سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

اسلا‌م دینی کاملا سازگار با حقوق بانوان

اسلا‌م دینی کاملا سازگار با حقوق بانوان

برخی کشورها قصد دارند پوشیدن لباسهای سنتی اسلامی را ممنوع کنند.

برخی کشورها قصد دارند پوشیدن لباسهای سنتی اسلامی را ممنوع کنند. دین اسلام نه تنها با آزادی عمل و بیان مخالف نیست بلکه حقوق و احترام خاصی را نیز برای بانوان قائل است و مشکل اصلی کلیشه و رفتارهای قالبی غربیان است. در این زمینه سایت open - democracy با مارتا نوسباوم فیلسوف و سیاستمدار مشهور گفت و گویی انجام داده است که در پی می آید.

مطمئناً در نگاهی که شما به ظرفیت‌ها و حقوق انسانی دارید، این اصل را که در آن هر انسان بتواند نظریات و احساسات خود را آزادانه و شفاف، بدون هراس از هرگونه فشار داخلی و خارجی بیان کند را به عنوان یکی از ارکان مهم برخواهید شمرد و در واقع خواستار فضایی مناسب برای پیشرفت‌های انسانی بدون هیچ تحریم و محدودیت‌هستید، حال اگر شما در غرب متمدن شاهد نقض حقوق بانوان و یا اسیر‌بودن آنها در یک‌سری محدودیت‌ها باشید، غربی که ادعا می‌کند از هر لحاظ کامل است و تمامی حقوق انسان‌ها و علی‌الخصوص بانوان در آن رعایت می‌شود، آیا فکر نمی‌کنید که عین همان حقوق نیز احتمال دارد که در جوامع اسلا‌می، همانند غرب، از بانوان نیز ضایع گردد؟ و یا به عبارت دیگر آنکه جوامع اسلا‌می حقوق زنان را تا حدودی پایمال می‌کند؟ ‌

ببینید من فکر نمی‌کنم که جامعه اسلا‌می با چنین تعابیر غلطی که از آن ساخته شده است وجود داشته باشد و در مبنای آن نیز حقوقی از زنان ضایع نمی‌شود. متاسفانه ما تعبیر درستی از زن‌بودن و زنان در این جامعه را نمی‌دانیم.

همانطور که می‌دانید مسلمانان نیز همانند مسیحیان و یهودیان بسیار مختلف هستند و ما نمی‌توانیم بگوییم که همه مسلمانان یک جور هستند. همانطور که همه یهودیان و مسیحیان مثل هم نیستند.

گونه‌های مختلفی از یهودیان، مسیحیان و البته مسلمانان در دین خود وجود دارند. پس به همین دلیل می‌توان بیان کرد که درجامعه اسلا‌می راه‌های زیادی برای زن بودن وجود دارد و زنان نقش‌های مختلفی دارند.

چه بسا زنان مسلمانی وجود دارند که به دور از سنت و رسم زندگی می‌کنند. این در جواب ایده غلطی است که گفته می‌شود همه زنان در جامعه اسلا‌می یک طور هستند و بر اساس سنن زندگی می‌کنند. من دوستان مسلمانی در هند دارم که هیچکدام از آنها دارای یک شخصیت یکسان نیستند و با هم خیلی فرق دارند، حتی بیشتر از دوستان هند و بودایی من، پس چرا ما باید از آنها انتظار داشته باشیم که مثل هم باشند؟ من معتقدم که در همه ادیان افرادی وجود دارند که مایلند طبق رسوم و سنن زندگی کنند و از طرف دیگر افرادی نیز وجود دارند که مایلند زندگی بر اساس یک جامعه مدرن و پیشرفته داشته باشند و ما در قبال هر دو گروه بایستی احترامی یکسان قائل شویم و هر دو را در جای خود بپذیریم.

وقتی که من به محله سنتی - یهودی نشین- بوستن - بروکلین رفته بودم (البته اخیراً برای خرید هدیه عیدی به آنجا رفته بودم) بانوانی را دیدم که پیرو یک زندگی سنتی و پایبند مذهب بودند (البته نه به این معنی که نمی‌توانستند پزشک شوند و یا نقش قضاوت را بر عهده بگیرند) و از طرف دیگر افرادی را دیدم که مثل خود من بر اساس افکار روشنفکرانه یهودیت بر پایه یک جامعه مدرن زندگی می‌کردند.

من فکر می‌کنم که ما می‌توانیم به هر دو گروه احترام بگذاریم و البته ما این کار را می‌کنیم. ‌

شما نمی‌توانید منکر این مطلب شوید که بعضی اوقات یک‌سری موارد غم‌انگیز وجود دارند که نشانگر تنش‌های بین جامعه اسلا‌می و شرایط بانوان بوده است.

به عنوان یک کارشناس که مدت زیادی روی هند کار کرده‌ام، مایلم بیان کنم که سه تا از بزرگ‌ترین کشور‌های اسلا‌می پاکستان، اندونزی و هند هستند. می‌توان گفت که تعداد مسلمانان در پاکستان و هند تقریبا به یک اندازه است، اگر چه در کشور‌هند تعداد مسلمانان در کل کمتر از ادیان موجود است.

به همین دلیل من اخیراً کتابی درباره مسلمانان هند و هندی‌ها نوشته‌ام (با نام برخورد بدون آزادی، خشونت مذهبی و آینده هند که در آوریل منتشر خواهد شد) که بر اساس آن می‌توانم ادعا کنم که من اطلا‌عات زیادی در این زمینه دارم. اخیراً بنده ? تحقیق در زمینه موقعیت و شرایط مسلمانان در هند انجام داده‌ام که یکی از آنها از طرف دولت بود و دیگری روی زنان تمرکز داشت و البته هر دوی آنها توسط ? محقق درجه یک اجتماعی انجام شده است (یکی از آنها همان زویا حسن رئیس دانشگاه جواهر لعل است که در حال حاضر یکی از عضو‌های اقلیت دولت است.)

هر دو تحقیق نمایانگر این موضوع هستند که مسلمانان در حال حاضر از دو عامل فقر و تبعیض‌نژادی رنج می‌برند و البته شایان ذکر است که در این شرایط، شرایط زنان مسلمان بدتر از زنان هندو نیست و هر دو دارای شرایط تقریباً یکسانی هستند. به عبارت دیگر می‌توان بیان کرد که تنوع و تفاوت‌های موجود بین اقشار و زنان بیشتر بر حسب منطقه و محل زندگی‌شان بوده تا اینکه به علت دین و مذهب باشد.

از طرف دیگر زنان مسلمان طرفداران پرو پاقرص تحصیلا‌ت برای دخترانشان هستند و در بیشتر موارد شاهد این موضوع هستیم که در موارد استخدامی و تحصیل در جامعه‌شان از دختران و بانوان نسبت به پسران حتی بیشتر استفاده می‌شود.

اینطور که به نظر می‌رسد مساله هند خط بطلا‌نی است به تمامی نظرات غربی که در مورد اسلا‌م وجود دارند. ‌

این مسلمانان بسیار پارسا و مذهبی‌منش هستند و مایلم بیان کنم که یک مسلمان فوق‌العاده مذهبی به نام هااولا‌نا آزاد یکی از مهم‌ترین متحدین ماهاتما گاندی بوده است یکی از اولین روسای حزب جمهوریخواهان البته آنها هیچ‌وقت دین خود را طوری متوقف نمی‌کنند که در آن زنان به عنوان شهروندان دوم و کم‌اهمیت‌تر نسبت به مردان نشان داده می‌شوند.

در واقع در زمان استقلا‌ل‌‌طلبی مردمانی که بر علیه بالا‌‌بردن سن ازدواج مخالفت شدیدی نشان دادند همان هندوهای سنتی بودند. زنان تقریبا در تمامی ادیان در هند با یک‌سری نابرابری‌ها روبه رو هستند، ولی آنها به عنوان یک شهروند از حقوق کاملا‌ برخوردار هستند و یک جامعه متحد از زنان و مردان در تمامی ادیان برای مقابله با حقوق یکسان شهروندی در مقابل قوانین خشک و سرکوب‌کننده سنتی وجود دارد و همه زنان و مردان متحدانه برای برگرفتن حقوق خود با این قوانین در ستیزند.

دلیلی وجود ندارد که ما بخواهیم بگوییم مسلمانان بیشتر از هندوها و مسیحیان و یا پاریسی‌ها مخالف حقوق زنان هستند. در تمامی ادیان انسان‌های جنسگرا و سکس‌گرا وجود دارند. زنان مسیحی در هند تنها در سال ???? توانستند به حق طلا‌ق خود در مواقع خشونت پیروزشوند، در صورتی که این حق در دیگر ادیان از مدت‌ها قبل وجود داشته است. ‌

? آیا شما بیانگر این موضوع هستید که مشکل از دین اسلا‌م نیست بلکه در استفاده از آن است؟ ‌

دقیقاً، چیزی که امروزه در یک‌سری از کشور‌ها مشاهده می‌کنیم در واقع اسلا‌م نیست بلکه یک برداشت سیاسی اسلا‌م است که ملزوماً این موارد سیاسی همان تعبیر و معنی که از اسلا‌م وجود دارد نیست. این موضع اسلا‌م چیزی که در سیاست کشور‌ها می‌بینید نیست مکرراً توسط مخالفان در جوامعی که موارد سیاسی اسلا‌م در هدایت کشور‌شان وجود دارد اعلا‌م شده است.

همه این افراد جزو مسلمانان پارسا و مذهبی می‌باشند که با یک‌سری مجادلا‌ت رضایت‌بخش بر این موضوع پافشاری می‌کنند و هیچ تناقضی در پیشنهادات دموکراتیک آنها در مورد یکسان بودن حقوق زنان و مردان و اسلا‌م وجود ندارد و آنها بر این عقیده هستند که حقوق انسان‌ها در اسلا‌م برابر و یکسان است.

متاسفانه مردم غربی حتی اطلا‌عات کافی در مورد اسلا‌م ندارند و به دلیل کمبود اطلا‌عات، آنها دین اسلا‌م را با موارد سیاسی که شنیده‌اند مقایسه می‌کنند و به یک برداشت غلط از دین اسلا‌م می‌رسند. همانطور که آیان هیرسی‌علی شاید بیشتر مایل باشد برای اینکه بتواند به عنوان یک زن شانس بیشتر و بهتری را برای بازی کردن یک نقش مدیریتی در یک زندگی سیاسی و علمی داشته باشد، به هند سفر کند تا اینکه در آمریکا بماند و این خود نشانگر حقوق زنان در کشور‌های غیرغربی است و شاید بهتر باشد به نکته‌ای دیگر اشاره کنیم و آن اینکه در بنگلا‌دش یک دموکراسی که ?? درصد آن مسلمان هستند و زنان مسلمان در آن کشور هدایت هر دو حزب سیاسی را بر عهده دارند. ‌

من همچنان مایلم سر مساله دموکراسی و وجود آن در اسلا‌م با شما بحث کنم. ‌

حتماً شما به این موضوع واقفید که تنش‌ها اخیراً افزایش یافته‌اند. ‌

بویژه در آخرین مشاجره‌ای که بین ایان بوروما و تیموتی گارتون از یک طرف و پاسکال بروکر و آیان هیرسی علی از طرف دیگر اتفاق افتاده است که البته فکر می‌کنم شما در جریان‌آن نیز باشید، سر این مساله بحث شده است که بروما و گارتون اظهار کرده‌اند یک اسلا‌م آزادانه می‌تواند وجود داشته باشد در صورتی که ? طرف دیگر این امکان را رد می‌کنند و مخالف هستند. نظر شما درباره یک اسلا‌م دموکراتیک و آزادیخواه چیست؟ و البته چگونه می‌توان راهی برای از بین بردن این سوءتفاهمات و تناقضات جهانی، فرهنگی و مذهبی پیدا کرد؟

البته من جواب این سوال را در پاسخ‌های قبلی خود دادم. کسانی که به این مساله شک دارند و یا این سوء‌تفاهمات در آنها وجود دارد بهتر است بروند و در هند زندگی ‌کنند.

همانطوری که در این سخنرانی‌ها در اروپا گفته‌ام من اینطور فکر می‌کنم که تعبیر از یک شهروند آزاد و دموکراتیک‌بودن به این معنی است که شما بایستی رفتار‌ها و عقاید اکثریت در یک اجتماع را بپذیرید و طبق آن عمل کنید که من با آن موافق نیستیم.

چرا ما باید به این صورت فکر کنیم؟ یک دموکراسی خوب، برخلا‌ف آنچه گفته‌اند، در جایی می‌تواند وجود داشته باشد که مردم بتوانند به نحوی که خودشان می‌خواهند مطالب و نظراتشان را بیان کنند و البته در کنار هم و احترام متقابل به زندگی ادامه دهند.

من در حال تمام‌کردن کتابی روی سنن آمریکا در مورد آزادی‌های دینی هستم و فکر می‌کنم برای اولین بار هم که شده می‌توانم در مقام تعریف سنن ملت خود برآیم و آن اینکه در کشور من افرادی که با رفتار‌ها و فرم‌های اجتماعی موافق نیستند و ایده‌های دیگری را در پیش می‌گیرند وجود دارند ولی آنها نه‌تنها از عدالت کامل تحت نظر قانون برخودار هستند، بلکه آنها از امکانات و حقوق رفاهی‌ای که شهروندان دیگر دارند نیز بهر‌ه‌مند هستند و البته آنها برای گرفتن حقوق شهروندی خود احتیاج به خواندن قانون، وکیل‌گرفتن و یا مسائل از این دست ندارند مگر در موارد خاص قانونی.

به عبارت دیگر اگر شما جزو اقلیت یهودیت باشید و نامه احضار‌یه‌ای برای حضور شما در دادگاه روز یکشنبه (تعطیل) بیاید، شما می‌توانید بدون اینکه مرتکب جرمی شده باشید از حضور در دادگاه سر باز بزنید. ‌

اگر شما یک کشیش کاتولیک رومی هستید و از شما خواسته شده در یک دادگاه شهادت بدهید، شما می‌توانید از افشا‌کردن اطلا‌عاتی که دارید سر باز بزنید بدون اینکه هیچ جرمی مرتکب شده باشید. اگر دین شما خدمت سربازی را ممنوع کرده باشد، اگر شما از خدمت معاف باشید و یا اینکه شما به دلا‌ئلی نتوانید به بازداشتگاه یا زندان بروید، کاملا‌ً مشمول حقوق شهروندی که بحث کردیم هستید و یا اگر شما با توجه به دینتان مجاز به استفاده از مشروبات الکلی و یا مواردی از این دست در مراسم مقدس دینی خود باشید، می‌توانید معاف از قوانین کشور در مورد استفاده از داروهای غیرمجاز، از آنها استفاده کنید.

من معتقدم که این سنت و رسم رفاهی بیانگر یک روح احترام متقابل اقلیت در قبال اکثریت است و در اینجا به جمله ابتدایی خود برمی‌گردم که رئیس‌جمهور در نامه‌ای که خطاب به کوآکرز‌ها نوشته بود و آنها را به دلیل دین‌شان و آیین‌شان از خدمت سربازی معاف کرده بود و گفته بود وظیفه‌شناسی بایستی با بالا‌ترین حساسیت و دقت تربیت شود و ای کاش که موارد بیشتری از این حساسیت و دقت در اروپای امروزی یافت می‌شد.

? آیا می‌شود کمی بیشتر در این زمینه توضیح دهید؟

همانطور که قبلا هماشاره کردیم، من فکر نمی‌کنم ممنوع کردن پوشیدن لباس‌های سنتی اسلا‌می که توسط یک‌سری از ملت‌ها اتفاق می‌افتد، خیلی مخوف و ترسناک باشد.

این ادعا که می‌گویند وجود زنان با حجاب و نقابدار در خیابان‌ها یک ریسک امنیتی است به نظر من واقعاً مضحک است (من در این باره در یک روزنامه هلندی نوشته‌ام) ما همیشه در تکاپو با انسان‌هایی هستیم که صورتشان پوشانده شده است، از جراحان و دندانپزشکان گرفته تا شیکاگویی‌هایی که در سرما و یخ‌زندگی می‌کنند، ولی هیچوقت کسی نمی‌گوید که این یک ریسک امنیتی است ولی وقتی بعضی‌ها که غریبه به نظر می‌رسند و به دلا‌یل مذهبی این کارها (پوشاندن و حجاب) را انجام می‌دهند همگان فریاد برمی‌آورند که این خطاست و ریسک امنیتی است.

به عنوان مثال شایان ذکر است که ایالت نیوجرسی قانونی وضع کرد که طبق آن هیچ پلیسی نمی‌تواند ریش داشته باشد و به همین دلیل آنها تعدادی از پلیس‌های مسلمان خود را اخراج کردند (به این دلیل که آنها صورت خود را از ته اصلا‌ح نمی‌کردند) البته پلیس دلیل وضع این قانون را برقراری امنیت و دیسیپلین اعلا‌م کرد ولی به نظر می‌رسید که آنها استثنائاتی نیز درنظر گرفته‌اند مثلا‌ً آنها به بعضی از پلیس‌ها که دارای مشکلا‌ت پوستی بودند اجازه دادند ریش خود را نگهدارند بنابراین در یک اقدام درست و منصفانه دادگاه آمریکایی در بیانیه‌ای اعلا‌م کرد که پلیس‌های مسلمان بایستی دوباره به سر کار خود برگردند و به آنها اجازه داده شود که ریش خود را نگه‌دارند.

پس نتیجه می‌گیریم قانون بایستی با صدای بلند و شفاف برای حقوق تمامی افراد علی‌الخصوص افراد خاص اعلا‌م شود.

ترجمه: احسان جمالی

مصاحبه: روزنامه اعتماد ملی

منبع:آفتاب