سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

ر.و.س.پ.ی.گ.ر.ی

ر.و.س.پ.ی.گ.ر.ی

تحقیقات صورت گرفته دامنه سنی انحرافات جنسی در دختران به شدت پایین آمده و در تحقیق میدانی از 70 آسیب دیده ( که پرونده آنها به ستاد مبارزه با بحران ارجاع شده بود) مشخص شد که سن شروع انحرافات جنسی در دختران به 10 تا 13 سال رسیده در حالیکه در سالهای 80 تا 83 دامنه سنی این بحران، افراد 15 سال به بالا را در برمی گرفت. "و همچنین طبق آمارهای غیر رسمی در بعضی شهرهای بزرگ بیشتر از هزار فاحشه خانه غیر علنی وجود دارد که پسران نوجوان و جوان نیز مشتری آن می باشند.

 

پس خطر فحشا دختران و پسران نوجوان و جوان را تهدید می کند و بدون اینکه کسی برای آن کاری کند بطور نیمه علنی رو به گسترش است و متاسفانه رو به معضل شدن پیش می رود چون به نظر می رسد که مسئولان امر نسبت به این مساله عکس العمل چندانی نشان نمی دهند و بلکه شاید آن را رها کرده اند.

عوامل و راه حلهای ر.و.س.پ.ی.گ.ر.ی

 ادامه مطلب...

بد حجابی

 بد حجابی

معمولا منظور از بد حجابی کم حجابی و به معنی عدم رعایت حجاب بطور کامل است اما آنچه در اینجا مورد نظر است تنها کم حجابی نیست بلکه پوشش زبان دار و آرایش غلیظ عده ای از دختران است که نشان دهنده قصد آنها برای جلب توجه کردن است وگرنه کم حجابی و یا حتی بی حجابی در بسیاری کشورها وجود دارد و آنها چادر و روسری ندارند اما خیابان را برای نشان دادن زیباییهای خود انتخاب نمی کنند و با سادگی تمام در خیابانها و مجامع عمومی حاضر می شوند و تنها فواحش که به دنبال جلب مشتری می گردند با لباس زننده و آرایش غلیظ در خارج ظاهر می شوند.

شاهد بر مطلب اینکه : یک زن خارجی بعد از مشاهده نحوه پوشش بعض دختران در خیابانهای تهران گفت: "در تهران چقدر فاحشه وجود دارد؟!!!!" 

 ادامه مطلب...

مقام باعظمت عبادت و بندگى حق

مقام باعظمت عبادت و بندگى حق

انسان چه مرد و چه زن داراى هویّتى واحد، و جوهرى همسان هستند، و در پیمودن راه کمال و ظهور آثار انسانیت و رسیدن به درجات و مقامات معنویه هیچ فرقى با هم ندارند، اگر با میل باطنى و کشش فطرى، و کمک گیرى از عقل و نبوت و امامت و معلمان دلسوز، و مربیان واجد شرایط به قبول ربوبیت حق تن دهند، و مالکیت و تدبیر و هدایت حضرت حق را در تمام جهات زندگى بپذیرند، از افتادن در لجنزار بندگى طاغوت و هواى نفس، و دچار شدن به فرهنگ ها و مدرسه هاى شیطانى در امان مى مانند، و از برکت مملوک بودن نسبت به مالک واقعى، به مقامات عالیه ملکوتیه و عرشیه خواهند رسید.

مرد و زن در خلقت ظاهرى و باطنى خود تجلّى رحمانیت و رحیمیت و ربوبیت حضرت حقند، این واقعیتى است که از صریح آیات الهى استفاده مى شود، و جاى انکار و ایراد، و شک و تردید ندارد.

زن انسان است، زن داراى استعداد و قواى معنویست، زن در منطق وحى هویت و جوهرى یکسان با مرد دارد.

زن رحمت الهى است، زن جلوه ربوبیت حق است، تحقیر او، حمله به او، پایمال کردن حقوق او، سرپیچى از حفظ برنامه هاى به حق او، ضعیف شمردن او در دایره انسانیت، بى مورد طلاق دادن او، فرق گذاشتن بین او و پسر، همه و همه آثار شوم مدعیان مالکیت بر بشر، و فرعون هاى تاریخ، و فرهنگ هاى سلطه گر و ستم پیشه و ظالم و بیدادگر است.

در ایتالیا وقتى مرد خانه دختردار مى شد از خوشحالى در پوست نمى گنجید، زیرا شیئى به اشیائش اضافه شده بود و پس از سیزده یا چهارده سال او را به بازار برده و مى فروخت و قیمتش را صرف مخارج روزانه زندگى مى کرد!

گاهى که در ایتالیا از دست زن خشمگین مى شدند او را در دیگ جوشانى از روغن زیتون مى انداختند تا نابود شود.

از او به عنوان خدمتکار، کلفت، کنیز، کالاى شهوت استفاده مى کردند، و هنوز هم در فرهنگ بشرى از بسیارى از حقوق حقّه اش محروم است.

ولى در آئین حق و در منطق وحى، زن موجودى والا، منبعى از مایه هاى معنوى، جهانى از استعدادها، و نیروئى الهى است.

زن اگر قدر خود را بشناسد، و موقعیت انسانى خویش را حفظ کند، و از

تعالیم عالیه اسلام براى رشد و تربیت خود بهره بگیرد در حّد توان خویش، مریمى پاک، و خدیجه اى باکرامت و زینبى شایسته، و مقامى در خور حریم حضرت حق خواهد شد، وگرنه مانند مردانى که راه ناسپاسى سپردند، و به نعمتهاى حق کافر شدند، و سر از هدایت پروردگار پیچیدند دچار خزى دنیا و آخرت و لعنت ابد حق خواهند شد.

نظام خانواده در اسلام
تالیف: استاد حسین انصاریان 

http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6


توسل انبیاء الهى به ربوبیت و رحمت حق

 توسل انبیاء الهى به ربوبیت و رحمت حق

پیامبران خدا که ربّ و مالکى، و مدبّر و مریدى و رحمت و لطفى جز رحمت و ربوبیت حق نشناختند، و خود را در تمام لحظات مملوک آن مالک و مربوب آن رب، و عبد آن معبود نگاه داشته و با ارباب متفرقه، و مدعیان تدبیرهاى بیجا با تمام وجود مبارزه کردند، و بعضى از آنان در این صحنه پیکار جان باختند، تا مالکیت و فرهنگ و رحمت حق را براى ابد با خود داشته باشند، در تمام حوادث و گرفتاریها یا به و قت نیازمندیها و حاجات متوسل به ربوبیت و رحمت حق مى شدند.

آدم(علیه السلام) عرضه داشت:

رَبَّنا ظَلَمْنا اَنْفُسَنا وَ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ.

اى مالک و مربى ما، بر خویشتن ستم روا داشتیم، چنانچه ما را سرافراز به غفران و رحمت خود ننمائى، هر آینه از زیانکاران خواهیم بود.

نوح در دعایش براى نجات خود و مؤمنان و ریشه کن شدن ستمگران گفت:

ربِّ لا تذر على الارض من الکفرین دیاراً.

اى مالک و مدبر من از این ناسپاسان بر روى زمین دیّارى باقى مگذار.

ابراهیم(علیه السلام) در دعایش مى گفت:  ربَّنا انّى اسکنت من ذرِّیَّتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرَّم ربَّنا لیقیموا الصَّلوة.

اى مالک و مربى ما، من ذرّیه خود را در وادى بى کشت و زرع نزد بیت الحرام تو مسکن دادم، اى رب و مدبر من تا نماز را بپاى دارند.

موسى(علیه السلام) به وقت درماندگى در کنار دروازه شهر مدین به مناجات حق برخاست و عرضه داشت:

ربِّ انّى لما أنزلت إلىِّ من خیر فقیرٌ.

اى مالک و مدبر من به چیزى که تو بر من فرو فرستى از رزق و روزى محتاجم.

حضرت یوسف عرضه داشت:

رب قد اتیتنى من الملک و علَّمتنى من تأویل الأحادیث فاطر السَّموات و الارض انت ولیّى فى الدُّنیا و الاخرة توفَّنى مسلماً و الحقنى بالصّالحین.

اى مالک و مربى من، به حقیقت که تو مرا سلطنت دادى، و دانش تعبیر خواب آموختى، توئى آفریننده زمین و آسمان، توئى ولىّ من در دنیا و آخرت، مرا به حال تسلیم بمیران، و به بندگان شایسته ات ملحق فرما.

زکریا عرضه داشت:

ربِّ لا تذرنى فرداً و أنت خیر الوارثین.

اى مالک و مدبر من، مرا یکه و تنها وا مگذار که تو بهترین وارثانى.

به رسول باکرامتش تعلیم داده که در دعا و مناجاتش بگوید:

ربِّ اغفر و ارحم و انت خیر الرّاحمین.[90]

اى مالک و مربى من، غفران و رحمتت را نصیبم کن، که تو بهترین رحم کنندگانى.

از قول اولیاء و عاشقانش نقل مى کند که در شب تاریک در حال قیام و قعود و اندیشه در خلقت و آفرینش مى گویند:

ربَّنا ما خلقت هذا باطلا.

اى مالک و مربى و مدبر ما، این آسمانها و زمین را باطل و بیهوده نیافریده اى.

در دعاهاى وارده از امامان معصوم بخصوص دعاى کمیل، ابوحمزه، عرفه، و مناجات پانزده گانه حضرت سجاد کلمه مبارک رب خیلى تکرار شده، توسل انبیاء به این مقام، و تکرار این حقیقت در دعا، نمایشگر عظمت این مسئله و تجلى آن در شئون و زوایاى حیات انسان است، دعاکنندگان تنها در دعا متوسل به این مقام نبودند، بلکه ربوبیت حق در فضاى زندگى آنان، در عقاید و اعمال و اخلاقشان تجلى علمى و عملى داشت.

نظام خانواده در اسلام
تالیف: استاد حسین انصاریان

http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6


آئین پاک حق

آئین پاک حق

دین مقدس اسلام با ادیان و مکتب ها در تمام زمینه ها فرق هاى اصولى و بنیادى دارد.

تشیع که اسلام تفسیر شده اهل بیت پیامبر، و جانشینان بر حق رسول اکرم، و بیان شده امامان معصوم است در نگرش و دید خود نسبت به توحید، قیامت، ملائکه، نبوت، امامت، قرآن، فرد، خانواده، جامعه، امور مادى، امور معنوى، مسائل اخلاقى و عملى، زن، مرد، اولاد، کسب و کار، تربیت، سیاست، حکومت، و... با تمام مدرسه ها و فرهنگها و آئین هاى موجود فرق دارد.

اسلام در این ناحیه آنچه را مى گوید عین حقیقت، و میزان و مطابق مصادیق واقعى در دنیاى ظاهر و باطن، و خلاصه برابر با واقعیات و حقایقى است که در علم حق و در بستر جهان هستى است.

بیان مفسران حقیقت در آئین اسلام محصول دانش پاک و بینش خدائى آنان، و برگرفته از عمق آیات قرآن مجید است.

شروع مسائل این دین از قرآن مجید، و ابتداى قرآن کریم با وصف رحمانیت و رحیمیت و ربوبیت وجود مقدس حق است، و تفسیر این حقایق شروعش از قلب الهى و ملکوتى رسول اسلام و تداومش با بیانات امامان معصوم از على بى ابیطالب تا امام دوازدهم است.

رحمان از اسماء مختص حضرت حق، و در غیر خداوند بکار نمى رود، اما رحیم وصفى است که بر غیر حق هم اطلاق مى گردد.

هر دو صفت ریشه اش رحمت، و ترجمه اش نسبت به وجود مبارک حق بخشنده و بخشایشگر است.

گروهى از توضیح دهندگان آیات قرآن گفته اند: رحمن اشاره به رحمت عام حق نسبت به تمام بندگان از خوب و بد است، و رحیم اشاره به رحمت خاص حق که مخصوص بندگان صالح و مطیع است.

جلوه وصف رحمانیت در دنیا، و تجلى وصف رحیمیت در آخرت است.

اما در خود قرآن مجید در رابطه با این تفاوت چیزى دیده نمى شود، در قرآن کریم آمده:

و رحمتى وسعت کل شیى.

و رحمت من همه چیز را فرا گرفته.

تجلّى این صفت در آفرینش موجودات، و روزى آنان، و نجاتشان از حوادث قابل ملاحظه است.

استغاثه به درگاه او با کمک گیرى از این دو وصف، موجب حالتى عرفانى، روحیه اى خاص، و نشاطى مخصوص است، که عکس العمل آن توجه و عنایت حق به عبد است.

در آثار اسلامى آمده که حضرت حق فرمود: حیا مى کنم بنده ام مرا به رحمانیت و رحیمیت بخواند، و من خواسته او را اجابت نکنم.

خلقت خلق و روزى ایشان جلوه رحمانیت، و هدایت و توفیقشان، ثمره رحیمیت است.

در قرآن مجید خود را به نحو دیگر به رحمت ستوده: خیر الراحمین، ارحم الراحمین، ذوالرحمه.

براى نزدیک کردن حقیقت به ذهن، رسول خدا این واقعیت را بدین صورت در خور فهم مردم بیان کرده، ورنه عدد و درجه را در آنجا راه نیست.

خداوند را صد رحمت است، که از آن یکى را در هفت آسمان و زمین پخش کرد، به آن یک درجه بر تمام خلق آنچه مناسب آنان است مى بخشاید، و خلق هم با مایه گرفتن از آن بر یکدیگر مهر ورزیده ترحم مى آورند. و نود و نه درجه آن را نزد خود نگاه داشته، تا روز قیامت بپا شود، آن یک درجه پخش شده در دنیا را به نود و نه درجه بیفزاید و بر مؤمنان و مطیعان پخش نماید!!

ربّ به معناى مالک است که مالکیت او بر تمام موحودات هستى و همه عالمین حقیقى و قابل سلب نیست، مالکى که تدبیر و رشد و پرورش موجودات به دست قدرت اوست.

چون پیوند مالکیت و تدبیر او با تمام ذرّات هستى حقیقى و ابدى و دائمى و ذاتى است، معنا ندارد که انسان در برابر ربوبیت او ربّى انتخاب کند، و مالکى اتخاذ نماید، و تدبیرى و مدبّرى و قانونى جز قانون او قبول کند.

تجلّى توحید واقعى در تمام شئون حیات و زندگى به این است که انسان با تمام وجودش در سایه مالکیت و تدبیر او باقى بماند، و هر مالک و مدعى مالکیت، و هر فرهنگ و مدرسه اى که به ستم و بر ضد حق مى خواهد، تدبیر حیات آدمى را به دست بگیرد نفى کند، و کلمه طیبه «لا اله الا الله» در تمام زوایاى حیات معنائى غیر از این ندارد.

آرى تمام نیاز ظاهر و باطن آدمى را رحمت حق، و نور ربوبیت او برطرف مى کند، و سعادت دنیا و آخرت آدمى را لطف و عنایت و رأفت و مرحمت، و تدبیر او تضمین مى نماید.

نظام خانواده در اسلام
تالیف: استاد حسین انصاریان

 


استقلال مرد و زن در ازدواج

استقلال مرد و زن در ازدواج

پدران و مادران باید توجه داشته باشند که حق انتخاب همسر همراه با شرایط مهمى که اسلام عزیز فرموده با خود فرزند است.

پدر و مادر حق ندارند در مسئله ازدواج دخترى را که فرزندشان نمى پسندد به او تحمیل کنند، و او را به زور وادار به ازدواج با او کنند.

همچنین پدر و مادر حق ندارند کسى را که دختر نمى پسندد، وى را به زور وادار به ازدواج با او کنند، آنان در انتخاب همسر از جانب حق داراى حریت و استقلال اند.

در روایت بسیار مهمى درباره انتخاب در ازدواج آمده:

قالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنّى أُریدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ إِمْرَأَةً وَ إِنَّ أَبَوَىَّ أَرادا غَیْرَها، قالَ: تَزَوَّجِ الَّتى هَوَیْتَ وَ دَعِ الَّتى هَوى أَبَواکَ.

ابن ابى یعفور مى گوید به حضرت صادق عرضه داشتم، من براى ازدواج زنى را انتخاب کرده ام و پدر و مادرم دیگرى را، تکلیف من چیست؟ فرمود: آن را که خودت دوست دارى اختیار کن، و آن را که پدر و مادر پسندیده اند رها کن.

در رساله عملیه مراجع بزرگ شیعه در باب ازدواج مى خوانیم:

اگر همسر مناسبى براى دختر پیدا شود و بخواهد با او که شرعاً و عرفاً هم کفو او مى باشد ازدواج کند و پدر و جدّ پدرى مانع مى شوند و سختگیرى مى کنند در این صورت اجازه آنان لازم نیست.

بنابراین پسرى که دخترى را هم کفو خود مى داند، و دخترى که پسرى را هم کفو خود مى شناسد رضایت و عدم رضایت پدر و مادر شرط نیست، و مى تواند با اجازه اسلام و رضایت حق ازدواج کنند.

بر پدران و مادران است که هوا و هوس، و خواسته هاى صنفى و قبیله اى خود را در ازدواج پسران و دختران خود اعمال نکنند، که زورگوئى در اسلام حرام و قبول زور هم حرام است.

دو رویه زیر نیش مار خفتن *** دو پشته روى نیش مور رفتن

تن روغن زده با زحمت و زور*** میان لانه زنبور رفتن

میان لرز و تب با جسم مجروح *** زمستان زیر آب شور رفتن

به کوه بیستون بى رهنمائى *** شبانه با دو چشم کور رفتن

به نزد من هزاران بار بهتر *** که یک جو زیر بار زور رفتن

مرد و زن در انتخاب کار مشروع نیز آزاد و مستقل هستند، و محصول کار آنان از خود آنان است و مالکیت آنان بر درآمد خود یک مالکیت مشروع است، و زن حقى به اموال مرد جز با اجازه مرد، و مرد حّقى به اموال زن جز با اجازه زن ندارد، توجه داشته باشیم که استقلال مرد و زن باید در تمام جوانب حیات محفوظ بماند.


 نظام خانواده در اسلام
تالیف: استاد حسین انصاریان

http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6

 


همسرى شایسته و باکرامت

همسرى شایسته و باکرامت

در سال شصتم هجرت زهیر بن قین بجلىّ با تنى چند از کسانش به سفر حج رفت، و مناسک را بجا آورد، کاروان کوچکى بود که کاروان سالار زهیر بود، که از خانه خویش به سوى خانه خدا رفته بودند، و از خانه خدا به سوى خانه خویش باز مى گشتند.

زهیر نیز چنین مى پنداشت که به سوى خانه اش باز مى گردد، ولى سرنوشت چنین نبود، زهیر از خانه خدا به سوى خدا مى رفت ولى خود از این حقیقت آگاه نبود.

کاروان کوچک زهیر، هنگام بازگشت از حج میل نداشت با کاروان بزرگ حسین(علیه السلام) هم منزل گردد!!

و این رودخانه شیرین و گوارا که از کوهستان مکه سرازیر شده بود به دریا متصل شود.

اگر کاروان حسینى در منزلى فرود مى آمد، کاروان زهیرى از آنجا مى گذشت و در منزل بالاتر فرود مى آمد، و اگر حسین از منزلى مى گذشت زهیر در آنجا فرود مى آمد وبه آسایش مى پرداخت و با تمام قدرت مى کوشید که با حسین روبرو نشود و چهره به چهره نگردد چرا؟

موقعیت اجتماعى زهیر ایجاب مى کرد که چنین کند، چونکه از یاران على و آل على بشمار نمى رفت، و با این خاندان سر و کارى نداشت، وى  از هواخواهان عثمان بود و از نزدیکان حکومت یزیدى و از یاران دستگاه حاکمه به شمار مى رفت.

از  طرفى حسین را خوب مى شناخت، و براى خاندان على احترامى بسزا قائل بود و نمى خواست در قتل پسر على سهمى داشته باشد، او مى خواست بى طرف بماند، دوستى خود را با امویان حفظ کند، و با حسین ستیزه ننماید، چهره به چهره شدن با حسین خلاف این روش بود، گزارش به یزید داده مى شد که زهیر با حسین ملاقات کرده، اگر حسین از وى کمک بخواهد چه کند، به حسین کمک کند از دوستان و همگامان خود بریده، اگر کمک نکند نافرمانى حسین روا نیست.

پسر على است، پسر فاطمه است، بزرگوار است، تنها یادگار پیغمبر اسلام است، چگونه مى شود فرمان او را اطاعت نکرد، جواب خدا را چه بدهد، با آتش دوزخ چه کند؟!

ادامه مطلب...

مسئله اى مهم(حریت و ازدواج)

مسئله اى مهم(حریت و ازدواج)

با توجه به حقیقت و معناى آزادى، و ارزش اراده و اختیار، واینکه انسان وقتى در سایه هدایت حق از آزادى و حریت، و اراده و اختیار بهره گرفت، به مقامات عالى و درجات کافى، و واقعیات غیر قابل تصور مى رسد، سعى کنیم حریت خود را در تمام طول عمر، و در کنار تمام حوادث و بلاها حفظ کرده، که نگاهداشتن حریت موجب رسیدن به خوشنودى و رضایت پروردگار است.

مى دانید که اتم مرکب از دو هسته مرکزى و یک تا چند الکترون است.

الکترونها با نظمى خاص، و با سرعتى معین به اراده حضرت حق بر محور هسته مرکزى خود در حالى که جذب آن هستند مى گردند، تا وقتى که این گردش و سرعت در سایه آن نظام خاص و از برکت آن جذب و انجذاب برقرار است اتم در هر جائى که هست، و عهده دار هر برنامه اى که مى باشد جز سوددهى و پخش منفعت برنامه اى ندارد، ولى زمانى که این جذب و انجذاب برداشته شود، و الکترونها از نظم خاص خود درآیند، و بین آنها و هسته مرکزى جدائى افتد کارى غیر از تخریب و فساد و ایجاد ضرر و زیان نخواهند داشت.

انسان همانند یک اتم است، هسته مرکزى وجود او فطرت و توحید و خداخواهى و خداجوئى است، و قِوام وجودش به این است که تمام اعضاء ظاهر و حالات باطنش مجذوب حق و برابر فرمان و خواسته هاى پروردگار در حرکت باشد، و هرگز در حرکات و سکناتش از عشق به حق، فرمانبرى از خداوند جدا نباشد، که جدائى از حق، و بیرون رفتن از حوزه جاذبه معرفت و عشق دوست، و بریدن از خدامحورى، مساوى با تولید فساد و افساد در اعضاء و جوارح و در باطن و ظاهر انسان است.

قرآن مجید مى فرماید:

فامّا الّذین کفروا فاعذّبهم عذاباً شدیداً فى الدّنیا و الاخرة و ما لهم من ناصرین.

و اما آنان که کافر به حق شدند، و بین خود و خدا حجاب قرار دادند، از معرفت و محبت به پروردگار بریدند، و از خدامحورى درآمدند، و نسبت به حق به غفلتى سنگین دچار شدند، و به این خاطر منبع فساد و افساد گشتند، و اسیر طاغوت و برده شهوات، و غلام سیئات اخلاقى شدند، در این جهان و آن جهان به عذابى شدید گرفتار مى کنم، و براى نجات آنان از عذاب امروز و فردا یارى نیست.

از جمله عوامل کنترل کننده انسان از قسمتى از مفاسد برنامه بسیار مهم ازدواج است.

انسان وقتى از شایستگى لازم یعنى ایمان و اخلاق و عمل در حدّ و توان و وسع خویش برخوردار باشد، و همسرى شایسته هم کفو خودش نصیب او شود، تا حدودى ظاهر و باطنش کنترل مى شود، و آزادى و حریّتش حفظ مى گردد، و از بردگى نسبت به شهوات حرام، و برنامه هاى آلوده، و دوستان ناباب در امان مى رود.

چه بسیار مردانى که به توسط ایمان و اخلاق و کرامت خود، همسران خویش را به مقامات الهیه و کرامات انسانیه رساندند، و چه بسا زنانى که در سایه بیدارى خود و بینائى و بصیرت خویش مردان خود را به درجات والاى انسانى، و مقامات بزرگ ملکوتى نشاندند.

نظام خانواده در اسلام
تالیف: استاد حسین انصاریان

 http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6

 

 


حکایتى عجیب در حریّت

حکایتى عجیب در حریّت

در تاریخ آمده یزید یا عامل او در راه سفر حج وارد مدینه شد، به دنبال شخصى از قریش فرستاد، چون به مجلس آن ستمگر آمد به او گفت، به بردگى و بندگیت نسبت به من اقرار کن. اگر خواستم ترا به عنوان غلام حلقه به گوش به فروش مى رسانم، اگر نخواستم به عنوان برده تو را نگاه مى دارم، پاسخ داد به خدا قسم از نظر ریشه و اصالت و حسب و نسب از من بزرگوارتر نیستى، و پدرت در جاهلیت و اسلام بهتر از پدر من نبود، و در دین و ایمان خودت از من برتر نیستى، و در خوبى فضیلتى بر من ندارى، با این همه خصوصیتى که در من است چگونه به بندگى و غلامى خود نسبت به تو اقرار کنم؟!

ستم گر به او گفت اگر به این مسئله اقرار نکنى فرمان قتلت را مى دهم، پاسخ داد کشتن من بزرگتر از کشتن حضرت حسین(علیه السلام) نیست، چون برخورد به اینجا رسید فرمان قتلش صادر، و به خاطر حفظ حریت و آزادى و اراده و اختیار به فیض باعظمت شهادت رسید.

ادامه مطلب...

استقلال و حریت انسان

استقلال و حریت انسان

آفرینش انسان بر پایه آزادى جان، و بر اساس استقلال در امور حیات، و اختیار در انتخاب است.

احدى حق ندارد کسى را به بردگى و بندگى و رقّیت خود درآورد، و وى را براى خواسته هاى خود به اسارت بگیرد.

سلب آزادى و حریت، و استقلال و اختیار از هر انسانى گناه کبیره و خیانت عظیم و جنایت بزرگ است.

آزادى و اختیار و استقلال و حریت با خمیر وجود انسان آمیخته است، و سرشت و طبیعت آدمى با این حقیقت آفریده شده، آزادى و استقلال از بزرگترین نعمت هاى حق بر وجود انسان، و عالیترین منبع براى رشد و کمال و رسیدن به مقامات عالیه ظاهرى و باطنى است.

فضاى آزادى عالیترین فضا، و حال و هواى اختیار و حریت زیباترین حال و هوا براى انسان است.

از موارد بسیار مهم ظلم ستیزى اسلام، در همین جهت است. اسلام با کسى که بناى استعمار و استثمار دارد و مى خواهد انسانهاى آزاد آفریده شده را در مدار بندگى و بردگى خود قرار دهد جنگى تمام عیار دارد، و دستورات اکید اسلام در مسئله جهاد، براى شکستن شاخ ستم و ستمکاران است، آنان که به آزادى و استقلال هجوم دارند.

تمام خسارت هائى که در طول تاریخ حیات به میدان حیات وارد شده، نتیجه سلب آزادیها، و هجوم به حریت و استقلال انسانهاست.

حرف زور شنیدن و زیر بار زور رفتن، و قبول ستم، و آزادى و حریت خود را فروختن از اعظم گناهان، و موجب دور شدن از رحمت حق، و به خطر افتادن منافع مادى و معنویست.

آزادى و حریت و بناى انتخاب و اراده اى که حضرت حق براى رشد و کمال، و شکوفائى استعداد به انسان عنایت فرموده حفظش واجب، و به هنگام هجوم خطر باید از آن گرچه به قیمت از دست دادن جان باشد جانبدارى کرد.

نظام خانواده در اسلام
تالیف: استاد حسین انصاریان
http://www.erfan.ir/farsi/book/view.php?id=60&catid=6