سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

آه ثمربخش تائب

آه ثمربخش تائب

در زمان یکى از اولیاى حق، مردى بود که عمرش را به بطالت وهوسرانى ولهو و لعب گذرانده بود و براى آخرت آنچنان که باید ، اندوخته اى آماده نکرده بود .

خوبان و نیکان ، پاکان و صالحان از او دورى جستند ، در حلقه نیک نامان راه نداشت ، نزدیک مرگ پرونده خود را ملاحظه کرد ، گذشته عمر را به بازبینى کشید ، رقم امیدى در آن نیافت ، باغ عمل شاخى براى دست آویز نداشت ، گلستان اخلاق گلى براى زنده کردن مشام جان نشان نمى داد ، از عمق دل آهى کشید و بر چهره تاریک اشکى چکید و به عنوان توبه و عذرخواهى از حریم مبارک دوست ، عرضه داشت :

یا مَنْ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَةُ اِرْحَم مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَةُ .

پس از مرگ ، اهل شهر به مردنش شادى کردند و او را در بیرون شهر در خاکدانى انداخته ، خس و خاشاک به رویش ریختند !

آن مرد الهى در خواب دید به او گفتند : او را غسل بده و کفن کن و در کنار اتقیا به خاک بسپار .

عرضه داشت : او به بدکارى معروف بود ، چه چیز او را به نزد تو عزیز کرد و به دایره عفو و مغفرت رساند ؟ جواب شنید : خود را مفلس و تهیدست دید ، به درگاه ما نالید ، به او رحمت آوردیم . کدام غمگین از ما خلاصى خواست او را خلاص نکردیم ، کدام درد زده به ما نالید او را شفا ندادیم ؟

عبرت آموز
تالیف: استاد حسین انصاریان
http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=83&catid=9

 


آمرزش والدین با اعمال نیک فرزندان

 

آمرزش والدین با اعمال نیک فرزندان

پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود : عیسى بن مریم (علیه السلام) به قبرى عبور کرد که صاحبش در عذاب بود ، سپس سال بعد به آن قبر عبور کرد در حالى که صاحبش دچار عذاب نبود ، به پروردگار گفت : سال اوّل از این قبر عبور کردم صاحبش در عذاب بود ، و سال بعد در عذاب نبود . خدا به او وحى فرمود : اى روح الله ! از او فرزندى شایسته به سنّ رشد رسید که جاده اى را اصلاح کرد ، و یتیمى را پناه داد ، پس به خاطر عمل فرزندش او را آمرزیدم .

عبرت آموز
تالیف: استاد حسین انصاریان
http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=83&catid=9

 

 

 


آمرزش زن بدکاره

 ثقة الاسلام کلینى در کتاب شریف « روضه کافى » که آخرین بخش از کتاب باعظمت اوست از حضرت صادق (علیه السلام) روایت مى کند : عابدى از کثرت عبادت پشت ابلیس را شکست . روزى لشکرش را خواند و گفت : کدام یک از شما مى توانید این عابد را از گردونه عبادت خارج کنید ؟ هرکس مکر و حیله خود را بیان کرد ولى مقبول نیفتاد تا یکى از آنان گفت : من او را از راه نماز گمراه مى کنم . حیله او را پسندید و وى را مأمور به گمراهى کشیدن عابد کرد !!

مأمور ابلیس نزدیک صومعه عابد آمد و با نشاطى کم سابقه مشغول عبادت شد و چنان خود را غرق در عبادت نشان داد که عابد مهلت نمى یافت سبب نشاطش را در کثرت عبادت و خسته نشدن بپرسد . عابد منتظر فرصت بود تا در فرصتى مناسب علت نشاط و کثرت عبادت او را پرسید . پاسخ داد : من گناهى مرتکب شدم و پشیمان شدم ، پشیمانى از گناه مرا آنچنان در گردونه عبادت قرار داد که نه از کثرت عبادت خسته مى شوم و نه نشاطم را از دست مى دهم !! عابد در این زمینه بى آن که عاقلانه بیندیشد و فکر کند که اگر در حال گناه مرگش از راه برسد چه خواهد شد ؟ از او راهنمایى خواست . مأمور ابلیس او را تشویق به زناى با زنى بدکار که در شهر معروف به بدکارى بود کرد . عابد نزد آن شتافت . زن با دیدن چهره معصوم و ملکوتى عابد از حضور عابد در محلّه بدکاران شگفت زده شد و بنظر آورد که عابد ساده دل فریب خورده ، به او گفت : اى عابد ! انسان هرگز با گناه به مقام عبادت و مرتبه قرب نمى رسد ، کسى که تو را تشویق به این عمل کرده ، قصدش انحراف و گمراهى تو بوده . گناه عامل سقوط است نه وسیله صعود . اکنون به صومعه خود باز گرد که تشویق کننده را نخواهى یافت ، چون او را نیافتى یقین کن که شیطان بوده .

عابد با بیدارى باز گشت ، آن چهره شوم را ندید . از این که آن زن سبب شد که دامنش به گناه آلوده نشود بسیار خوشحال شد . از طرفى همان شب آن زن از دنیا رفت . خدا به پیامبر زمانش خطاب کرد : با مردم در تجهیز جنازه او حاضر شوید ، زیرا به خاطر هدایت یکى از بندگانم همه گناهانش را بخشیدم و از او درگذشتم و او را مورد آمرزش و رحمت خود قرار دادم .

ما را ره توفیق نمودند و بریدیم *** بر ما در تحقیق گشودند و رسیدیم

یک چند به هر صومعه بردیم ارادت *** یک چند به هر مدرسه گفتیم و شنیدیم

اقلیم معارف همه را سیر نمودیم *** در باغ حقایق به همه سبزه چریدیم

بس عطر روان بخش ز گل ها که گرفتیم *** بس میوه دل پرور دلخواه که چیدیم

ناگاه شد از قرب نمودار درختى *** مقصود دل آن بود به کنهش چو رسیدیم

دیدیم چو ما ساقى میخانه توحید *** یک جرعه از آن باده بى رنگ چشیدیم

دادند به ما عیش مصفّاى مؤبّد *** در سایه آن رحل اقامت چو کشیدیم

عبرت آموز
تالیف: استاد حسین انصاریان

http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=83&catid=9