.

مظهر یک همسر در برابر شویش.

مظهر یک مادر در برابر فرزندانش.

مظهر یک ” زن مبارز و مسئول ” در برابر زمانش و سرنوشت جامعه‌ اش.

وی خود یک “ امام ” است، یعنی یک نمونه مثالی، یک تیپ ایده‌آل برای زن، یک “ اسوه ” ، یک شاهد برای هر زنی که می‌خواهد ” شدن خویش ” را خود انتخاب کند.

او با طفولیت شگفتش، با مبارزه‌ مدامش در دو جبهه خارجی و داخلی، در خانه‌ پدرش، خانه‌ی همسرش، در جامعه‌اش، در اندیشه و رفتار و زندگیش، “چگونه بودن” را به زن پاسخ می‌داد.

نمی‌دانم چه بگویم؟ بسیار گفتم و بسیار ناگفته ماند.

در میان همه جلوه‌های خیره کننده‌ روح بزرگ فاطمه، آنچه بیشتر از همه برای من شگفت‌انگیز است این است که فاطمه همسفر و همگام و هم‌ پرواز روح عظیم علی است.

 

او در کنار علی تنها یک همسر نبود، که علی پس از او همسرانی دیگر نیز داشت. علی در او به دیده یک دوست، یک آشنای دردها و آرمان‌های بزرگش می ‌نگریست و انیس خلوت بیکرانه و اسرارآمیزش و همدم تنهایی‌هایش.

این است که علی هم او را به گونه‌ دیگری می‌نگرد و هم فرزندان او را.

پس از فاطمه، علی همسرانی می‌گیرد و از آنان فرزندانی می‌یابد. اما از همان آغاز، فرزندان خویش را که از فاطمه بودند با فرزندان دیگرش جدا می‌کند. اینان را “بنی‌علی” می‌خواند و آنان را “بنی‌فاطمه”.

شگفتا، در برابر پدر، آن هم علی، نسبت فرزند به مادر و پیغمبر نیز دیدیم که او را به گونه‌ی دیگر می‌بیند. از همه‌ی دخترانش تنها به او سخت می‌گیرد، از همه‌ تنها به او تکیه می‌کند. او را ـ در خردسالی ـ مخاطب دعوت بزرگ خویش می‌گیرد.

نمی‌دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟

 

خواستم از ” بوسوئه ” تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لویی، از ” مریم ” سخن می‌گفت . گفت : هزار و هفتصد سال است که همه‌ سخنوران عالم درباره مریم داد سخن داده‌اند.

هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت‌ها در شرق و غرب، ارزش‌های مریم را بیان کرده‌اند.

هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستایش مریم همه‌ ذوق و قدرت خلاقه ‌شان را به کار گرفته ‌اند.

هزار و هفتصد سال است که همه‌ هنرمندان، چهره‌نگاران، پیکرسازان بشر، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی ‌های اعجاز‌گر کرده‌ اند.

 

اما مجموعه‌ گفته‌ها و اندیشه ‌ها و کوششها و هنرمندی ‌های همه در طول این قرن‌های بسیار، به اندازه‌ این کلمه نتوانسته ‌اند عظمت‌های مریم را بازگویند که: “مریم (س)، مادر عیسی (ع) است “.

و من خواستم با چنین شیوه ‌ای از فاطمه بگویم. باز درماندم :

 

خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجه ‌ی بزرگ است.

دیدم فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.

باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست.

فاطمه، فاطمه است.