سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

آثار سوء گناهان

آثار سوء گناهان

بر اساس آیات قرآن مجید و معارف اهل بیت ، براى گناهان در دنیا و آخرت آثار سویى است که اگر گنهکار از گناهانش توبه نکند ، بدون تردید گرفتار آن آثار سوء خواهد شد .

 بَلَى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (بقره ( 2 ) : 81) .

آرى ، آنان که به تحصیل گناه برخاستند و گناه سراسر وجودشان را پوشاند ، اصحاب آتشند ، و در آن همیشگى و جاودانه خواهند بود .

 قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالاَْخْسَرِینَ أَعْمَالاً * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً * أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بَآیَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلاَ نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْناً (کهف ( 18 ) : 103 ـ 105) .

به مردم بگو : شما را خبر دهم که زیانکارترین مردم چه کسانى هستند ، آنان که تمام کوشش و تلاششان در زندگى دنیا نابود شده ، ولى خیال مى کنند عمل نیک انجام مى دهند .

ادامه مطلب...

گناهان

گناهان

امام صادق (علیه السلام) در قطعه اى بسیار زیبا و جالب که صورت توبه نامه دارد ، به گناهانى که توبه از آنها واجب فورى و واجب اخلاقى و شرعى است ، بدین صورت اشاره دارند ، گناهانى که اگر جبران نشود و با توبه ى حقیقى از صفحه ى پرونده زدوده نگردد ، موجب عذاب الهى در روز جزا و اختلال در زندگى در عرصه گاه دنیاست : ضایع کردن واجبات خداوند ، و توقف از فرایض و تضییع حق پروردگار از قبیل نماز ، زکات ، روزه ، جهاد ، حج ، عمره ، وضوى کامل ، غسل ، عبادت شب ، کثرت ذکر ، کفاره ى قسم ، استرجاع در مصیبت و روى گرداندن از حقایقى که در به جا آوردنش از واجب و مستحب کوتاهى شده .

ارتکاب گناهان کبیره ، روى آوردن به معاصى ، انجام گناهان ، کسب زشتیها ، برخورد به شهوات ، به عهده گرفتن خطا و خلاصه انجام هر معصیت به عمد و اشتباه ، و در پنهان و آشکار .

ریختن خون به ناحق ، عقوق والدین ، قطع رحم ، فرار از جبهه ، تهمت به پاکدامن ، خوردن مال یتیم به ظلم و ستم ، شهادت دروغ ، کتمان شهادت ، دین فروشى به بهاى اندک ، رباخوارى ، خیانت ، مال حرام ، جادو ، کهانت ، فال بد زدن ، شرک ، ریا ، دزدى ، شرابخوارى ، کم گذاشتن از کیل ، خیانت و ظلم در ترازو دارى ، کینه و دشمنى ، دو رویى ، پیمان شکنى ، افترا زدن ، مکر و حیله ، شکستن تعهد در برابر اهل ذمه ، قسم ، غیبت ، سخن چینى ، بهتان ، عیب جویى و خرده گیرى ، بدگویى ، لقب هاى بد دادن به اشخاص ، آزار همسایه ، ورود به خانه ى مردم بدون اجازه ، فخر فروشى ، کبر ، اصرار بر گناه ، روحیه ى

استکبارى ، راه رفتن به کبر و بزرگ منشى ، ستم در حکم راندن ، ظلم به هنگام خشم ، تعصب ورزیدن ، تقویت ستمکار ، کمک بر گناه و دشمنى ، کمى عدد در اهل و مال و فرزند ، بدگمانى به مردم ، متابعت هوى ، عمل به شهوت ، امر به منکر ، نهى از معروف ، فساد در زمین ، انکار حق ، روى آوردن به ستمگران در غیر حق ، مکر ، خدعه ، بخل ، گفتار به نادانى ، خوردن میته و خون و گوشت خوک ، و آنچه براى غیر خدا ذبح شده ، حسد ، تجاوز ، دعوت به زشتى ، آرزو بردن به آنچه از جانب خدا عنایت شده ، خودپسندى ، منت گذاشتن در بخشش ، ستمگرى ، انکار قرآن ، تحقیر یتیم ، راندن سائل ، شکستن سوگند ، قسم دروغ ، ستم به مردم در اموال و موى و صورت و آبرو ، بد دیدن ، بد شنیدن ، بد گفتن ، بد عمل کردن با دست ، قدم بد برداشتن ، به بدى لمس کردن ، به زشتى حدیث نفس نمودن ، قسم باطل .

ترک آنچه واجب است و آلوده شدن به آنچه حرام است ، در این مقاله ى ملکوتى به وسیله ى امام ششم بیان شده ، و به عنوان گناهانى که توبه از آن ضرورى است به شماره آمده .

توبه آغوش رحمت
تالیف: استاد حسین انصاریان

 http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=39&catid=4

 

 


توبه میراث آدم و حوا

توبه میراث آدم و حوا

آدم به عنوان خلیفه ى خداوند و نایب حضرت رب العزه آفریده شد ، و پس از اعتدال و استواء بدن ، روح خدایى در او جلوه کرد ، و شایسته ى مقام علم الاسمایى گشت ، و فرشتگان به خاطر عظمت و کرامتش ، به امر حضرت حق در برابر او سجده کردند ، آنگاه به فرمان خداوند همراه با همسرش در بهشت ساکن شد . تمام نعمت هاى بهشت در اختیار او قرار گرفت و استفاده از آن مجموعه براى او و همسرش بلامانع اعلام شد ، جز اینکه از هر دو خواستند به درختى معین نزدیک نشوند ، که با نزدیک شدن به آن درخت از ستمکاران خواهند شد . شیطان که به خاطر سر تافتن از سجده بر آدم ، از حریم حق رانده شده بود و آثار لعنت حق او را زجر مى داد ، و تکبر و خودبینى اش نمى گذاشت به پیشگاه مقدس یار برگردد ، از باب کینه و دشمنى نسبت به آدم و همسرش ، در مقام وسوسه نمودن آنان بر آمد ، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود آشکار سازد ، و با اطاعت نمودن از او ، مقام کرامت و عظمتشان را از دست بدهند ، و از بهشت عنبر سرشت اخراج شوند ، و روى رحمت و لطف حق از آنان برگردد .

او با این جملات به وسوسه کردن آنان براى خوردن از میوه ى آن درخت اقدام کرد :

اى آدم و حوا ! خداوند شما را از این درخت نهى نکرد جز به این علت که اگر

از آن بخورید فرشته مى شوید یا در این باغ سرسبز و خرم ، تا ابد خواهید ماند .

و براى اینکه پاى وسوسه ى خود را در قلب آن دو نفر محکم و ثابت نماید ، براى آنان سوگند خورد که من جز خیر شما را نمى خواهم . وسوسه ى پرجاذبه و قسم شیطان ، حرص آن دو نفر را شعلهور ساخت . حرص ، بین آنان و نهى حق ، حجاب شد . به وسوسه ى او فریب خوردند و مغرور شدند ، و به عرصه ى تاریک نافرمانى از خداوند درافتادند ، و بر مخالفت با خواسته ى حق جرأت یافتند ، و باطل در نظرشان زیبا آمد !

از آن درخت خوردند ، اندامشان آشکار شد ، لباس وقار و هیبت و نور و کرامت را از دست دادند ، شروع کردند به قرار دادن برگهاى بهشتى بر یکدیگر تا آنان را در پوشد ، پروردگارشان آنان را مورد خطاب قرار داد که آیا شما را از نزدیک شدن به آن درخت نهى نکردم ؟ و اعلام ننمودم که شیطان براى شما دشمنى است آشکار ؟!

آدم و حوا از بهشت اخراج شدند ، مقام خلافت و علم و مسجود ملائکه بودن ، براى آنان کارى نکرد ، از آن مقامى که به آنان داده شده بود هبوط کردند ، و براى ادامه ى حیات در زمین قرار گرفتند .

دورى از مقام قرب ، از دست دادن همنشینى با فرشتگان ، محروم شدن از بهشت ، بى توجهى به نهى حق و اطاعت از شیطان ، غمى سنگین و اندوهى سخت و حسرتى دردآور بر دوش جانشان گذاشت . از زندان مخوف و محدود خودپسندى ، و خود دیدن که علت محرومیت و ممنوعیت از رحمت و عنایت

محبوب ، و افتادن در دام ماسوى الله است درآمدند ، و به فضاى بیدارى و عشق و علاقه و ایمان به دوست وارد شدند ، فضایى که منافع سرشارى در دنیا ، و سود بى نهایتى در آخرت نصیب انسان مى کند .

چون به این صورت به خود آمدند ، فریاد برداشتند که وقتى در زندان منیت و غفلت از یار افتادیم ، و در تاریکى خودخواهى و حرص و غرور قرار گرفتیم دچار ( ظَلَمْنا اَنْفُسَنا ) شدیم .

این توجه به وضع خویش ، مقدمه ى ورود به عرصه گاه حرّیّت و آزادى و عامل نجات از بند شیطان ، و روى آوردن به جانب حضرت محبوب ، و باعث تواضع و فروتنى در پیشگاه حضرت رب است ، که اگر شیطان هم به همین صورت رفتار مى نمود رجم از حریم نمى شد و به لعنت ابدى گرفتار نمى گشت .

آدم و حوا در فضاى پرقیمت نور اندیشه و تفکر ، و تعقل و توجه ، و بینایى و بیدارى ، که همراه با ندامت و پشیمانى و اشک چشم بود ، آنچنان ادب و خاکسارى نشان دادند که نگفتند : ( اغْفِر لَنا ) : ما را بیامرز ، بلکه عرضه داشتند : ( وَاِنْ لَمْ تَغْفِرْلَنا ) : اگر ما را نبخشى و به عرصه گاه رحمت در نیاورى ، ( لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ (اعراف ( 7 ) : 23) : از زیانکاران خواهیم شد .

به دنبال این توجه و بیدارى ، و فروتنى و خاکسارى ، و ندامت و پشیمانى ، و گریه و انابه ، و درآمدن از خودى و خدایى شدن ، ابواب رحمت به روى آنان باز شد ، لطف دوست به دستگیرى از آنان شتافت ، عنایت محبوب به استقبال از آنان آمد :

 فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَات فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (بقره ( 2 ) : 37) .

آدم از پروردگارش دریافت کلمات نمود ، پس توبه اش پذیرفته شد ، همانا

خداوند توبه پذیر و مهربان است .

نور ربوبیت در کلمات تجلى کرد و به جان آدم راه یافت . با پیوستگى این سه حقیقت ، یعنى نور ربوبى و کلمات و جان آدم ، توبه تحقق پیدا کرد ، توبه اى که گذشته را جبران و آینده اى روشن پیش روى تائب قرار داد .

از حضرت باقر (علیه السلام) روایت شده کلمات عبارت بود از :

اَللّهُمَ لاَ إلهَ إلاَّ أنْتَ ، سُبْحَانَکَ وَبِحَمْدِکَ رَبِّ إنّى ظَلَمْتُ نَفْسِى ، فَاغْفِر لِى ، اِنَّکَ خَیْرُ الغَافِرِینَ ، اَللّهُمَّ لاَ إِلهَ إِلاَّ أنْتَ ، سُبْحانَکَ وَبِحَمْدِکَ ، رَبِّ اِنّى ظَلَمْتُ نَفْسِى ، فَارْحَمْنِى اِنَّکَ خَیْرُ الرّاحِمِینَ ، اَللّهُمَّ لاَ إِلهَ إِلاَّ أنْتَ ، سُبْحانَکَ وَبِحَمْدِکَ ، رَبِّ اِنّى ظَلَمْتُ نَفْسِى ، فَتُبْ عَلَىَّ اِنَّکَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحِیمُ .

و نیز روایت شده : آدم اسماء بزرگ و گرانقدرى را مکتوب بر عرش حق دید ، در رابطه با آنها پرسید ، به او گفته شد : برترین موجودات از نظر منزلت نزد خدایند : محمد ، على ، فاطمه ، حسن و حسین . آدم براى قبول توبه و بالا رفتن درجه و منزلتش ، به حقیقت آن اسماء متوسل شد و از برکت آن حال و قال ، توبه اش را پذیرفتند .

آرى همین که باران الهامات حق براى جلوه ى کلمات ، بر دانه ى عشق و محبت آدم فرو ریخت ، نبات اقرار و اعتراف ظلم به نفس رویید ، و کار آدم از چاه بشرى به دعا و گریه و استغاثه کشید ، درخت اجتباء از سرزمین روحش سرکشید و گل توبه بر آن درخت شکفت :

 ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَیْهِ وَهَدَى (طه ( 20 ) : 122) .

سپس پروردگارش او را برگزید ، و توبه اش را پذیرفت ، و بر او لباس هدایت خاص درپوشاند .

توبه آغوش رحمت
تالیف: استاد حسین انصاریان

 http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=39&catid=4

 


روایتى عجیب در مسأله ى حجت حق بر بندگان

روایتى عجیب در مسأله ى حجت حق بر بندگان

عبد الاعلى مولى آل سام مى گوید از حضرت صادق (علیه السلام) شنیدم ، مى فرمودند :

در قیامت زنى زیبا چهره را که به خاطر زیباییش در دنیا دچار فتنه شد به دادگاه الهى مى آورند ، مى گوید : پروردگارا ! مرا زیبا آفریدى تا جایى که به خاطر زیباییم برخورد کردم به آنچه که برخورد کردم ، در آن هنگام حضرت مریم (علیها السلام)را مى آورند و در جواب آن زن گفته مى شود : تو نیکوترى یا مریم ؟ ما مریم را نیکو آفریدیم ولى خود را از فتنه حفظ کرد ! جوانى نیکو صورت را مى آورند که در دنیا محض زیبایى چهره و اندامش دچار فتنه شد ، عرضه مى دارد : خداوندا ! به من چهره ى زیبا دادى تا جایى که دیدم از زنان آنچه را دیدم . در آن وقت یوسف را مى آورند و در پاسخ آن جوان گفته مى شود : تو زیباترى یا یوسف ؟ ما یوسف را زیبا آفریدیم ولى او به خاطر زیباییش دچار فتنه نشد . مبتلا به بلا را مى آورند که به خاطر بلایش و صبر نکردنش گرفتار فتنه شد ، مى گوید : خداوندا ! بلا را بر من سخت گرفتى ، من هم تاب و طاقتم را از دست دادم و دچار فتنه شدم . ایوب (علیه السلام) را مى آورند و به شخص بلا کشیده مى گویند : بلاى تو شدیدتر

بود یا ایوب ؟ او به بلا دچار شد ، ولى گرفتار فتنه نشد !

توبه آغوش رحمت
تالیف: استاد حسین انصاریان

 http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=39&catid=4

 


گنهکاران و قدرت بر توبه

گنهکاران و قدرت بر توبه

هیچ مادرى در جهان هستى ، فرزند خود را گنهکار نزاییده ، و کودک رحم را عاصى و خطاکار به دنیا نیاورده .

کودک در حالى قدم به عرصه گاه حیات مى گذارد که از علم و دانش و تفکر و اندیشه خالى است ، و از آنچه در اطرافش مى گذرد کاملا بى خبر است .

طفل وقتى وارد فضاى این جهان مى شود ، جز گریه کردن و مکیدن شیر چیزى نمى داند ، آن هم از گریه و مکیدن شیر در لحظات اول در عین اینکه ناله مى زند و شیر مى خورد غافل است . غرایز و احساسات و شهوات او به تدریج وارد میدان فعالیت مى شود ، و آنچه را باید براى برپا کردن خیمه ى حیات تعلیم بگیرد ، از اطرافیان خود و فعل و انفعالات طبیعى یاد مى گیرد .

هم چنانکه بدن او در طول زندگى در معرض انواع بیماریها قرار مى گیرد ، فکر و روحش ، و نفس و قلبش نیز در معرض خطا و اشتباه مى رود و در عمل و اخلاق مبتلاى به گناه مى گردد ، بنابراین گناه همچون بیمارى بدن عارضى است نه ذاتى .

بیمارى بدن و جسم او با دارویى که طبیب تجویز مى کند معالجه مى شود ، فکر و روح و نفس بیمارش نیز با اجراى دستورات حضرت حق درمان مى پذیرد .

گنهکار با عرفان به وضع خویش ، و معرفت به حلال و حرام خدا ، با رجوع به طبیب روحانى و دستور العمل گرفتن از او ، براى توبه از گناه آماده مى شود ، و با امید و دلگرمى به رحمت حضرت حق از عرصه ى گناه بیرون مى آید ، و همچون روزى که از مادر متولد شده پاک مى گردد .

ادامه مطلب...

توبه واجب اخلاقى است

توبه واجب اخلاقى است

بینایان راه ، و عالمان آگاه ، و اندیشمندان پاکدل ، کتابهاى باعظمتى در مسایل اخلاقى نوشته اند ، و اخلاق را در دو بخش حسنات اخلاقى و سیئات اخلاقى شرح داده اند . کبر و عجب و خودبینى را در باب سیئات ، و تواضع و فروتنى و خاکسارى را در فصل حسنات به طور مفصل تفسیر کرده اند .

گناه را محصول تکبّر انسان از حق ، و توبه و انابه را میوه ى شیرین تواضع و فروتنى در پیشگاه حق دانسته اند .

وضع ناهنجارى که براى ابلیس پیش آمد و او را به فرموده ى قرآن ، گرفتار لعنت و رجم و طرد از حریم حق نمود ، معلول کبر او در برابر امر خدا مى دانند ، و توبه و قبول آن را از جانب خدا در ارتباط با آدم و همسرش ، محصول تواضع و فروتنى او نسبت به حق به حساب مى آورند ، و در این زمینه نظر مى دهند . به خاطر این که تکبر باعث رانده شدن انسان از حریم حق ، و دورى او از رحمت خدا مى شود ، واجب است از تکبر کناره گرفت و به علت این که تواضع و فروتنى ، انسان را به مقام قرب آراسته مى کند و او را به بندگى و عبادت مى کشاند ، و او را وادار مى نماید از گناهان و معاصى اش در پیشگاه حق عذر خواهى کند و اقدام به توبه نماید ، واجب است وجود خود را به خاکسارى در برابر حق زینت دهد و بر خاک باعظمت حریم دوست سر ذلت نهد ، و با حالت خشوع و تواضع و چشمى گریان به جانب محبوب رود ، و تعهد نماید براى همیشه از گناه کناره گیرى کند و به جبران گذشته برخیزد .

ادامه مطلب...

توبه واجب فورى است

توبه واجب فورى است

در سطور گذشته به این معنا اشاره شد که بر اساس آیات قرآن و معارف الهیه ، گناه بیمارى است ، آن هم بیمارى قابل علاج ، و براى علاج این بیمارى طبیبانى چون خداوند کریم ، پیامبران و امامان و عالمان ربانى است که بیمار براى درمان خود باید به این طبیبان مراجعه نماید و به نسخه ى آنان عمل کند تا از بیمارى شفا گرفته به عرصه ى باعظمت صحت و سلامت باز گردد ، و در کاروان عباد شایسته ى حق قرار گیرد .

ادامه مطلب...

طبیبان معالج2

طبیبان معالج2
جَاءَ رَجُلٌ اِلَى النَّبِىِّ (صلى الله علیه وآله وسلم) فَقالَ : یَا رَسُولَ اللهِ ! مَا عَمَلُ اَهْلِ الجَنَّةِ ؟ فَقالَ : الصِّدْقُ ، اِذَا صَدَقَ العَبْدُ بَرَّ ، وَاِذَا بَرَّ آمَنَ وَاِذَا آمَنَ دَخَلَ الجَنَّةُ . فَقَالَ : یَا رَسُولَ اللهِ ! مَا عَمَلُ اَهْلِ النَّارِ ؟ قَالَ : الکِذْبُ ، اِذَا کَذِبَ العَبْدُ فَجَرَ وَاِذَا فَجَرَ کَفَرَ وَاِذَا کَفَرَ دَخَلَ النّارَ .

    مردى به محضر رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) آمد ، عرضه داشت : اى رسول خدا ! عمل اهل بهشت چیست ؟ فرمودند : راستى ، زمانى که بنده ى خدا راست بگوید نیکى نموده ، و چون نیکى کرده ایمنى یافته ، و چون ایمنى یافته وارد بهشت مى شود . عرضه داشت : اى رسول خدا ! عمل اهل جهنم چیست ؟ فرمودند : دروغ ، زمانى که عبد دروغ بگوید گناه نموده ، و چون مرتکب گناه شده ، به ناسپاسى و حق پوشى دچار شده و زمانى که اینگونه آلوده شده وارد جهنم مى شود .

یکى از همسران پیامبر مى گوید : از رسول الهى پرسیدم :

بِمَ یُعْرَفُ المُؤْمِنُ ؟ قالَ : بِوَقارِهِ وَلینِ کَلامِهِ وَصِدْقِ حَدِیثِهِ .

    مؤمن با چه برنامه اى شناخته مى شود ؟ فرمودند : با متین بودن و نرمى کلام و راستى در گفتار .

ادامه مطلب...

طبیبان معالج1

طبیبان معالج 1

زمانى که براى اهل گناه ثابت شد ، گناه مسأله اى ذاتى نیست ، بلکه همانند بیماریهایى که بر اثر یک سلسله علل عارض بدن مى شود ، نوعى از بیمارى است که به دنبال امورى عارض بر قلب و نفس و ظاهر و باطن انسان مى گردد ، و چنانکه بیماریهاى بدن با مراجعه به طبیب و گرفتن نسخه و خوردن دارو قابل علاج است ، براى بیماریهاى معنوى هم طبیبان معالجى هست که با مراجعه به آنان ، و معرفت به دستوراتشان و عمل کردن به آن دستورات ، بیمارى از قلب و روح و اعضا و جوارح ریشه کن مى شود ، هر چند زیاد و سنگین و مزمن شده باشد ! طبیب این نوع از بیماریها ، خداوند مهربان و انبیا و امامان و علماى ربّانى هستند .

نسخه ى حق براى علاج گناه گنهکار قرآن و نسخه ى انبیا و امامان و علماى ربّانى ، گفتار حکیمانه و نصایح مشفقانه و مواعظ دلسوزانه ى آنهاست .

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در گفتارى خطاب به اهل گناه مى فرمایند : 

أیُّهَا النَّاسُ اَنْتُم کَالمَرْضَى ، وَرَبُّ العَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ ، فَصَلاحُ المَرضَى فِیمَا یَعْمَلُهُ الطَّبیبُ وَیُدَبِّرُهُ لاَ فِیمَا یَشْتَهِیهِ المَریضُ وَیَقْتَرِحُهُ .

    شما اى اهل گناه ! همچون بیماران هستید و پروردگار عالمیان چون طبیب است ، صلاح مریض در عمل و تدبیر طبیب است ، نه در اشتهاى بیمار و خواسته هاى او . 

از انبیا و امامان و عالمان ربّانى ، در معارف الهیه و در روایات و احادیث نورانیه نیز تعبیر به طبیب شده .

بیمار گناه باید براى علاج بیماریش به این طبیبان مشفق مراجعه نماید ، و به خواسته هاى آنان تسلیم شود ، و به بازگشت سلامت خود امیدوار باشد ، که راه تحقق توبه جز این نیست .

در این قسمت لازم است به بخشى از دستورات این طبیبان معنوى اشاره شود ، باشد که گنهکارى آن را مطالعه کند یا از زبان اهل مطالعه بشنود و به درمان درد برخیزد .

 قُلْ إِن کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (آل عمران ( 3 ) : 31 ) .

    بگو اگر خدا را دوست دارید ، از من پیروى کنید ، که خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد ، و خداوند آمرزنده ى مهربان است .

 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً وَیُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (انفال ( 8 ) : 29  ) .

    اى کسانى که ایمان آورده اید ! اگر خدا را در تمام امور زندگى پروا کنید ، خداوند به شما دیده ى بصیرت دهد تا بتوانید بین حق و باطل تمیز دهید ، و گناهان شما را بپوشاند و شما را بیامرزد که خداوند صاحب فضل عظیم است .

 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً * یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُ نُوبَکُمْ وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً (احزاب ( 33 ) : 70 ـ 71  ) .

    اى مردمى که ایمان آورده اید ! تقواى الهى را مراعات کنید ، و سخن به صواب و حق گویید ، خداوند اعمال شما را اصلاح مى کند و گناهان شما را مى بخشد ، و کسى که خدا و رسولش را اطاعت کند به سعادت عظیم دست یافته است .

 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَة تُنجِیکُم مِنْ عَذَاب أَلِیم * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بَأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ * یَغْفِرْ لَکُمْ ذُ نُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّات تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِى جَنَّاتِ عَدْن ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (صف ( 61 ) : 10 ـ 12 ) .

    اى کسانى که ایمان آورده اید ! آیا شما را به تجارتى دلالت کنم که شما را از عذاب دردناک نجات مى دهد ؟ به خدا و رسولش ایمان آورید ، و با مال و جان در راه خدا بکوشید ، این تجارت براى شما بهتر از هر تجارتى است اگر بدانید ، با این تجارت خداوند گناهان شما را مى بخشد و وارد بهشت هایى مى کند که زیر درختانش نهرها جاریست ، و در باغهاى عدن منازل پاکیزه به شما عنایت مى کند ، این همان سعادت بزرگ است . 

 إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ (تغابن ( 64 ) : 17 
) .

    اگر براى خدا به بندگان نیازمند او قرض نیکو دهید ، خداوند آن را براى شما چند برابر مى نماید و گناهان شما را مى بخشد که خداوند پاداش دهنده و بردبار است .

 

 وَالَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِن بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (اعراف ( 7 ) : 153 ) .

    آنان که مرتکب گناه شدند و پس از آن همه آلودگى ، به خدا بازگشته و ایمان آوردند ، همانا خداوند تو ، پس از توبه و ایمان آنان ، بخشنده و مهربان است . 

 فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الْصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (توبه ( 9 ) : 5  ) .

    اگر اهل شرک دل از اعتقاد غلط خود برداشتند و رجوع به حق کردند و نماز برپا نمودند ، و زکات پرداخت کردند ، از آنان دست بردارید همانا خداوند آمرزنده ى مهربان است . 

 وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَیِّئاً عَسَى اللّهُ أَن یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (توبه ( 9 ) : 120 ) .

    و گروه دیگرى به گناهانشان اعتراف کردند ، و اعمال خوب و بد را به هم درآمیختند ، امید است خداوند توبه ى آنان را قبول کند ، همانا خداوند آمرزنده ى مهربان است . 

از آیات شریفه اى که در سطور قبل گذشت ، استفاده مى شود اگر گنهکار بخواهد به عرصه گاه نورانى مغفرت و رحمت حق برسد ، و توبه ى او قبول درگاه خداوند شود ، و پرونده ى سیاه و ظلمانى اش به سپیدى معنوى و نور تبدیل گردد ، و از عذاب دردناک قیامت برهد باید این امور ملکوتى را که در نسخه ى شفابخش حق ، یعنى قرآن مجید آمده رعایت کند :

1 ـ اقتدا به روش و منش پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)

2 ـ رعایت تقوا و خود نگهدارى از گناه

3 ـ گفتن به حق و صواب ، به وقت سخن گفتن

4 ـ اطاعت از خداوند

5 ـ اطاعت از رسول (صلى الله علیه وآله وسلم)

6 ـ ایمان به خدا

7 ـ ایمان به رسول (صلى الله علیه وآله وسلم)

8 ـ جهاد و کوشش در راه خدا با مال و ثروت

9 ـ کوشیدن در طریق حق با جان

10 ـ پرداخت قرض الحسنه به نیازمندان

11 ـ قطع رابطه با گناه و بازگشت به خداوند

12 ـ دست برداشتن از اعتقادات غلط و باطل

13 ـ برپا داشتن نماز

14 ـ پرداخت زکات

15 ـ اعتراف و اقرار به گناه در پیشگاه حضرت محبوب . 


نا امیدى کفر است

نا امیدى کفر است

زمانى که از طریق آیات حق و معارف اهل بیت (علیهم السلام) روشن شد که گناهان آشکار و پنهان ، و بیرونى و درونى جز یک بیمارى چیزى نیست و این بیمارى هم قابل درمان است ، و هم مى تواند در معرض مغفرت و عفو و پرده پوشى و رحمت خداوند قرار گیرد ، گنهکار باید همه جانبه براى بیرون آمدن از این چاه خطرناک مهلک و معالجه شدن از این بیمارى ، و اینکه بدون تردید مورد عفو و مغفرت و رحمت قرار مى گیرد امیدوار شود ، و به عنایت خداوند دلگرم گردد و با تکیه بر این امید مثبت ، به توبه ى جدى و بازگشت حقیقى ، و آشتى عاشقانه ، و جبران تمام گناهان گذشته ، و علاج این بیمارى و رفع این ورشکستگى اقدام نماید ، چرا که انجام این امور در قدرت و توان او هست ، و علاوه بر آن ، اقدام براى توبه و انابه و علاج این مرض ، و تأمین مایه هاى از دست رفته واجب است ، و ناامیدى و یأس و کسالت و دلسردى ، و شعار انحرافى و شیطانى « آب از سر ما گذشت چه یک نى ، چه صد نى » حرام و برابر کفر است . 

 وَلاَ تَیْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ (یوسف ( 12 ) : 87  ) .
    از رحمت خدا ناامید و مأیوس نباشید ، چرا که جز کافران از رحمت خدا ناامید نمى شوند .
البته کسى که در مدار امید به رحمت و عفو و مغفرت قرار مى گیرد ، لازم است وسایل و اسباب تحقق امید خود را از قبیل پشیمانى جدى از گناه ، ترک گناه ، جبران گذشته ، برگرداندن حق مردم به مردم ، به جاى آوردن عبادات ترک شده ، اصلاح حال و عمل و اخلاق را فراهم آورد ، که این امید همانند امید مثبت و امید صحیح کشاورزى است که در پاییز با زیر و رو کردن زمین ، و پاک کردن عرصه گاه کشاورزى از موانع و کاشتن دانه و آبیارى آن ، امید به سبز شدن دانه ، و برداشت محصول در ایام تابستان دارد .

امید اگر از ابزار و وسایل مربوط به خودش خالى باشد ، امیدى بى فایده و حالتى بى ثمر است ، همانند امید بستن مالک زمین به محصولات کشاورزى ، در حالى که براى زمین کارى انجام نداده و دانه اى در آن نیفشانده ، در روایتى بسیار مهم بدین صورت به امید غیر مثبت ، و امید غیر صحیح اشاره شده :

وقتى از حضرت صادق (علیه السلام) در رابطه با مردمى که آلوده به انواع گناهان هستند ، و در عین این آلودگى مى گویند : به رحمت و مغفرت و عفو خداوند امیدواریم ، و این برنامه تا رسیدن مرگ آنان ادامه دارد سؤال شد ، امام صادق (علیه السلام)فرمودند : اینان مردمى هستند گرفتار آرزو نه آراسته به امید ، کسى که به چیزى امید دارد ، براى به دست آوردنش اقدام لازم را انجام مى دهد ، و آن که از چیزى مى ترسد ، از آن دورى مى نماید .

بنابر گفتار امام ششم ، امیدوار به رحمت حق باید با ترک گناه ، و انجام عمل صالح ، و دست برداشتن از رذایل اخلاقى ، رحمت و عفو حق را جذب کند ، و ترسان از عذاب جهنم ، باید علل استحقاق عذاب را از سرزمین حیات خود ریشه کن نماید .

  توبه آغوش رحمت
تالیف: استاد حسین انصاریان
http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=39&catid=4